رهنمودهای حاکمیتی در کلام امیرالمؤمنین (ع)
متن، صوت و تصاویر سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین سید رضا تقوی در جمع اهالی فرهنگ و سیاست (دفتر مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران، ۸ آبان ۱۴۰۴)
مقدمه: تعریف رهنمودهای حاکمیتی
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم محمد و آله الطاهرین.
در منابع دینی و فرهنگی ما، بهویژه از سوی پیشوایان دین، رهنمودهایی وجود دارد که ماهیت «حکومتی» دارند. این رهنمودها، خصوصاً در دوران تشکیل حکومت اسلامی توسط پیامبر گرامی اسلام (ص) و حکومت حدوداً پنجساله امیرالمؤمنان علی (ع)، به کارگزاران داده شدهاند.
ما این موارد را «رهنمودهای حاکمیتی» مینامیم؛ توصیههایی که حاکم اسلامی به کارگزارانش با هدف پیشبرد بهتر امور و ساماندهی مشکلات مردم ارائه کرده است. این رهنمودها برای ادارهی بهتر امور جامعه اسلامی صادر شدهاند و بهمثابه راهبرد، راهکار و سیاستهایی هستند که ماهیت نظام اسلامی را تعریف میکنند. از مجموعه این رهنمودها میتوان تعریفی برای حکومت اسلامی به دست آورد.
در جلسه گذشته، هشت مورد از این رهنمودها بیان شد که خلاصهی آنها به شرح زیر است:
۱. مردمدوستی: اصل اساسی در حکمرانی. ۲. امانتداری در مسئولیت: تذکر به مسئولان که پستها امانت الهی و مردمی هستند. ۳. پرهیز از طعمهپنداری حکومت: مدیر نباید جایگاه خود را طعمهای برای بلعیدن ببیند (برخلاف عبارت «لا تکن علیهم سبعاً ضاریاً»). ۴. نرمخویی و تواضع با مردم: لزوم برخورد نیکو، متواضعانه و نرم با آحاد جامعه. ۵. تأثیر فرهنگی رفتار مدیران: مدیران، فرهیختگان و خواص جامعه (اساتید، روحانیون، نمایندگان، وزرا، ورزشکاران و هنرمندان) به دلیل در منظر مردم بودن، الگو محسوب میشوند و رفتارشان فرهنگساز است. (الناس بامرائهم أشبه من آبائهم). ۶. انتخاب همکاران عالم و خودساخته: گزینش افرادی که دارای علم و سیاست (درایت) باشند. ۷. پرهیز از مستی قدرت و ثروت: مسئولان نباید با رسیدن به پست و امکانات، دچار خودباختگی و سرمستی شوند (اشاره به تذکر امام به قاسم بن عباس). ۸. مراقبت از اطرافیان و «نورچشمیها»: نظارت بر اطرافیان و وابستگان (خاصّه و بِطانه) تا از جایگاه مدیر سوءاستفاده نکنند.
تشریح رهنمودهای حاکمیتی (نکات ۹ تا ۲۰)
ادامهی بحث به بررسی دوازده رهنمود دیگر اختصاص دارد:
نهم: تمایز میان نیکوکار و بدکار
یکی از رهنمودهای اساسی، تفاوت قائل شدن میان فرد نیکوکار (محسن) و فرد بدکار (مسیء) است. امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «وَ لا یَکُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسیءُ عِنْدَکَ بِمَنْزِلَةٍ سَواءٍ».
هرگز نباید آدم خوب و بد، یا دانشآموز درسخوان و تنبل، نزد مدیر یکسان دیده شوند. این نوع مساوات، عین ظلم است. اگر قرار باشد به کار نیک و زحمت افراد hardworking بها داده نشود و آنها با افراد سطح پایینتر یکسان دیده شوند، شوق تلاش و پیشرفت از بین میرود.
البته این تمایز در «حقوق شهروندی» نیست. در حقوق شهروندی (مانند امنیت عمومی، استفاده از امکانات عمومی مثل آب، برق، جاده و بیمارستان) همه یکسانند. اما در هنگام اعطای امتیاز، پست و مسئولیت، نباید مجاهد فیسبیلالله با کسی که سوءاستفاده کرده یا بیتفاوت گوشه خانه نشسته، یکسان دیده شود.
دهم: وفای به عهد و عمل به وعدهها
رهنمود حکومتی دیگر این است که به هر وعدهای که به مردم داده میشود، باید عمل کرد. امیرالمؤمنین (ع) در همان روزهای آغازین بیعت، در مسجد اعلام فرمودند: «ذِمَّتی بِما أقُولُ رَهینَةٌ» (من در گرو آن چیزی هستم که میگویم).
ایشان به وعدههای خود عمل کردند. فرمودند همه اموالی که به ناحق برده شده را برمیگردانم (حتی اگر مهریه زنان شده باشد) و افرادی که به ناحق بالا رفتهاند را پایین میکشم. عزل معاویه یکی از مصادیق همین وفای به عهد بود. با وجود اصرارها که معاویه قدرتمند است و حذف او مشکلساز خواهد بود، امام فرمودند: «حتی برای دو روز هم [حکومت] معاویه را امضا نمیکنم.»
امام میخواستند حکومت و مدیریتشان «معیار» باشد. ایشان برای تاریخ، یک مسئله صحیح را بنیان گذاشتند. جنگ جمل نیز از همینجا شروع شد؛ طلحه و زبیر که برای بیعت سهمخواهی میکردند، با پاسخ منفی امام مواجه شدند که فرمودند معیار «شایستهسالاری» است. امام علی (ع) که ما برای او عزاداری میکنیم، آن امامی است که بر اساس معیارها و اصول صحیح اسلامی و انسانی عمل کرد. ایشان میخواست تا دامنه قیامت «علی» بماند، نه اینکه صرفاً پنج سال حاکم باشد.
یازدهم: بهکارگیری افراد با انگیزه برای خدمت
در گزینش افراد، باید به «انگیزه» توجه کرد. نباید کسانی را که انگیزه لازم برای خدمت ندارند یا با کسالت و وادادگی میخواهند کاری انجام دهند، در دستگاه حکومتی وارد کرد. امام (ع) در نامه چهارم نهجالبلاغه میفرماید (در مورد فردی که با کراهت به جنگ میآمد): «فَإنَّ الْمُتَکارِهَ مَغیبُهُ خَیْرٌ مِنْ مَشْهَدِهِ وَ قُعُودُهُ أغْنی مِنْ نُهُوضِهِ» (آنکه با کراهت میآید، غیبتش بهتر از حضورش و نشستنش مفیدتر از برخاستنش است).
من (امام) مسئولیتی را به دوش کسی که از کار کردن بیزار است یا انگیزه لازم را ندارد، نمیگذارم.
دوازدهم: رعایت توان و ظرفیت مردم
حاکمیت باید ظرفیت و توان جامعه را بشناسد و باری بیش از طاقت بر دوش مردم نگذارد: «لا تَظْلِمُوا خَلْقَ اللهِ… وَ لا تُکَلِّفُوهُمْ فَوْقَ طاقَتِهِمْ».
مانند داستانی که فردی، شخصی مسیحی را مسلمان کرد و بلافاصله او را با حجم سنگینی از عبادات (از نماز ظهر تا نماز صبح فردا) مواجه ساخت که آن فرد از دین زده شد. امام صادق (ع) از این نوع هدایت بهشدت ناراحت شدند. باید آرامآرام ظرفیتها را افزایش داد تا مردم از عبادت لذت ببرند. در فقه ما نیز آمده که اگر کسی خسته است، نماز را به تأخیر بیندازد تا با نشاط عبادت کند.
سیزدهم: شفافسازی و ابهامزدایی
کارگزاران باید شفاف عمل کنند. مسئول باید در «اتاق شیشهای» باشد. اگر فردی به پستی میرسد، نباید وضعیت زندگی او و فرزندانش در هالهای از ابهام باشد. اگر ثروتی دارد، باید شفاف کند که از کجا آمده؛ این مسئله شخصی نیست، چون کار او عمومی است.
امام (ع) در نامه ۵۳ به مالک اشتر میفرماید: «وَ إنْ ظَنَّتِ الرَّعِیَّةُ بِکَ حاشِیَةً فَأصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِکَ» (اگر مردم به تو سوءظن پیدا کردند [که به اطرافیانت امتیاز میدهی]، فوراً عذرت را برایشان روشن کن) و آن گمانها را پاک کن تا شایعات گسترش نیابد.
چهاردهم: نگرانی حاکمیت از روی کار آمدن بیخردان و تبهکاران
امیرالمؤمنین (ع) نگرانی و اندوه حاکم اسلامی را این میداند که بیخردان (سفها) و تبهکاران (فجار) امور امت را به دست بگیرند: «وَ لکِنَّنی آسی أنْ یَلِیَ أمْرَ هذِهِ الْاُمَّةِ سُفَهاؤُها وَ فُجّارُها».
وقتی این افراد سر کار بیایند، «فَیَتَّخِذُوا مالَ اللهِ دُوَلاً» (اموال عمومی را بین خود دست به دست میگردانند) و مردم را نادیده میگیرند. سفها امکانات کشور را به باد میدهند و فجار آنها را غارت میکنند. این همان «تقدیم اراذل و تأخیر افاضل» (جلو انداختن فرومایگان و عقب راندن شایستگان) است که یکی از عوامل سقوط حکومتها محسوب میشود.
پانزدهم: دقت در مصرف اموال عمومی (پرهیز از اسراف)
در مصرف اموال عمومی باید نهایت دقت صورت گیرد. امام علی (ع) به کارگزاران خود نامه مینوشتند: «أدِقُّوا أقْلامَکُمْ» (سر قلمهای خود را ریز بتراشید)، «وَ قارِبُوا بَیْنَ سُطُورِکُمْ» (سطرها را نزدیک به هم بنویسید)، «وَ احْذِفُوا عَنّی فُضُولَکُمْ» (اضافات کلام را حذف کنید) و «إیّاکُمْ وَ الْإکْثارَ» (از زیادهگویی بپرهیزید).
این دستورات برای صرفهجویی در کاغذی بود که در آن زمان کمیاب بود. این نمونهای از حساسیت امام (ع) نسبت به اسراف در بیتالمال است.
شانزدهم: مهربانی با ضعیفان و بیاعتنایی به قدرتمندان
کارگزار حکومت اسلامی باید «وَ ارْحَمِ الضُّعَفاءَ» (به ضعیفان رحم و رأفت داشته باشد) و در مقابل «وَ تَواضَعْ لِلأغْنِیاءِ» (در برابر گردنفرازان، با سینه ستبر، منطق قوی و بدون وحشت از هیبت آنها بایستد). مدیر باید گرایش به فرودستان و مستضعفین داشته باشد.
هفدهم: احساس مشترک و همدردی با مردم
مسئول در حکومت اسلامی باید احساس مشترک با مردم داشته باشد؛ اگر مردم ناراحتند، او هم ناراحت باشد و اگر خوشحالند، او نیز خوشحال باشد. زندگی او باید نمونهای از زندگی مردم باشد.
امام (ع) در نامه ۴۵ (به عثمان بن حنیف) میفرماید: «أ أقْنَعُ مِنْ نَفْسی بِأنْ یُقالَ: أمیرُالْمُؤْمِنینَ وَ لا اُشارِکُهُمْ فی مَکارِهِ الدَّهْرِ؟» (آیا به همین قانع باشم که به من امیرالمؤمنین بگویند، ولی در سختیهای روزگار با مردم شریک نباشم؟). اگر مردم با سختی زندگی میکنند، مسئول هم باید همانگونه زندگی کند. اگر مردم در صف میایستند، او هم باید در صف بایستد.
هجدهم: پرهیز از به تأخیر انداختن کار مردم
نباید مردم را سرگردان کرد و کار امروز را به فردا انداخت. «لا تُؤَخِّرَنَّ حاجَةَ الْمُحْتاجِ…» (نیاز نیازمند را به تأخیر مینداز). آیا اطمینان دارید که فردا شما و آن فرد نیازمند، هر دو حاضر خواهید بود؟
در نامه ۵۳ نیز میفرماید: «فَإنَّ لِکُلِّ یَوْمٍ ما فیهِ» (هر روز، کار مربوط به خود را دارد). اگر کارهای امروز را به فردا موکول کنید، کارها انباشته شده و از امور عقب خواهید ماند.
نوزدهم: احترام به سنتهای نیک مردم
رهنمود آخر، احترام به آداب و رسوم و سنتهای نیکی است که مردم را به هم پیوند میدهد. امام (ع) میفرماید: «لا تَنْقُضُوا سُنَّةً صالِحَةً عَمِلَ بِها…» (سنت صالحهای را که [موجب وحدت و الفت جامعه است] نشکنید و با آن مبارزه نکنید).
برای مثال، عید نوروز یک سنت ایرانی است. در روایات از امام صادق (ع) و امیرالمؤمنین (ع) داریم که جنبههای نیک آن (مانند هدیه دادن شیرینی، صله رحم، حلالیت طلبیدن) تأیید شده است. اسلام این سنت را در قالب اسلامی (مانند دعای تحویل سال) پذیرفت. این سنتها که موجب پیوستگی جامعه است، باید حفظ شوند.










ثبت ديدگاه