مدیریت جهادی تلاشی همانند سایر مدیریتها در شرایط معمولی نیست بلکه تلاشی است که در مقابله با دشمن انجام میگیرد زیرا هر تلاشی جهاد نیست و هر تلاشگری مجاهد محسوب نمیشود. به تلاشها و کوششهایی جهاد گفته میشود که…
**************************************************************
مدیریت جهادی-بخش اول
پدیدآورنده: سید رضا تقوی
رهبر معظم انقلاب اسلامی(مدظلهالعالی):
اگر مدیریت جهادی یا همان کار و تلاش با نیت الهی و مبتنی بر علم و درایت حاکم باشد، مشکلات کشور، در شرایط کنونی، فشارهای خباثتآمیزِ قدرتهای جهانی و در شرایط دیگر، قابل حل است و کشور حرکت روبهجلو را ادامه خواهد داد.
دیدار با مسئولان مدیریت شهری تهران،1392/10/23
مدیریت،ضرورت زندگی اجتماعی
یکی از ارکان زندگی اجتماعی، مدیریت است، زیرا در زندگی اجتماعی مقاصد و منافع افراد، با یکدیگر اشتراک پیدا میکنند و سرنوشتها به همدیگر گره میخورند. از همین رهگذر است که برای نظم و انتظام بخشیدن به رفتارها، حفظ حقوق انسانها و رعایت حد و حدودها، به فردی به نام مدیر نیازمند است تا هماهنگی بین افراد و واحدهای اجتماعی را مدیریت کند و مجموعه را به سمت و سوی اهداف مورد نظر بهپیش ببرد.
مدیریت در زندگی اجتماعی نهتنها برای اداره صحیح امور انسانها ضرورت دارد بلکه بسیاری از حیوانات نیز که بهصورت اجتماعی زندگی میکنند، مانند زنبور عسل و مورچگان براساس فرمان غریزه، مدیری را برمیگزینند تا ناظر بر ضوابط رفتاری باشد.
مطالعه درتاریخ زندگی بشر نیز ضرورت مدیریت را اثبات میکند چون از آغاز تا به امروز، در هر نقطهای که چند نفر انسان به گرد یکدیگر جمع شدند تا زندگی جمعی را شروع کنند در نخستین گام به موضوع مدیریت پرداختند و فرد مناسبی را بهصورت طبیعی و یا انتخابی بهعنوان مدیر برگزیدند.
در مورد ضرورت مدیر و مدیریت دراجتماع، حضرت علیبن موسی الرضا(ع) به فضلبن شاذان نیشابوری فرمود:
«أَنَّا لَا نَجِدُ فِرْقَةً مِنَ الْفِرَقِ وَ لَا مِلَّةً مِنَ الْمِلَلِ بَقُوا وَ عَاشُوا إِلَّا بِقَیِّمٍ وَ رَئِیسٍ وَ لِمَا لَا بُدَّ لَهُمْ مِنْهُ فِی أَمْرِ الدِّینِ وَ الدُّنْیَا»(۱)
«در تاریخ احوال بشر هیچ گروه و ملتی را نمییابیم که در زندگی موفق و پایدار باشند مگر بوجود مدیر و سرپرستی که امور دین و دنیای آنها را مدیریت کند.»
از نگاه اسلام، ضرورت مدیریت تا آنجاست که اگر سه نفر با یکدیگر آهنگ سفر کنند باید پیش از هرچیز، یکی از آن سه نفر را بهعنوان «مدیر» انتخاب نمایند تا نظم و انضباط بر رفتارها حاکم شود. پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«اِذا کانَ ثَلاثَة فِی سَفَرٍ فلیُؤمِّروا اَحَدَهُم»(۲)
«هر زمانی در مسافرت، همراهان، به سه نفر رسیدند باید یکی از آنها را بهعنوان مدیرگروه انتخاب کرد.»
اندیشوران نکتهسنج هرکدام با تعابیر مختلف، از ضرورت مدیریت در زندگی بشر سخن گفتهاند که به یک نمونه اشاره میکنم: «مملکت با سخاوت، فراوانی مییابد، و با عدل، آبادان میگردد. و با خرد، ثبات میپذیرد و با شجاعت، نگهداری میشود و با ریاست میچرخد.»(۳)
در تفکر شیعی، اداره امور امت، در سطح راهبری و هدایت از آن «امام» است و امام از مسند «امامت»، امور دین و دنیای «امت» را مدیریت میکند. «اَلامامَةُ ریاسُةٌ عامةٌ فی امور الدینِ و الدّنیا»
شیعه، اصل امامت را از اصول اعتقادی میداند و معتقد است زمین، بدون وجود انسان کامل، که او کسی جز امام معصوم(ع) نیست نمیتواند به حرکت خود ادامه بدهد. شخصی به نام «ابیحمزه» میگوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: آیا زمین «بدون» امام باقی میماند. آنحضرت فرمود:
«لَوْ بَقِیَتِ الْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ لَسَاخَت»(۴)
«هرگاه زمین بدون امام باشد از بین میرود.»
تعریف مدیریت
هنر هماهنگ کردن منابع انسانی و مادی در یک سازمان براساس آگاهیهای مناسب را برای دستیابی به هدف، مدیریت میگویند.
اندیشمندان این رشته از علوم اجتماعی در تعریف مدیریت، بحثهای فراوانی کردهاند که آیا مدیریت، علم است یا هنر و یا ترکیبی از دانشها و مهارتها، ولی به تعبیر یکی از صاحبنظران:
«مدیریت و اداره کردن، برای بعضی هنر است و برای بعضی علم. «مدیریت» خواه علم باشد خواه هنر، یا هر دو، تاریخ بشری گواه آن است که توانایی شخص در رسیدن به یک هدف مشخص بهوسیله افراد دیگر، یکی از مهمترین و با ارزشترین هنرها و علوم انسانی است. همچنین است ماهیت این «توانایی» که بعضی آنرا مدیریت مینامند بعضی رهبری، بعضی فرماندهی و بعضی ریاست. با وجود اسامی مختلف، این توانایی چیزی جز «اعمال قدرت» نیست.»(۵)
مدیریت جهادی
اصطلاح مدیریت جهادی مانند دیگر اصطلاحاتی که این سالها در حوزه ادبیات سیاسی- اجتماعی ما وارد گردیده است، توسط رهبر فرزانه انقلاب، آیتالله خامنهای مطرح و ابداء شد. آنگاه که رهبر هوشمند ما برای مقابله با تحریمهای غیرانسانی و ظالمانه مستکبران جهانی، اصطلاح «اقتصاد مقاومتی» را خلق کرد و به مدیران نظام اسلامی پیشنهاد دادند زمان زیادی نگذشت که «مدیریت جهادی» را مطرح کردند زیرا با اقتصاد مقاومتی باید از فضای تحریمهایشکننده عبور کنیم و این مقصود جز با «مدیریت جهادی» تحقق پیدا نمیکند، لذا از این منظر مدیریت جهادی مکمل «اقتصاد مقاومتی» محسوب میشود.
هرگاه واژه «مدیریت» به کلمهای اضافه شود نوع و جهت مدیریت را مشخص میکند، مانند مدیریت فرهنگی، اقتصادی، آموزشی، سیاسی و… کلمه جهاد در مدیریت جهادی هم جهت و سمت مدیریت و هم نوع مدیریت را مشخص میکند.
مشخصات مدیریت جهادی
پیش از آنکه تعریفی از مدیریت جهادی ارائه بدهیم مشخصات این نوع از مدیریت را در چند فراز بیان میکنیم تا از دل این فرازها، تعریف «مدیریت جهادی» به دست بیاید.
۱- تلاش مقدس: مدیریت جهادی صرف تلاش نیست بلکه «تلاش مقدس» است زیرا این قداست را از عنوان «جهاد» میگیرد و چون جهاد یک عمل عبادی بهحساب میآید و در ارتباط با ذات اقدس متعال میباشد قداست پیدا میکند، فقها، جهاد را اینطور تعریف کردهاند:
«بذل النفس و المال و الوسع فی اعلاء کلمة الاسلام و اقامة شعائر الایمان»(۶)
«ایثار جان و مال و امکانات، در راه اعتلای والاییهای اسلام و برپایی شعائر دین را جهاد میگویند.»
مقام معظم رهبری در همین مورد فرمودهاند: «وقتی انسان برای اعلای کلمه حق، اعلای کلمه اسلام، عزت بخشیدن به امت اسلامی و ملت مؤمن و مسلمان ایران تلاش میکند این میشود جهاد فی سبیل الله»(۷)
۲- مقابله با دشمن: مدیریت جهادی تلاشی همانند سایر مدیریتها در شرایط معمولی نیست بلکه تلاشی است که در مقابله با دشمن انجام میگیرد زیرا هر تلاشی جهاد نیست و هر تلاشگری مجاهد محسوب نمیشود. به تلاشها و کوششهایی جهاد گفته میشود که در مقابله با خنثی کردن طرحها، برنامهها و حملههای دشمن باشد.
این جهتگیری دشمنشناسانه تا به آنجا ارزش تلاشها را بالا میبرد که عنوان جهاد پیدا میکند و دری از درهای بهشت را به روی جامعه میگشاید «إِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّة….»(۸)
۳- تکلیف محوری: مدیریت جهادی بر محور تکلیف شکل میگیرد و مدیر در این عرصه تکلیفمحور عمل میکند زیرا هرگاه عزت و کرامت جامعه از طرف دشمن مورد هجمه قرار بگیرد مدیر جهادی احساس تعهد و تکلیف میکند و قدم به عرصه مبارزه میگذارد تا مجد و عظمت خویش را در پرتو جهاد بهدست آورد و به کلام نورانی و حماسهساز رسول خدا(ص) که فرمود: بجنگید و در راه خدا به جهاد پردازید تا شوکت و سرافرازی را برای فرزندانتان به ارمغان آورید. «اغْزُوا تُورِثُوا أَبْنَاءَكُمْ مَجْداً» (۹) لباس عمل بپوشانید.
باید در سایه حرکتهای جهادی به اصلاح امور پرداخت تا مفهوم «نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بِلَادِك» تحقق یابد. کجیها و کاستیها در جامعه با حرکتهای جهادی سریعتر به نتیجه میرسد.
۴- معنویتگرا: توجه به عوامل و ارزشهای معنوی و اعتقاد به عوامل ماورایی، در این نوع از مدیریت، جایگاهی والا دارد. این اعتقاد اگر بهصورت راستین در حوزه مدیریت شکل بگیرد چنان شور و هیجانی در وجود مدیر و همکارانش ایجاد میکند که در انجام رسالتهای جهادی خود، سر از پا نشناسند و ره چند ساله را یکروزه طی نمایند. از آثار چنین اعتقادی، تقویت و برانگیختگی انگیزه، شور و شادابی، خستگیناپذیری، رضایتمندی و… میباشد. تاریخ، نمونههای فراوانی از این نوع مدیریت را به ثبت رسانده است، مدیرانی که توانستهاند با تکیه بر معنویت و بهرهگیری از عوامل معنوی، با همه کمبودهایی که بهلحاظ مادی و ظاهری داشتند به پیروزیهای ارزشمندی دست پیدا کنند.
پیامبر اکرم(ص) هنگام گسیل نیروهای جهادی، برای نبرد با دشمن و تقویت روحیه سربازان خود، میفرمود: با نام خدا، برای خدا و در راه خدا جهاد نمایید. «اُغزُواْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فِی سَبِیلِ اللَّه»
شهید مطهری(ره) در چند جمله، درباره استادش امام خمینی(ره) که با پشتوانهای از معنویت، انقلاب عظیم اسلامی را رهبری و مدیریت میکرد میگوید: «وقتی که در سفر اخیر به پاریس، به ملاقات و زیارت ایشان (امام خمینی) رفتیم چیزهایی از روحیه او درک کردم که نه فقط بر حیرت من، بلکه بر ایمانم نیز اضافه کرد. وقتی برگشتم، دوستانم پرسیدند چه دیدی؟ گفتم: چهار تا «آمَنَ» دیدم:
۱- آمَنَ به هدفه، به هدفش ایمان دارد…
۲- آمَنَ به سبیله، به راهی که انتخاب کرده ایمان دارد.
۳- آمن به قوله، احدی مثل ایشان به روحیه مردم ایران ایمان ندارد.
۴- آمن به ربه، آدمی که دست خدا و عنایت خدا را حس میکند و در راه خدا قدم برمیدارد.(۱۰)
۵- قاطعیت در تصمیمگیری: از دیگر ویژگیهای مدیریت جهادی، قاطعیت در تصمیمگیری است. عزم و قاطعیت، یکی از صفات پیامبران است و هیچ پیامبری مبعوث به رسالت نشد مگر اینكه از صفت «عزم» و «قاطعیت» برخوردار بوده است. علی(ع) فرمود:
« وَ لَكِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِی قُوَّةٍ فِی عَزَائِمِهِم»(۱۱)
«خداوند سبحان، پیامبران خود را در تصمیمها و قاطعیت دارای قدرت قرار داد.»
آنروزکه علی(ع) مالک اشتر را برای مدیریت مصر معرفی میکند مردم آن سرزمین را به مدیری قاطع بشارت میدهد و میفرماید:
«فَإِنَّهُ سَیْفٌ مِنْ سُیُوفِ اللَّهِ لَا كَلِیلُ الظُّبَةِ وَ لَا نَابِی الضَّرِیبَةِ»(۱۲)
«مالک، در بُرندگی و قاطعیت، چون شمشیری از شمیرهای خداوند است که تیزی آن کُند نمیشود و به هرجا فرود آید بیاثر نیست.»
۶- مدیریت جهادی، بر دو جنبه ذهنی و عینی استوار است که جنبه ذهنی آن مشتمل بر ارزشهای انسانی و اسلامی است و با انگیزه «فی سبیل الله» در جهت خدمت بیمنت و خالصانه به رشد و تعالی جامعه و حفظ منافع ملی شکل میگیرد و همین ویژگی باعث میشود تا این مدیریت را از سایر مدیریتهای معمول و مرسوم ممتاز نماید و جنبه عینی آن اجرای عقلانی طرحها و سیاستها، در صحنه عملیات و کارکردها است.
ضرورت مدیریت جهادی
اگر بتوانیم نظام مدیریت کشور را برای همیشه براساس مدیریت جهادی تعریف و ساختارسازی کنیم نهایت خدمت را به جامعه و پیشرفت کشور انجام دادهایم، و اگر قادر به انجام چنین کاری نباشیم در برخی از مقاطع زمانی و بهخاطر برخی از شرایط تحمیلی بر جامعه، لازم است تا زمانی که آن شرایط تحمیلی وجود دارد مدیریتهای مختلف را با روشهای مناسب، از شرایط معمولی خارج نموده و به فضای جهادی وارد کرد. در این شرایط است که مدیریت جهادی ضرورت پیدا میکند. بهعبارتدیگر نمیتوان گفت که مدیریت جهادی در دو مقطع، ضرورت پیدا میکند:
۱- زمانی که یک ملت مورد هجمه بیرحمانه خارجی قرار میگیرد و از هر طرف برای از پای درآوردنش از شیوههای ناجوانمردانه استفاده میکنند تا ارکان اقتدار آن نظام را درهم شکنند مدیریت جهادی ضرورت پیدا میکند، زیرا در چنین شرایطی، یکی از راههای مقابله با تهاجمات دشمنان، اداره امور کشور با روحیه و مدیریت جهادی است. مقام معظم رهبری میفرماید:
«روحیه جهادی لازم است. ملت ما از اول انقلاب تا امروز در هرجاییکه با روحیه جهادی وارد میدان شده، پیش رفته، این را ما در دفاع مقدس دیدیم، در جهاد سازندگی دیدیم، در حرکت علمی داریم مشاهده میکنیم. اگر ما در بخشهای گوناگون، روحیه جهادی داشته باشیم، یعنی کار را برای خدا، با جدیت و بهصورت خستگیناپذیر انجام دهیم – نهفقط بهعنوان اسقاط تکلیف- بلاشک این حرکت پیش خواهد رفت.»(۱۳)
۲-هرگاه سستیهای درونی، غفلتها و تنپروریها، عدم احساس مسئولیت و از دست دادن فرصتها موجب شد که جامعه با مشکلات فراوانی روبهرو شود و بهخاطر ناکارآمدی سیستم مدیریتی، فرصتها و سرمایهها از دست برود، مدیریت جهادی ضرورت پیدا میکند تا در چنین شرایطی پا به عرصه کارزار گذارد و بر عرشه مدیریت بنشیند و کشتی جامعه را در دریای مواج زندگی به ساحل نجات برساند. مقام معظم رهبری در مورد ضرورت مدیرانی که سطح کارآمدی نظام را ارتقا ببخشند و جامعه را از حالت رکود خارج سازند میفرماید:
«اگر مردم دنبال رئیس جمهور یا دنبال نماینده مجلس میگردند کسانی هستند که میخواهند آنها را با انتخاب تعیین کنند، در پی آن هستند که انسانهای کارآمدی را برای یک مسئولیت بنشانند تا آنها بتوانند سطح کارآمدی نظام را افزایش بدهند و مشکلات مادی و معنوی مردم را حل کنند، این خواست مردم است.»(۱۴)
ارکان مدیریت جهادی
برخی فکر میکنند که با قراردادن یک نیروی کارآمد، متعهد و پرتلاش در رأس یک سازمان، به مدیریت جهادی دست یافتهاند در صورتی که مدیریت جهادی «فردی» نیست که با جابهجایی یک فرد هرچند توانمند، اتفاق بیفتد، بلکه یک «مجموعه» است که باید جهادی شود تا چنین مدیریتی شکل بگیرد.
بهعبارتدیگر، مدیریت جهادی ارکان و ضمائمی دارد که اگر به آن ارکان توجه نشود و یا یک رکن از آن نادیده گرفته شود مدیریت جهادی تحقق پیدا نخواهد کرد. برشمردن این ارکان، ما را بیشتر با محتوا و گستره چنین مدیریتی آشنا میسازد:
١- مدیر
نخستین و شاید بتوان ادعا کرد که مهمترین رکن مدیریت جهادی شخص مدیر است. مدیر در حقیقت سکاندار کشتی سازمانی است که باید در آن نقشآفرینی کند.
مدیر چه بخواهد، چه نخواهد مسئولیت همه رفتارها و عملکردهای درون یک سازمان را برعهده دارد.
مدیر در برابر قانون و مقررات و مسئولان بالاتر باید پاسخگو باشد.
مدیر در دایره سازمان، نقطه مرکزی آن سازمان بهشمار میآید که پرگار همه فعالیتها بر محور وجود او میگردد. علی(ع) میفرماید: موقعیت من در امر خلافت و مدیریت جامعه اسلامی همانند آن میله و قطبی است که در وسط سنگ آسیا قرار دارد. «أَنَّ مَحَلِّی مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى…»(۱۵)
از منظر دیگر، مدیر بهمنزله آن رشتهای است که از وسط دانههای تسبیح میگذرد و همه دانهها را در یک مدار، به هم مرتبط میسازد. «وَ مَكَانُ الْقَیِّمِ بِالْأَمْرِ مَكَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ یَجْمَعُهُ وَ یَضُمُّهُ …»(۱۶)
٢- همکاران
هر مدیری برای اجرایی کردن اندیشهها، طرح ها و برنامههای مدیریتی و پیشبردن کارها، نیاز به همکاران و همراهانی دارد تا او را در رسیدن به اهداف، یاری برسانند. در هر سازمانی، همکاران مدیر، بهمنزله اجزایی از پیکره مدیریت بهحساب میآیند، اگر این اجزاء با کل، همراهی و هماهنگی نداشته باشند مدیر نمیتواند کارها را به پیش ببرد. همکاری وقتی بهخوبی شکل میگیرد که همکاران با یکدیگر سنخیت داشته باشند چنانكه گفتهاند: السنخیة علة الانضمام.
مدیر جهادی، معاونان و همکاران جهادی میخواهد، زیرا اگر همکاران مدیر، نگاه، تلاش، توقع و اعتقادشان جهادی نباشد و یا سنخیت و تجانسی با یکدیگر نداشته باشند چگونه میتوانند کارها را به پیش ببرند؟
قرآن کریم در داستان حضرت موسی(ع) میفرماید: آنگاهکه قبای پیامبری بر قامت موسی(ع) پوشانده شد تا پیام الهی را از موضع رهبری امت، به مردم ابلاغ کند و با فرعون ستمگر که یکی از موانع مهم هدایت به سوی خداوند سبحان بود، به ستیز برخیزد و مظلومان و مستضعفان را از زیر بار ستم و ستمگری نجات بخشد «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى»(۱۷) از خداوند، برای این امر مهم، همکار و وزیری را درخواست کرد که از خاندان و برادر او باشد تا با انتخاب چنین همکار و دستیاری پشت خود را محکم کند و بر قدرت و قوت خویش بیفزاید:
«وَ اجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی هارُونَ أَخِی اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی. وَ أَشْرِكْهُ فِی أَمْرِی»(۱۸)
«خداوندا! برای من وزیر و همکاری از خاندانم قرار بده، هارون برادرم را برای این مسئولیت پیشنهاد میکنم، پشت مرا با همراهی او تقویت فرما و او را در مسئولیتم شریک گردان.»
نکتههای فراوانی در این آیات نورانی وجود دارد که در موضوع مدیریت جهادی باید مورد توجه قرار بگیرد:
۱-مدیران، نیاز به همکارانی دارند تا آنها را در اداره امور، یاری کنند «وَ اجْعَلْ لِی وَزِیراً»
۲-این همکاران باید آنقدر به مدیر نزدیک باشند و پیوندهای اعتقادی، عاطفی، فکری و مسئولیتی آنان مستحکم باشد که گویا از یک خانواده هستند. «مِن اهلی»
۳-همکار باید برای مدیر، در دلسوزی و نقشآفرینی همانند برادر عمل کند «هارُونَ اَخی»
۴-همکار باید با تعهد و مسئولیتی که در انجام کارها از خود نشان میدهد بر قوت و قدرت مدیر بیفزاید. «اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی»
۵-همکار نباید خود را در نقش مدیر ظاهر کند بلکه باید نقش پشتیبانی و همکاری برای مدیر داشته باشد. «اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی وَ أَشْرِكْهُ فِی أَمْرِی»
مدیران جهادی از همکاران خود انتظار دارند که تلاش آنها همراه با تقوا باشد چنانكه امیرمومنان علی(ع) به فرماندار خود در بصره، «عثمانبن حنیف» فرمود:
«أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ»(۱۹)
«با پرهیزکاری و تلاش خستگیناپذیر، و پاکدامنی و درستکاری مرا در مدیریت جامعه اسلامی یاری دهید.»
علی(ع) در نامهای دیگر، به یکی از همکاران خود توصیه میکند تا از همکارانی استفاده کند که از سوابق نیکی برخوردار باشند. آنانکه روزی همکار اشرار بودند و در جنایت و خیانت بدکاران شرکت داشتهاند را بهعنوان همکار انتخاب نکند:
«أَنَّ شَرَّ وُزَرَائِكَ مَنْ كَانَ لِلْأَشْرَارِ وَزِیراً وَ مَنْ شَرِكَهُمْ فِی الْـآثَامِ…»(۲۰)
«ای مالک! بدترین همکاران تو، کسانی هستند که پیش از تو، همکار اشرار و بدکاران بودهاند و در گناهان آنان شرکت داشتهاند.»
٣- ساختار
فعالیتهای اجتماعی را باید در قالب ساختارهای سازمانی پیش برد زیرا تقسیم و تنظیم کار، تعیین حیطه مسئولیت، تخصص، برنامهریزی، نظارت و کنترل، همه باید در قالب یک ساختار قرار بگیرد تا کارها شکل و شمایل خود را پیدا کنند زیرا سازمانها زاییده فعالیتهای جمعی است.
هر نظامی برای دستیابی به اهداف موردنظرِ خود، میکوشد تا از روشهای مختلف، در قالبهای گوناگون بهرهگیری کند و هرچه سریعتر، روانتر و مؤثرتر به اهداف خود دست یابد و از این طریق هم بر اقتدار خویش بیفزاید و هم رضایتمندی عمومی را فراهم آورد.
با شروع انقلاب صنعتی در غرب و رشد صنایع و ازدیاد جمعیت، گسترش شهرها، تولید انبوه، افزایش مصرف و همچنین گسترش قدرت و اختیارات حکومتها… ایجاب میکرد که نظام سازمانی و ساختارهای اجتماعی و خدماتی نوینی، متناسب با نیازهای زمان ایجاد شود، این نیاز باعث شد تا اندیشوران اروپایی و آمریکایی را به مطالعات و تحقیقاتی بکشاند که نظام ساختاری و سازمانی فعالیتهای جمعی و مدیریتی را طراحی و پیشنهاد نمایند. بهعنوان مثال میتوان از «ماکس وبر» (۱۹۲۰- ۱۸۴۶) نظریهپرداز این عرصه نام برد که نظام «بوروکراسی» را پیشنهاد کرد و یا «هانری فایول» (۱۹۲۵- ۱۸۴۱) که نظریه تخصصگرایی را ارائه نمود.
برای همگان تا حدودی روشن است که ساختارهای سازمانی و تشکیلاتی، در موفقیت و یا عدم موفقیت مدیران، نقش مؤثر و اساسی دارند بهویژه اگر مدیریت را «کارکردن بهوسیله افراد و گروهها، برای رسیدن به مقاصد سازمان» تعریف کنیم نقش ساختار برجستهتر میشود.
مدیر جهادی با ویژگیهایی که دارد باید در قالب ساختار و سازمانی مدیریتی کند که متناسب با چنین مدیریتی باشد، ساختار بروکراتیک، پاسخگوی ساختار جهادی و مدیریت جهادی نیست. ممکن است کسی این اشکال را مطرح کند که سیستمها و ساختارها مبنای علمی دارند و علم به معنای خاص آن، جهادی و غیرجهادی، اسلامی و غیراسلامی ندارد، مثلا ۲×۲ مساوی با چهار است، این فرمولِ سادهی ریاضی در همه مکانها و زمانها، و در میان همه انسانها با هر تفکر و اعتقاد و نژادی که باشند یک نتیجه بیشتر ندارد.
در پاسخ به این اِشکال، باید گفت: اولاً اگر این ساختارها دارای چنین مبنای علمی و قطعی بودند این همه نظریههای گوناگون و متفاوت بهوجود نمیآمد. ثانیاً بسیاری از همین ساختارها که روزگاری همگان بر آنها تاکید میورزیدند بعد از گذشت زمان، منسوخ شدند. ثالثاً قالبها و ساختارها را انسانها میسازند، انسانهایی که دارای تفکرات، ذوقها و توانمندیهای گوناگونی هستند و هر زمان متناسب با اهداف، امکانات و نیازمندیها تصمیمگیری میکنند.
مدیر جهادی، ساختاری متناسب میخواهد تا ضمن حفظ حدود و ثغور با شتابی بیشتر و تلاشی افزونتر، کارها را به پیش ببرد. به چند نمونه از شاخصهایی که در ساختار متناسب با مدیریت جهادی وجود دارد در اینجا اشاره میکنیم:
۱-ساختارها در مدیریت جهادی با توجه به مصالح و منافع نظام و نیازهای جامعه طراحی میشود.
۲-در مدیریت جهادی، ساختارها، تنظیمکننده هستند و نه بازدارنده
۳-ساختارها برای هرچه بهتر پیاده کردن عدالت، شکل میگیرند ولی در ساختار جهادی، عدالت را مقولهای به نام احسان همراهی میکند. «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسان»(۲۱)
۴-در اینگونه ساختار، میدان مسابقه و سرعت افراد، بهسوی خیر و خوبی محدود نمیشود. «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرات»(۲۲)
۵-تقسیمبندی کارها در ساختارهای جهادی وجود دارد ولی بهمعنای این نیست که واحدی نسبت به واحد دیگر هیچ مسئولیتی نداشته باشد، اگر مسئولیت تشکیلاتی نباشد قالبهای ساختاری نمیتوانند مانع مسئولیت انسانی شوند زیرا در فرهنگ اسلامی نباید ساختارها اصل کلی و فراگیر «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُول»(۲۳) را مورد خدشه قرار بدهند.
پینوشت:
۱. بحارالانوار / ج ۲۳ / ص۳۲
۲. کنزالعمال / ج ۶ / ص۷۱۷ / خ ۱۷۵۵۰
۳. تاریخ فخری / ص۶۷
۴. غیبت نعمانی / ص۱۳۸
۵. بیماریهای مدیریت از چارلز آف / آستن / ص۱۵- به نقل نگرشی بر مدیریت اسلامی / ص۲۷
۶. جواهرالکلام / ج ۲۱ / ص۳
۷. جهاد اقتصادی / بیانات آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب / ص۳۵
۸. نهجالبلاغه / خطبه ۲۷
۹. وسائل الشیعه / ج ۱۱ / ص۹
۱۰. در پیرامون انقلاب اسلامی / ص۲۰
۱۱. نهجالبلاغه / خطبه ۲۲۳
۱۲. همان / نامه ۳۸
۱۳. جهاد اقتصادی / بیانات مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای / ۸۲
۱۴. عیار مدیران از منظر رهبر معظم انقلاب / ص۶۸
۱۵. نهجالبلاغه / خطبه ۳
۱۶. نهجالبلاغه / خطبه ۱۴۶
۱۷. طه / آیه ۲۴ «به سوی فرعون برو که او طغیان کرده است.»
۱%