براساس پیمانی که بسیجی با امامش بسته است، همیشه و در هر حال خود را در تبعیت از خواسته‏‌ها و فرمان‌‏های او متعهد و ملتزم می‏داند و هرکجا که نیاز به حضور باشد و یا از طرف امامت امت…

******************************************************

بسیج و بسیجی-بخش دوم

سید رضا تقوی

٢ـ تکلیف‏‌محوری

از دیگر ویژگی‏‌های بسیجی این است که او در کارها تکلیف‏‌محور است. نخست تکلیف شرعی و ملی خود را می‏شناسد و سپس به آن لباس عمل می‏پوشاند.

تکلیف‏‌گرایی یعنی این‏که انسان هر عملی را به انگیزه انجام دادن امر خدا و کسب رضایت او انجام بدهد و بیش از هر چیز به محبوبیت و مبغوضیت عمل در نظر خدا توجه کند.

در زندگی پرفراز و نشیب پیشوایان دینی ما، رفتارهای تکلیف‏‌گرایانه را فراوان داریم. آنان در قیام و قعودشان، در فریاد و سکوتشان، در جنگ و صلحشان، براساس معیارهای تکلیف‏‌گرایانه عمل می‏کردند، یعنی هرگاه شرایط و زمینه مساعدی برای انجام کاری فراهم می‏شد و یا مصالح اسلام و مسلمانان اقتضا می‏کرد که باید آن عمل انجام بگیرد، وارد میدان می‏شدند و به هر قیمتی آن‏کار را انجام می‏دادند.

آن روز که مردم به خاطر بی‏‌عدالتی، قوم و قبیله‏‌گرایی، زیاده‏‌خواهی و اشرافی‏‌گری مدیران و مسئولان حکومتی به تنگ آمده بودند و در پی اصلاح مفاسد و نابسامانی‏‌ها برآمدند، به در خانه امیر مؤمنان علی(ع) هجوم آوردند و به‏‌طور دسته‏‌جمعی از آن‏‌حضرت درخواست نموده تا زمام امور را به دست بگیرد و نابسامانی‌‏ها را به سامان برساند؛ علی(ع) برای پذیرش این مسئولیت، به دو عامل تکلیف‌‏ساز اشاره می‏کند و براساس تکلیف به‏‌وجود‏آمده، مسئولیت حکومت و اداره امور جامعه را می‌‏پذیرد:

۱ـ       درخواست مردم و اعلام آمادگی آنان برای حمایت از ایجاد تحول در جامعه و رفع نابسامانی‏‌ها.

۲ـ       پیمانی که خداوند از دانشمندان و فرهیختگان جامعه گرفته است که در برابر نابسامانی‏‌ها آرام نگیرند.

«لَوْلَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا»(35)

اگر انبوه جمعیت بیعت‏‌کنندگان نبود و با وجود یاوران، حجت بر من تمام نمی‏شد و اگر خداوند از عالمان پیمان نگرفته بود که در برابر سیری ستمگران و گرسنگی مظلومان آرام نگیرند، زمام شتر خلافت را بر پشت آن انداخته و رهایش می‏کردم.

از دیگر رفتارهای تکلیف‏‌گرایانه، قیام امام حسین(ع) است. آنگاه که برادرش محمد حنیفه از امام حسین(ع) تقاضا کرد تا از رفتن به عراق خودداری کند، آن‏‌حضرت گفت: جدم رسول خدا(ص) را در خواب دیدم و به من فرمود: ای حسین! از مدینه برای یک نهضت و قیام خونین خارج شو، زیرا خداوند خواسته است تو را کشته ببیند؛ «یَا حُسَیْنُ! اخْرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاكَ قَتِیلًا»(36)

امام خمینی(ره) در فرازی از سخنان خود می‏گوید:

ما مأمور به وظیفه هستیم نه به‏‌دست آوردن نتیجه، زیرا وظیفه اگر انجام شد، نتیجه خواهد بود.

امام خمینی(ره) در عزل آیت‏‌الله منتظری می‏گوید:

من با خدای خود پیمان بسته‌‏ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم. اگر تمام جهان علیه من قیام کنند، دست از حق و حقیقت برنمی‏‌دارم. من کار به تاریخ و آنچه اتفاق افتد ندارم، من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم.(37)

امام راحل به بسیجیان و نیروهای رزمنده می‏گوید:

راستی مگر فراموش کرده‌‏ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده‌‏ایم و نتیجه، فرع آن بوده است.(38)

بنیانگذار نظام ولایت به امت حزب‏‌الله و بسیجی‏‌ها توصیه می‏کند که بر مواضع اصولی خود قاطعانه پا بفشرند و از این مواضع به‏‌هیچ‏‌وجه عدول ننمایند. او می‏فرماید:

نباید برای رضایت چند لیبرال خودفروخته، در اظهارنظرها و ابراز عقیده‌‏ها، به گونه‌‏ای غلط عمل کنیم که حزب‌‏الله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولی‌‏اش عدول می‏کند. تحلیل این مطلب که جمهوری اسلامی ایران چیزی به‌‏دست نیاورده و یا ناموفق بوده است، آیا جز به سستی نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمی‏شود؟! تأخیر در رسیدن به همه اهداف، دلیل نمی‏شود که ما از اصول خود عدول کنیم. همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفه‌‏ایم نه مأمور به نتیجه. اگر همه انبیاء و معصومین(ع) در زمان و مکان خود مکلف به نتیجه بودند، هرگز نمی‌‏بایست از فضای بیشتر از توانایی عمل خود فراتر بروند و سخن بگویند و از اهداف کلی و بلندمدتی که هرگز در حیات ظاهری آنان جامه عمل نپوشیده است، ذکری به‏‌میان آورند.(39)

مریدان بسیجی امام راحل، همانند مرشد و مراد خود، تکلیف‏‌گرا هستند و فعالیت‏‌های انقلابی خود را بر محور تکلیف، سازماندهی و عملیاتی می‏کنند.

 

٣ـ حضور در صحنه

از ویژگی‏‌های دیگر بسیجی، «حضور در صحنه» است. در هر میدانی که انقلاب نیاز به نیروی مؤثر و کارآمد داشته باشد، بسیجی خود را موظف می‏داند که به صحنه بیاید و سینه به سینه مشکلات قرار بگیرد و با عزم بالا، مشکل را از سر راه انقلاب و جامعه انقلابی بردارد.

حضور بسیجی در صحنه، مبنای فکری و عقیدتی دارد، چون در فرهنگ اسلامی و نظام عقیدتی اسلام، هرکس با رهبری و امام امت پیمان می‏بندد و به‏‌اصطلاح «بیعت» می‏کند، باید برای دفاع از آرمان‌‏ها، در صحنه حضور داشته باشد.

هر حاکمیتی که برای مردم در حاکمیت اعتبار قائل است و خود را خادم مردم می‏داند، در مقابل از مردم نیز می‏خواهد که برای تقویت و تحکیم نظام، در صحنه حضور داشته باشند.

امیر مؤمنان علی(ع) در یکی از خطابه‌‏های خود، به حقوق متقابل ملت و حاکمیت پرداخته و وظایف هرکدام را بیان داشته است و آنجا که از حق حاکمیت سخن می‏راند، می‏فرماید:

«وَ أَمَّا حَقِّی عَلَیْكُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَیْعَةِ وَ النَّصِیحَةُ فِی الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِیبِ وَ الْإِجَابَةُ حِینَ أَدْعُوكُمْ وَ الطَّاعَةُ حِینَ آمُرُكُم‏»(40)

حق من بر شما این است که به بیعت با من وفادار باشید و در آشکار و نهان، برای من خیرخواهی کنید. هرگاه شما را فراخواندم، اجابت نمایید و هرکجا فرمان دادم، اطاعت کنید.

براساس پیمانی که بسیجی با امامش بسته است، همیشه و در هر حال خود را در تبعیت از خواسته‏‌ها و فرمان‌‏های او متعهد و ملتزم می‏داند و هرکجا که نیاز به حضور باشد و یا از طرف امامت امت، میدانی گشوده شود تا نیروهای وفادار به نظام ولایت در آن میدان باید حضور داشته باشند، او بی‌‏درنگ، حضورش را در آن صحنه اعلام می‏دارد.

 

صحنه اقتصاد

هرگاه جامعه اسلامی و انقلابی به‌‏لحاظ اقتصادی، نیاز به تولید و تأمین مواد غذایی و معیشتی داشته باشد، بسیجی در صحنه اقتصاد حضور پیدا می‌‏کند و با تلاش جهادگونه خود، میدان اقتصاد را همانند میدان رزم با همت بلند و ایمان خود شور و نشاط می‌‏بخشد.

آنگاه که دشمن در جبهه نظامی امید به پیروزی نداشته باشد، میدان جنگ نظامی را تغییر می‏دهد و برای رویارویی با نیروهای انقلاب و مهار اندیشه‏‌ها و آرمان‏های انقلابی، به جنگ اقتصادی روی می‌‏آورد و با اخلال در نظام معیشتی مردم، از طریق تحریم‏‌های اقتصادی، مشکلات فراوانی را ایجاد می‏کند. در چنین شرایطی باید بسیجی‏‌وار در این میدان، همانند میدان جنگ نظامی حاضر شد و تحریم‏‌ها، فشارها و محرومیت‏‌ها را با تلاش‏های مناسب برطرف کرد. حضور در چنین صحنه‏‌ای، همانند صحنه‌‏های رزم نظامی، مؤثر و ارزشمند است.

گاهی پیامبر اکرم(ص) در سخنان خود، صحنه‏‌های جنگ اقتصادی را با جنگ نظامی مقایسه می‏کند و هر دو صحنه را در جهت یک هدف می‏داند و می‏فرماید:

«لَیْسَ الْجِهَادُ أَنْ یَضْرِبَ بِسَیْفِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، إِنَّمَا الْجِهَادُ مَنْ عَالَ وَالِدَیْهِ، وَ عَالَ وَلَدَهُ، فَهُوَ فِی جِهَادٍ، وَ مَنْ عَالَ نَفْسَهُ فَكَفَّهَا عَنِ النَّاسِ فَهُوَ فِی جِهَادٍ»(41)

جهاد، فقط جهاد نظامی نیست که کسی با شمشیرش در راه خدا بجنگد بلکه هر آن کسی که پدر، مادر و فرزندش را سرپرستی و اداره کند، چنین کسی در حال جهاد است و نیز هر آن کسی که خود را تأمین می‏کند تا از مردم بی‌‏نیاز باشد، او نیز در حال جهاد است.

تلاش مفید و مؤثر در میدان اقتصاد، موجب می‏‌گردد تا رشته‏‌های وابستگی به بیگانه قطع و جامعه به استقلال و خودکفایی دست‌‏یابد و در پرتو استقلال، سرمایه گران‌بهای دیگری به نام «عزت» متولد شود. بنابراین حضور آگاهانه و مدبرانه در این میدان، ما را به یکی از ارزشمندترین ارزش‏ها که همان «عزت» باشد، می‏‌رساند.

از نگاه اسلام، ارزش تلاشی که جامعه را به «عزت» برساند، همپایه ارزش شهید و شهادت است. در این‏‌مورد پیامبر اکرم(ص) فرمود:

«مَن سَعی عَلی نَفسِهِ لِیُعِزَّها وَ یُغنیها عَنِ النّاسِ فَهُوَ شَهیدٌ»(42)

هرکس تلاش کند تا به عزت برسد و از مردم بی‏‌نیاز گردد، در مرتبت و فضیلت، هم‌پایه شهید است.

حضور در صحنه اقتصاد و کوشش برای تأمین نیازمندی‏‌های مردم، از چنان ارزشی برخوردار است که پیامبر اکرم(ص) دست چنین تولیدکننده‌‏ای را می‌‏بوسد.

روزی که لشکر اسلام به فرماندهی پیامبر خدا(ص) از جنگ «تبوک» بازمی‏گشت، مردم مدینه که از بازگشت سپاه اسلام اطلاع یافتند، در بیرون شهر به استقبال رزمندگانشان شتافتند. یکی از استقبال‏‌کنندگان، شخصی به نام «سعد انصاری» بود. او مستقیم به سراغ پیامبر رفت و به آن‏‌حضرت خوشامد گفت و با رسول خدا(ص) مصافحه کرد. وقتی دست «سعد» با پوست درشت و ترک‏‌خورده در دست پیامبر قرار گرفت، رسول رحمت، دست او را به نشانه محبت و صمیمیت بیشتر فشرد و به او فرمود: چرا پوست دستانت این‏گونه درشت و ترک‏‌خورده است؟ او در پاسخ گفت:

یا رَسولَ‌‏اللّه! اضرِبُ بِالْمَرِّ وَ الْمِسحاةِ فَاُنفِقُهُ عَلی عِیالی.

ای پیامبر خدا! با این دستانم بیل می‏‌زنم و ریسمان برمی‏‌کشم تا هزینه زندگی خانواده‏‌ام را فراهم آورم.

پیامبر خدا(ص) در برابر انبوهی از جمعیت خم شد و دست این تولیدکننده در صحنه اقتصاد را بوسید و سپس آن دست را بلند کرد و فرمود:

«هذِهِ یَدٌ لاتَمَسُّهَا النّارُ أَبَداً»(43)

این دستی است که هرگز آتش آن‏را نمی‏سوزاند.

 

صحنه علم

یکی از ابزارهای بسیار مؤثر در جهت رشد و بالندگی جامعه، ابزار «علم» است. هر حرکت اجتماعی، اگر پشتوانه علمی نداشته باشد، در زمانی نه چندان طولانی، آن حرکت فروکش خواهد کرد و برای همیشه از صحنه زندگی محو خواهد شد، زیرا در پرتو علم و اندیشه می‏توان بلندترین قله‏‌های افتخار را فتح کرد و به مجموعه‌‏ای از فضیلت‌‏ها رسید.

در اینجا به بخشی از برکات علم با استناد سخنان نورانی و رهگشای پیامبر اکرم(ص) و امیر مؤمنان علی(ع) اشاره می‏کنیم:

۱ـ       منشأ هرگونه خیر و خوبی، علم است؛ النَّبیُّ(ص): «الْعِلْمُ رَأْسُ الْخَیْرِ كُلِّهِ»(44)

۲ـ       علم و دانش، مایه حیات دل‏هاست؛ النَّبیُّ(ص): «انَّ الْعِلمَ حَیاتُ الْقُلوبِ(45)

۳ـ       علم، نوری است که خداوند در دل‏های دوستانش می‏‌تاباند؛ النَّبیُّ(ص): «الْعِلمُ نورٌ وَ ضیاءٌ یَقذِفُهُ اللّهُ فی قُلوبِ أولیائهِ»(46)

۴ـ       علم، پشتوانه عمل است؛ النَّبیُّ(ص): «إِذَا عَمِلْتَ عَمَلًا فَاعْمَلْ بِعِلْمٍ وَ عَقْلٍ»(47)

۵ـ       گرامی‏‌ترین عزت و سربلندی، علم است؛عَلیٌّ(ع): «أَعَزُّ الْعِزِّ الْعِلْمُ‏»(48)

۶ـ       بالاترین فضیلت‏‌ها، علم است؛ عَلیٌّ(ع): «رَأْسُ الْفَضَائِلِ الْعِلْمُ‏»(49)

۷ـ       علم، نگهدارنده و مصونیت‌‏ساز است؛ عَلیٌّ(ع): «الْعِلْمُ حِرْزٌ»(50)

۸ـ       علم، راهنمای عقل است؛ عَلیٌّ(ع): «وَ الْعِلْمُ رَائِدُ الْعَقْلِ‏»(51)

۹ـ       علم، مایه نجات از مشکلات است؛ عَلیٌّ(ع): «الْعِلْمُ یُنْجِیكَ»(52)

۱۰ـ     میوه شجره دانش، شناخت خداوند است؛ عَلیٌّ(ع): «ثَمَرَةُ الْعِلْمِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ»(53)

آیا با این همه خیرات و برکات که در علم و دانش وجود دارد، بسیج می‏‌تواند در این صحنه پرشکوه و سرنوشت‏‌ساز حضور نداشته باشد؟

بسیج هرگز این راه و رسم را برنمی‏‌تابد که در میدان رزم نظامی خون بدهد و بهترین و ارزشمندترین یاران خود را برای حفظ و تداوم انقلاب تقدیم کند ولی میدان علم و اندیشه که گرداننده چرخ‌‏های رشد و پیشرفت کشور می‏باشند را به کسانی واگذار نماید که چندان ارادتی به انقلاب و ارزش‏های انقلابی ندارند.

بسیج از همان آغاز ولادت، به این آگاهی رسیده بود که به موازات بسیج رزمی، می‏باید «بسیج علمی» را شکل بدهد تا در صحنه‏‌های علم و دانایی حضور جدی داشته باشد و لذا از میان فرهیختگان و دانشمندان، بسیج اساتید، طلاب فاضل، بسیج مهندسین، دانشجویان و دانش‌‏آموزان را به‏‌وجود آورد تا با فرهنگ بسیجی به پیشرفت علم و ابتکار مدد برساند.

وسعت و گستردگی فعالیت‌‏های بسیج به گستردگی نیازهای عمومی یک انقلاب و جامعه انقلابی است. بنابراین نمی‏توان بسیج را محدود به چند کار مشخص کرد که اگر چنین شود به رسالت و فلسفه وجودی بسیج تعرض و دست‏اندازی شده است.

هیچ صحنه‏‌ای برای خدمت و بالندگی بسیج، به پای صحنه علم نمی‏‌رسد و نیروی مقاومت بسیج باید به شکل‏های مختلف در این صحنه حاضر باشد زیرا علم، رمز پیروزی و کلید موفقیت است. در این‏ مورد حضرت علی(ع) کلامی گرانبها دارند که می‏فرماید:

«الْعِلمُ سُلطانٌ مَن وَجَدَهُ صالَ بِهِ وَ مَن لَم‏یَجِدهُ صیلَ عَلَیهِ»‏(54)

علم، قدرت و توانایی است، هرکس آن‏ را بیابد، پیروز می‏شود و هر آن کس که آن‏را به‌‏دست نیاورد، مغلوب می‏گردد.

دوران طولانی دفاع مقدس و هوشمندی فرماندهان بسیج را هرگز از یاد نمی‏بریم که برخی از اساتید و معلمان بزرگوار بسیجی، کلاس‏های آموزشی خود را به جبهه‏‌های جنگ منتقل کرده بودند، بدین‌‏ترتیب که دانش‌‏آموزان و دانشجویان بسیجی، بعد از آموزش‌‏های نظامی در همان سنگرها، کلاس درس تشکیل می‏‌دادند. گاهی بین دو حمله نظامی که یک ماه یا بیشتر طول می‏‌کشید، درس‏‌های علمی خود را فرامی‏گرفتند و چون شب حمله فرامی‏رسید، به‌‏عنوان یک رزمنده، سلاح خود را برداشته و در حمله و عقب راندن دشمن نقش ایفا می‏کردند.

بسیج با چنین برنامه‌‏ریزی، می‏خواهد این پیام را بدهد که حضور در میدان‏‌های علمی آنقدر جدی و اعتقادی است که در میان میدان جنگ نظامی، زیر باران خمپاره‌‏ها و موشک‏ها، کلاس علم‌‏آموزی تشکیل می‏دهیم تا به همگان اعلام کنیم که بسیجیان، صحنه‌‏های علمی را هرگز ترک نخواهند کرد و این سیره و سنت را از سرسلسله بسیجیان، مولای متقیان، امیر مؤمنان حضرت علی(ع) آموخته‌‏اند که در مورد آن‏‌حضرت گفته‏اند:

أَنَّهُ لَمَّا كَانَ یَفْرُغُ مِنَ الْجِهَادِ یَتَفَرَّغُ لِتَعْلِیمِ النَّاسِ وَ الْقَضَاءِ بَیْنَهُمْ فَإِذَا یَفْرُغُ مِنْ ذَلِكَ اشْتَغَلَ فِی حَائِطٍ لَهُ یَعْمَلُ فِیهِ بِیَدِهِ وَ هُوَ مَعَ ذَلِكَ ذَاكِرٌ لِلَّهِ جَلَّ جَلَالُه‏.(55)

هنگامی که از جهاد فارغ می‏شد، به آموزش مردم و داوری میان ایشان می‏پرداخت و چون از این فارغ می‏گشت، در باغ خود کار می‏کرد و با این‏همه در حال ذکر خدای متعال بود.

بسیجیانی که در صحنه‏‌های علمی حضور دارند، بار مسئولیت آنان سنگین‌‏تر است زیرا این مجموعه قدم به این عرصه گذاشته‏‌اند تا از موضع علمی به دفاع از ارزش‏ها و آرمان‏ها بپردازند. به تعبیری که در روایات اسلامی ما آمده است(56) اندیشمندان و عالمان، مرزداران کشور فکر و فرهنگ هستند و باید در مقابله با متجاوزان که قصد نفوذ به حوزه‌‏های عقیدتی، فرهنگی و فضیلتی ما را دارند، اقدام مناسب را انجام بدهند. نمونه‏‌های فراوانی از این‏گونه عالمان باغیرت و مقابله‏‌های باصلابت را در تاریخ داریم که به چند نمونه آن اشاره می‏شود:

«روزی که «جرجی زیدان» در کتاب مشهور چهار جلدی خود به نام تاریخ «آداب اللغة العربیة» سخنی بدین‌‏مضمون درباره شیعه نوشت که: «شیعه طایفه‌‏ای کوچک بود و آثار قابل اعتنایی نداشت و اکنون شیعه‌‏ای در دنیا وجود ندارد.» غیرت دینی عالمان بزرگواری مانند حاج آقا بزرگ تهرانی و سیدحسن صدر و شیخ محمد کاشف الغطاء (رحمة ‏الله علیهم) برانگیخته شد و در نشستی دوستانه، تقسیم کار نموده و تصمیم گرفتند تا با تولید آثاری گرانبها، از شیعه و فرهنگ غنی تشیّع دفاع نمایند و با معرفی آثار و خدمات شیعه به جهان اسلام، پاسخ این نویسنده جاهل را بدهند.

علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی برای معرفی تألیفات شیعه، اثر ارزشمند «الذریعة الی تصانیف الشیعة» را تولید کرد و علامه سیدحسن صدر، سهم مهم شیعه را در تأسیس و تکمیل علوم اسلامی مشخص نمود و حاصل این تلاش مقدس، تولید کتاب «تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام» بود و علامه شیخ محمدحسین کاشف‏‌الغطاء، کتاب «تاریخ آداب اللغة العربیة» جرجی زیدان را به نقد کشید و اشتباهات او و نیز خطاهای املایی‌‏اش را مشخص کرد.

در نیمه نخست سده سیزدهم هجری، مولوی عبدالعزیز دهلوی کتاب «تحفه اثنا عشریه» را نوشت و در آن کتاب، شیعه را مورد حملات شدید قرار داده و با تهمت‌‏های زشت، نه تنها مرزهای انصاف و تقوا را درهم شکست و بذر نفاق و اختلاف را در میان مسلمانان شبه قاره هندوستان افشاند بلکه نیروهای استعمارگر غرب به ویژه انگلستان را خوشحال کرد.

در چنین شرایطی، عالمی مسئولیت‌‏شناس و غیرتمندی شجاع، به نام «سیدمیرحامد حسین موسوی نیشابوری هندی» به میدان آمد و اثر ماندگار خود یعنی کتاب «عبقات الانوار» را به رشته تحریر درآورد. او کوشش نموده تا در این کتاب، فلسفه امامت را روشن کند و به اشکالات و تهمت‌‏های مخالفان پاسخ بدهد.»(57)

در دوران حاکمیت ناصرالدین شاه قاجار، کمپانی انگلیسی «رژی» طی قراردادی، امتیاز تنباکو در ایران را گرفت و انگلیسی‏‌های استعمارگر از این طریق درصدد باز کردن جای پایی برای برنامه‌‏های استعماری خود بودند که مرزبان هوشیار و مرجع بیدار، آیت‌‏الله میرزاحسن شیرازی، از سنگر مرجعیت، فتوای تحریم تنباکو را صادر کرد و در آن تاریخ جلوی استعمارگران انگلیسی را گرفت.

فتوای تاریخی امام خمینی(ره) در مورد وجوب قتل نویسنده هتّاک و شیطان‏‌صفتی چون «سلمان رشدی» نمونه دیگری از این مرزبانی است.

امام خمینی(ره) با اعلام این نکته که امروز یکی از ضروری‌‏ترین تشکل‏‌ها، بسیج دانشجو و طلبه است، وظایف علمی و عملی مهمی را برای بسیجیان حوزه ودانشگاه تعیین می‌‏نمایند:

ـ         طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه‌‏ها باید با تمام توان خود در مراکز‏شان از انقلاب و اسلام دفاع کنند.

ـ         حوزه علمیه و دانشگاه باید در چارچوب‌‏های اصیل، اسلام ناب محمدی(ص) را در اختیار تمامی اعضاء بسیج قرار دهند.

ـ         فرزندان بسیجی‌‏ام در این دو مرکز، پاسدار اصول تغییرناپذیر «نه شرقی و نه غربی» باشند.

ـ         فرزندان انقلاب به‏‌هیچ‏‌وجه نگذارند ایادی امریکا و شوروی در آن دو محل حساس نفوذ کنند. تنها با بسیج است که این مهم انجام می‏پذیرد.

ـ         مسائل اعتقادی بسیجیان به عهده این دو پایگاه علمی است.(58)

امام خمینی(ره) به‌‏عنوان رهبر کبیر انقلاب اسلامی در طول دوران مبارزه، سعی خود را بر این مهم متمرکز کرده بود تا مشعل انقلاب را در همه صحنه‌‏های زندگی، همچنان فروزنده نگه دارد و لذا برای این منظور با فرمان‏‌های انقلابی، اقشار مختلف به‏‌ویژه قشر فرهیخته طلبه و دانشجو را به عرصه انقلاب وارد می‏کرد و با بیان آتشین، شعله‌‏های انقلاب را برافروخته‌‏تر می‏کرد و با شورآفرینی‏‌های انقلابی، موجی را به‏‌وجود می‏‌آورد تا بنیان ظلم و ظلمت را درهم بشکند. او همه انقلابیون را از ساده‌‏اندیشی برحذر می‏داشت و کید و کینه‌‏های انباشته شده دشمنان را نسبت به اسلام ناب محمدی متذکر می‏شد و جبهه انقلاب را به سلاح صبر و ایمان مسلح می‏ساخت.

من مجدداً به همه ملت بزرگوار ایران و مسئولین عرض می‏کنم چه در جنگ و چه در صلح، بزرگ‏ترین ساده‌‏اندیشی این است که تصور کنیم جهانخواران خصوصاً آمریکا و شوروی از ما و اسلام عزیز دست برداشته‌‏اند. لحظه‌‏ای نباید از کید دشمنان غافل بمانیم، در نهاد و سرشت آمریکا و شوروی، کینه دشمنی با اسلام ناب محمدی(ص) موج می‏زند. باید برای شکستن امواج توفان‏ها و فتنه‏‌ها و جلوگیری از سیل آفت‏ها به سلاح پولادین «صبر» و «ایمان» مسلح شویم.(59)

 

پی‌نوشت:

36. بحارالانوار / ج ۴۴ / ص ۳۶۴

37. صحیفه امام / ج ۲۱ / ص ۲۲۰

38. همان/ ص ۲۸۴

39. همان

40. نهج‌‏البلاغه دشتی / خطبه۳۶

41. کنزالعمال/ ج ۱۶/ ص ۴۶۹

42. همان / ج ۴/ ص ۶۰۷

43. اسد الغابه / ج ۲ / ص ۴۲۰

44. علم و حکمت در قران و حدیث / ج ۱ / ص ۴۰

45. خصال صدوق / ص ۵۲۱

46. علم و حکمت در قرآن و حدیث/ ج ۱/ ص ۳۰

47. مکارم الاخلاق / ج ۲/ ص ۳۶۱

48. مجموعه ورام / ص ۷۰

49. غررالحکم/ حدیث ۲۱۸

50. همان

51. علم و حکمت در قرآن و حدیث/ ج ۱/ ص ۷۴

52. غررالحکم/ حدیث ۱۵۰

53. همان/ حدیث ۵۰۴۵

54. شرح نهج‏‌البلاغه ابن ابی‏الحدید/ ج ۲۰/ ص ۳۱۹

55. عدة الداعی / ص ۱۰۱ ـ بحارالانوار / ج ۱۰۳ / ص ۱۶

56. الصادق (ع): علماء شیعتنا مرابطون فی الثغر الذی یلی ابلیس و عفاریته… الاحتجاج / ج ۲/ ص ۱۵۵