در فرهنگ پربار اسلامی، برنامههای تربیتی، بهخاطر سازندگی انسان بهگونهای مدون گشته است که میکوشد پیروان خود را چنین بسازد که تمام اعمال و رفتار خارجی آنان نمایانگر چهره روشن و پاک اسلام باشد بهعبارت دیگر…
****************************************************
نظام توزیع در فرهنگ اسلامی-بخش دوم
پدیدآورنده: سید رضا تقوی
توزیع وقت
لحظههای گرانبهای زندگی که مجموعاً عمر انسان را تشکیل میدهند دارای ارزشهای فراوانی هستند که توجه و آگاهی و بهرهبرداری صحیح و مناسب از این لحظهها موجبات رشد و تعالی، و غفلت و بیخبری، بزرگترین خسارت را نصیب انسان خواهد کرد.
بر طبق منابع اسلامی، روز قیامت توقفگاهی وجود دارد که انسان را در آن موقف نگه میدارند و مسائلی را از او میپرسند یکی از چیزهایی که مورد سؤال قرار میگیرد اوقات زندگی و سرمایه ارزشمند عمر است:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «لَا تَزُولُ قَدَمَا عَبْدٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ عَنْ عُمُرِهِ فِیمَا أَفْنَاهُ وَ شَبَابِهِ فِیمَا أَبْلَاه وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَیْنَ كَسَبَهُ وَ فِیمَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ»(۹)
رسول خدا(ص) فرمود: «روز قیامت که فرا رسد هیچ بندهای از بندگان خدا اجازه قدم از قدم برداشتن را نخواهد داشت مگر اینکه بهچهار سؤال پاسخ گوید:
۱ـ از عمر او که در چه راهی مصرف کرده است.
۲ـ از جوانی که در چه طریقی فرسودهاش ساخته است.
۳ـ از مال و ثروت او که از کجا بهدست آورده و در کجا مصرف نموده است.
۴ـ و از دوستی و حقوق اهل بیت پیامبر.»
باید دانست که عمر، چیزی غیر از همین زمانها و لحظههای متنوع و فرو رفتن و برآمدن نفسها نیست چنانکه سعدی میگوید: «هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون برمیآید مفرح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.» و دیگر، این ما هستیم که چگونه استفاده کردن از اوقات زندگی را انتخاب میکنیم.
نکته قابل توجه ایناست که اسلام میکوشد بهپیروانش چنین تعلیم دهد تا این لحظهها را تنها در یک جهت به کار نگیرند زیرا زندگی، مجموعهای است که ابعاد گوناگون و نیازهای مختلف مادی و معنوی دارد و این انسان است که باید با هوشیاری و مراقبت هرچه تمامتر سرمایه وقت را بهگونهای توزیع نماید که همه ابعاد زندگی اشباع گردد و احیاناً با عدم صحیح توزیع وقت، بخشی از زندگی مورد بیمهری قرار نگیرد که در نتیجه بهمجموعه زندگی لطمه وارد آید. آیین مقدس اسلام توصیه میکند که وقت خود را اینگونه توزیع کنید:
قال الکاظم(ع): «اجْتَهِدُوا فِی أَنْ یَكُونَ زَمَانُكُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَكُمْ عُیُوبَكُمْ وَ یُخْلِصُونَ لَكُمْ فِی الْبَاطِنِ وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِكُمْ فِی غَیْرِ مُحَرَّم…»(۱۰)
امام کاظم(ع) فرمود: «بکوشید در اینکه وقت شما چهار ساعت باشد:
۱ـ یک ساعت برای مناجات با خدا.
۲ـ ساعتی هم برای کار و تأمین معاش.
۳ـ ساعتی هم برای معاشرت با برادران و افراد مورد اعتمادی که عیبهای شما را بهشما میشناسانند و در دل، شما را دوست دارند.
۴ـ و ساعتی هم برای درک لذتهای حلال.»
چنین توزیعی در مورد وقت، از امیرمؤمنان علی(ع) نیز در نهجالبلاغه حکمت ۳۸۲ وجود دارد که همه این تأکیدات و رهنمودها از طرف پیشوایان معصوم ما، میفهماند که توزیع و تقسیم عادلانه «وقت» امری لازم است و کسی میتواند بهموفقیتهای چشمگیر دست یابد که اصل توزیع را در ارتباط با اوقات زندگی رعایت نماید.
چه بسیارند انسانهایی که از کمبود وقت مینالند و دلیل بیتوجهی به بخشی از زندگی را کارهای فراوان و گرفتاریهای مختلف میدانند و لذا هنگامی که بعضی از افراد شاغل و مسئول ایراد گرفته میشود که مثلاً چرا عبادتها را فراموش کردهاید و یا چرا زن و بچه و زندگی را از یاد بردهاید؟… در پاسخ میگویند فرصت نداریم؛ ولی اگر همین انسانهای پرکار، وقت خود را براساس نیازهای زندگی توزیع کنند با وسعت و گشایش روبهرو خواهند شد چنانکه مرجع بزرگ شیعه مرحوم آیتالله سیدمحمد کاظم یزدی فرمود: «تَوزِیُع الوَقتِ تَوسِیعُه وَ تَشتِیتُ الوَقتِ تَفوِتُیهُ»؛ توزیع وقت موجب وسعت و گشایش، و پراکندگی باعث از بین رفتن وقت خواهد شد.
زندگی پیامبر اکرم(ص) بهترین نمونه در توزیع وقت و رسیدن بههمه مسائل فردی و اجتماعی میباشد. آنحضرت بهگونهای توزیع وقت و تقسیم کار کرده بود که با تمام مشکلات و گرفتاریهای فراوانی که داشت بههمه کارهای اجتماعی و فردی، عبادی و اخلاقی، سیاسی و نظامی، فرهنگی و اقتصادی خود بهخوبی میرسید. مسئولیتِ گرفتن وحی و ابلاغ آن بهمردم، مسئولیت اجرای وحی در شکل حکومت اسلامی، تنظیم سیاست داخلی و خارجی جامعه اسلامی، فرماندهی ارتش، تعلیم و تربیت جامعه، رفع نیازمندیهای بیچارگان، اقامه جمعه و جماعت و بالاخره رسیدگی بهامور داخل منزل… همه و همه از کارهایی بود که پیامبر اکرم(ص) میبایست انجام دهد و او براساس سیستم عادلانه توزیع، بهگونهای اوقات را تنظیم مینمود که بهخوبی هدایتگر همه مسائل بود.
توزیع نگاه
انسان با دو زبان سخن میگوید یکی «زبان گفتار» و دیگری «زبان کردار» همانطورکه زبان گفتار، میتواند از فصاحت و بلاغت، استحکام و استحان برخوردار باشد زبان کردار نیز چنین ضوابطی دارد و در بعضی از موارد، تأثیر زبان کردار بهمراتب از زبان گفتار بیشتر است و دوصد گفته بهاندازه نیمه کردار نخواهد بود و یا در موقعیتهای خاصی، زبان گفتار بهکلی تأثیر خود را از دست میدهد و باید گفت که در آن موارد از عمل کار برآید بهسخندانی نیست.
پس انسان تنها از طریق زبان، منظور و مقصودش را نمیفهماند بلکه مدل لباس، اصلاح سر و صورت، خطوط پیشانی، گره ابروان، خنده لبها و بالاخره شکل نگاهها، هرکدام میتوانند دارای معنای مخصوصی باشند.
انسان آگاه بهکلیه حرکتهای زندگی و برخوردهای اجتماعی خویش معنی میدهد و آنها را چنان هماهنگ با اندیشه و طرز تفکرش با شکلی مطلوب و زمانی مناسب، فصیح و بلیغ بهجا میآورد که بیشترین اثر تبلیغی و ارشادی را در ذهنها بر جای میگذارد.
در فرهنگ پربار اسلامی، برنامههای تربیتی، بهخاطر سازندگی انسان بهگونهای مدون گشته است که میکوشد پیروان خود را چنین بسازد که تمام اعمال و رفتار خارجی آنان نمایانگر چهره روشن و پاک اسلام باشد بهعبارت دیگر، یک مسلمان با تعلیماتی که از اسلام گرفته بهکردارش جهت و سمت مکتبی میدهد و از کارهای بیسمت و بیمعنا شدیداً متنفر و بیزار است.
«وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً »(۱۱)
«و هرگاه بهعمل لغو و بیهودهای برخورد کنند بزرگوارانه از آن درگذرند.»
ششمین پیشوای شیعه، بهپیروانش توصیه میکند که با زبان کردار، مبلغ و مروج راه و هدف ما باشید و آنگاه عملی مفید و مؤثر است که سمت و جهت آن اسلامی و خدایی باشد.
قال الصادق(ع): «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِكُمْ»(۱۲)
امام صادق(ع) فرمود: «مردم را با عمل خود بهاسلام دعوت کنید.»
وقتی که کردارها، زبان داشته باشند، برخوردها، تشویق باشند یا تعزیر، نگاهها، جایزه میدهند یا کیفر، خطوط پیشانی، تأیید میکنند یا تخریب؛ پس باید همه این حرکتها را چنان تنظیم کرد که بهکسی ظلم نشود.
اسلام بهبعضی از مسئولین امور، بهخاطر حساسیتی که کارشان دارد توصیه مینماید رفتار و حرکتهای آنان از محور عدالت خارج نشود. رهبر جامعه اسلامی، معلمی که سر کلاس برای شاگردانش تدریس میکند، مبلغی که بر فراز منبر، اجتماعی را مخاطب قرار میدهد و قاضی شرعی که بهرفع اختلافات میپردازد از کسانی هستند که حتی در نگاههایشان باید مراعات عدالت را بنمایند.
در تعلیمات اسلامی تأکید شده است که در برخورد با جمع، نگاهها باید عادلانه توزیع شود چنانکه پیامبر اسلام(ص) در میان اصحاب و یارانش، لحظههای نگاه خود را بالسویه تقسیم مینمود.
قال الصادق(ع): «کانَ رَسولُ الله(ص) یَقسِمُ لَحظاتِهِ بَینَ أصحابِهِ فَیَنظِروُا اِلی ذا وَ یَنظُرُو الی ذا بِالسَّویّةِ»(۱۳)
امام صادق(ع) فرمود: «پیامبر خدا در میان اصحابش چنین بود که لحظههای نگاه خود را بهطور مساوی تقسیم میکرد بههمان مقدار که بهیکی نگاه مینمود بههمان اندازه نیز به آندیگری نگاه میفرمود.»
قاضی باید در توزیع نگاه، لحظههای نگاه خود را چنان تقسیم کند که بهکسی ظلم نشود آنگونه که حضرت علی(ع) در سخنی به شریح قاضی میگوید:
«… وَاسِ بَیْنَ الْمُسْلِمِینَ بِوَجْهِكَ وَ مَنْطِقِكَ وَ مَجْلِسِكَ حَتَّى لَا یَطْمَعَ قَرِیبُكَ فِی حَیْفِكَ وَ لَا یَیْأَسَ عَدُوُّكَ مِنْ عَدْلِك…»(۱۴)
«ای شریح! در خوشرویی و سخن گفتن و چگونه نشستن در میان مسلمانان مواسات را رعایت کن تا نزدیکانت در ظلم تو طمع نکنند و دشمنانت از عدالت تو ناامید نگردند.»
توزیع علم
همانگونه که اسلام، مردم را بهفراگیری دانش تشویق میکند و منزلت والایی برای متعلم قائل است همانطور بهنشر و توزیع علم، توصیههای اکید مینماید و معلم را بهخاطر اینکه ناشر افکار علمی میباشد بسیار بزرگ میداند.
حبس دانش و کتمان معارف علمی و دینی از گناهانی است که خداوند بر دانشمندان نمیبخشاید و از آنان پیمان گرفته تا اندوختههای علمی خویش را بهدیگران بیاموزند و در توزیع و ترویج دانش دریغ نورزند.
«عن ابیعبدالله(ع) قال: قَرَأْتُ فِی كِتَابِ عَلِیٍّ (ع) إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَأْخُذْ عَلَى الْجُهَّالِ عَهْداً بِطَلَبِ الْعِلْمِ حَتَّى أَخَذَ عَلَى الْعُلَمَاءِ عَهْداً بِبَذْلِ الْعِلْمِ لِلْجُهَّالِ لِأَنَّ الْعِلْمَ كَانَ قَبْلَ الْجَهْلِ»(۱۵)
«امام صادق(ع) فرمود: در کتاب حضرت علی(ع) چنین خواندم که خداوند از نادانان برای کسب و طلب علم پیمان نگرفت مگر وقتی که از دانشمندان پیمان گرفت تا دانش خویش را در اختیار نادانان بگذارند زیرا علم و دانش بر جهل و نادانی سبقت داشته است.»
دانشمند، دانش خود را باید بهعنوان سرمایهای بهحساب آورد و بداند که هر سرمایهای زکاتی دارد و طبق فرمان خداوند، زكات سرمایه را باید پرداخت، چنانکه امام باقر(ع) فرموده:
«زَكَاةُ الْعِلْمِ أَنْ تُعَلِّمَهُ عِبَادَ اللَّه»(۱۶)
«زكات دانش ایناست که آنرا بهبندگان خدا یاد بدهی.»
قال علی(ع): «زَکوةُ العِلمِ نَشرُهُ»(۱۷)
حضرت علی(ع) فرمود: «زكات دانش، نشر دانش است.»
چنانكه موارد توزیع زكات را خداوند در قرآن کریم گروههای هشتگانه معرفی میکند توزیع و نشر دانش نیز، ضوابط و مشخصاتی دارد که باید از هر جهت مراعات گردد و این موضوع را جای هیچگونه بحث و ابهامی نیست که باید گوهرهای شفاف و گرانقدر علم را بر گردن خوکها و خنزیرها نینداخت.
قال علی(ع): «لَا تُعَلِّقُوا الْجَوَاهِرَ فِی أَعْنَاقِ الْخَنَازِیر»(۱۸)
مولای متقیان علی(ع) فرمود: «گوهرهای زیبا و گرانبها را آویزه گردن خوکها نکنید.»
امام صادق(ع) فرمود: یکی از روزها حضرت عیسی(ع) در میان بنیاسرائیل، بهسخرانی برخاست و در آن سخنرانی بهقوم موسی(ع) چنین گفت:
«لَا تُحَدِّثُوا الْجُهَّالَ بِالْحِكْمَةِ فَتَظْلِمُوهَا وَ لَا تَمْنَعُوهَا أَهْلَهَا فَتَظْلِمُوهُمْ»(۱۹)
«حکمت و دقایق دانش را بهنادانان مگویید که بهآنان ستم روا داشتهاید و از اهلش دریغ نورزید که بهآنها نیز ستم کردهاید.»
چنانكه مولوی میگوید:
تیغ دادن در کف زنگی مست | به که آید علم را ناکس بهدست |
در بینش اسلامی، علم بهعنوان نور است «العلم نور یقذفه فی قلب من یشأ» و این نور را خداوند در دل هر آنکس که بخواهد، میاندازد و صد البته که باید در فضای جانهای پاک بتابد و این پرتو خداوندی در دلهای بیمار و سینههای پر از نفاق هرگز قرار نگیرد.
توزیع زكات
یکی از مسائل ضروری آیین مقدس اسلام، زكات است زكات از آن نوع مالیاتهای ثابتی است که بر طبق ضوابط مشخص، از صاحبان ثروت گرفته میشود و در موارد تعیین شده هشتگانه بهمصرف میرسد.
قرآن کریم موضوع زكات را آنچنان پراهمیت میداند که حدود سی مورد آنرا در ردیف نماز قرار داده است.
«وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعین»(۲۰)
«و نماز را بهپا دارید و زكات را بپردازید و با رکوعکنندگان راکع باشید.»
«فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ»(۲۱)
«آن گاه که مشرکان دست از بتپرستی و شرک برداشتند و نماز را بهپا داشته و زكات را پرداختند، پس، از محاصره و دستگیری آنان دست بردارید.»
«وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَیًّا»(۲۲)
«عیسی گفت: پروردگارم مرا تا زندهام بهنماز و زكات سفارش نمود.»
سخنان پیامبر و خاندان بزرگوارش که تفسیر آیات قرآن است زكات را بهعنوان حکمی واجب و عملی مهم معرفی نموده و نقش حساس آنرا در ارتباط با سعادت فرد و جامعه بیان داشته است.
چون آیهی گرفتن زكات بر پیامبر اسلام نازل شد آنحضرت بهمنادی دستور فرمودند که در میان مسلمانان ندا دهد و این جمله را بگوید:
«أَیُّهَا الْمُسْلِمُونَ زَكُّوا أَمْوَالَكُمْ تُقْبَلْ صَلَاتُكُمْ»(۲۳)
«ای مسلمانان! زکات اموال خود را بپردازید تا نمازتان قبول شود.»
در حدیثی دیگر، زكات را از نگاه دیگری مورد توجه قرار میدهد و میفرماید:
«دَاوُوا مَرْضَاكُمْ بِالصَّدَقَةِ وَ حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاةِ»(۲۴)
«بیماران خود را با صدقه درمان کنید و بهوسیله زکات ثروتهای خویش را در حصار امنیت قرار دهید.»
مانع زكات، گناهش آنقدر سنگین است که جزء مؤمنان محسوب نمیشود.
«فِی وَصِیَّةِ النَّبی(ص) لِعَلی(ع) قال: یا عَلیُ! مَن مَنَعَ قَیراطاً مِن زَکاةِ مالِهِ فَلَیسَ بِمُؤمِنٍ وَ لابِمُسلِمٍ وَ لاکَرامَةٍ»(۲۵)
«پیامبر اسلام در وصیت خویش بهامیرمؤمنان(ع) فرمود: ای علی! کسی که یک قیراط (چهار جو و چهار حبه) از زكات مالش را نپردازد، پس او مؤمن و مسلمان نیست و کرامت و ارزشی هم ندارد.»
آنچهکه در اینجا، باید مورد توجه قرار گیرد ایناست که این مالیات اسلامی چگونه توزیع میشود و شناخت شیوهی توزیع در زكات، میتواند ما را بهدقتِ برنامههای اسلامی در زمینه توزیع واقف گرداند.
قرآن مجید در سوره توبه آیه ۶۰ موارد مصرف زكات را اینگونه بیان میکند.
«إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِینِ- وَ الْعامِلِینَ عَلَیْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ- وَ فِی الرِّقابِ وَ الْغارِمِینَ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ- وَ ابْنِ السَّبِیلِ …»
گروههای هشتگانهای را که در آیه بیان شده است (از رساله نوین امام امت خمینی کبیر، ج دوم) معرفی میکنیم تا درایت در توزیع و زیبایی فرمانهای خداوند مشخص گردد.
۱ـ فقرا = فقیر کسی است که کار میکند و آبرومند است ولی در اثر نبودن کار دائم یا پیشآمدهای زندگی یا کثرت افرادِ تحتِ تکفل دچار کمبود و کسر بودجه است. با این حرکت، رفع فقر، تعادل اجتماعی و بیمه بیکاری و کسر درآمد را نتیجه میگیریم.
۲ـ والمساکین = مسکین، کسی است که بهعلت نقص عضو، بیماری، پیری، خانهنشین و یا از کار افتاده است. حال مسکین بدتر از حال فقیر است. در این قسمت بیمه بیماری تأمین معلولین و ناتوانان را نتیجه میگیریم.
۳ـ والعاملین = عاملین، کسانی هستند که از جانب امام یا نایب امام مأمور گرفتن، نگهداری و محاسبه زکاتند، سهمی از زکات بهاین کارگزاران در برابر عملی که انجام میدهند تعلق میگیرد هرچند که بینیاز باشند. با این برنامه، تشویق خدمتگزاران انجام میگیرد.
۴ـ والمؤلفه قلوبهم = سهمی از زكات برای ایجاد الفت و علاقهمند نمودن کفار بهجهاد و اسلام و همچنین برای دلگرمی مسلمانانی که عقایدشان ضعیف است اعطا میگردد و ظاهراً این پرداخت در این زمان ملغی نیست. با این حرکت دلجویی و کمک بهصلح جهانی را باعث میگردیم.
۵ـ و فی الرقاب = بردگان، كسانیکه از پرداخت پول برای آزادی خود عاجزند، و همچنین بندگانی که در سختی و اسارت بهسر میبرند بلکه هر نوع برده، خواه مستحق زكات باشد یا نباشند از پول زكات صرف آزادی آنها میشود. در این مورد آزادی و بیمه بازخرید برده تعقیب میشود.
۶ـ و الغارمین = بدهکارانی که در اثر بدهکاری (نه معصیت و اسراف) بهقرض و ورشکستگی افتادهاند و قادر بهپرداخت بدهیهای خود نیستند، از مال زكات، بدهیشان پرداخت میشود هرچند که بهاندازه خرج روزانه سالش پول داشته باشد. با این برنامه انواع بیمهی بدهکاری و خسارت و حفظ آبروی اشخاص تحقق مییابد.
۷ـ و فی سبیل الله = سهمی از زكات در راه خدا یعنی مصالح عمومی مسلمین و اسلام، مانند ساختن قنات، احداث راه و خیابان و تعمیر آنها و آنچه که موجب بزرگداشت شعائر و اعتلای کلمه اسلام خواهد گشت، یا باعث از بین رفتن فتنه و فساد از حوزه اسلام یا دو گروه مسلمانان خواهد شد. آبادانی و بیمه خدمات از هدفهای این برنامه میباشد.
۸ـ و ابن السبیل = مسافرینی که سفرشان در راه معصیت نبوده و بهعللی در غربت، دچار بیپولی شدهاند، هرچندکه در شهرستان متمکن باشند، از صندوق زكات بهمقداری که آنها را بهشهرستان برساند مطابق با شئونشان داده میشود. با این برنامه، بیمه سفر یا راهماندگی جامه عمل بهخود میپوشد.(۲۶)
توزیع بیتالمال
در نظام اسلام، بخشی از درآمدها باید بهبیتالمال ریخته شود، بیتالمال و یا خزانه کشور بهمحلی گفته میشود که اموال و درآمدهای عمومی در آنجا جمع میشود تا زیر نظر امام امت، در هر جای سرزمین اسلامی، نیاز و یا نیازمندی باشد بهمصرف برسد.
قسمت قابل توجهی از مواد اصلی بیتالمال را انفاق، جزیه، خراج ارث کسی که وارث ندارد، خمس، زکات … تشکیل میدهد که هر یک از این اموال دارای ضوابط و مشخصات و تقسیماتی هستند که فقهای بزرگ اسلامی هرکدام را در جای خود بهطور مفصل بحث کردهاند.
در نظامهای غیرخدایی که حاکمیت، از آن طاغوت است، بیتالمال در مسیر خواستههای شخصی و نفسانی حاکم قرار میگیرد و معمولاً بهمصرف ساختن کاخهای قلدران و تجمل و زینت خانوادههای وابستگان مزدورشان میرسد اینان اموال عمومی و مالیاتهایی را که از نتیجه عرق کارگران و خونِ دل کشاورزان و سرشک چشم رنجدیدگان فراهم گشته از آن خود میدانند و لذا بعضی از خلفای اموی و عباسی در سخنان خود تصریح میکردند که اموال بیتالمال «مالالله» است و ما هم «خلیفهالله» هستیم پس بنابراین مال خدا بهخلیفه خدا تعلق دارد و در چنین طرز تفکری «خلقالله» را بهعنوان نوکر و مزدور «خلیفهالله» بهحساب میآوردند.
«در روزگار بنیامیه و سپس در دوران بنیعباس «بیتالمال» برای پادشاهان مباح بود، گویی که ملک خاص آنها است.»
اینان، دارای دو بیتالمال بودند یکی بیتالمال عمومی که برای مصارف عامه مردم و دیگری برای مخارج مخصوص حاکم سلطان بود. ولی با این حال میبینیم که گاهی اموال عمومی بهبیتالمال خصوصی منتقل میشود و یا مصارف خصوصی از بیتالمال عمومی برداشته میشود.»
«اموال مختلفی که پدران برای فرزندان خود در بیتالمال میگذارند و گفته میشود که «رشید» بزرگترین رقم را که ۴۸ هزار هزار دینار بود از خود باقی گذاشت.»
«معتضد» (۲۷۹ ـ ۲۸۹ هـ) هر سال از دوران خلافتش بعد از همه مخارج، آنچه که بهبیتالمال خصوصی بهعنوان پسانداز میگذاشت هزار هزار دینار بود تا آنکه در بیتالمال ۹ هزار هزار دینار جمع شد و میخواست که آنرا بهده هزار هزار دینار برساند و نذر کرد که هر وقت بهآن مقدار رسید در آن سال ثلث مالیات را از مردم نگیرد و میخواست که همه آنها را ذوب کرده و در قالبی بریزد و آنرا در جلو درب عمومی بگذارد تا همه مردم بدانند که او ده هزار هزار دینار دارد که نیازی هم بدان ندارد ولی مرگ او قبل از آنکه بهآرزوی خود برسد فرارسید.»
«مال خراج و زمینهای عمومی که از استان فارس و کرمان (پس از کسر مخارج) میرسید و مقدار آن در هر سال از سال ۲۹۹ تا سال ۳۲۰ هجری به۲۳ هزار هزار درهم بالغ میشد و از آن چهار هزار هزار درهم بهبیتالمال عمومی حمل میشد و باقیمانده که ۱۹ هزار هزار درهم است بهبیتالمال خصوصی.»(۲۷)
با اموال بیتالمال که در نظر خلفا و شاهان جبار، گنج بادآورده بهحساب میآمد، کاخهای باعظمت میساختند، مجالس عیاشی بسیار پرخرج ترتیب میدادند و بهنوکران متملق و مزدوران چاپلوسشان هدیهها میکردند اینها همه بهقیمت خرابی کوخهای محرومان و خالی شدن سفرههای زحمتکشان و گرسنگی فرزندان معصومشان تمام میشد.
متوکل عباسی از بیتالمال مسلمانان قصرهای متعددی بنا کرد که جمعاً ۲۹۰ میلیون درهم برای ساختن آنها خرج نمود.
«امین» خلیفه دیگر عباسی در دجله، پنج سفینه بهشکلهای شیر و فیل و عقاب و مار و اسب ساخته بود که مخارج عظیم آن از بیتالمال تأمین شده بود.
شخصی در مدح سفاح خلیفه عباسی قصیدهای گفت، سفاح بهقدری از آن تملق خوشش آمد که استانداری خوزستان را بهآن مرد واگذار کرد.
تنها در جشن عروسی مأمون با پوراندخت دختر حسنبن سهل ۱۳۰ میلیون درهم خرج شد و زبیده همسر هارون آنقدر جواهر در بر میکرد که از سنگینی قدرت راه رفتن نداشت.
در زمان ما نیز، قارونهای چپاولگر، راه اسلاف جنایتکار خود را میروند و از بیتالمال برای خود و خاندان منحوس خویش زندگیهای آنچنانی ترتیب میدهند، ثروت ارزشمند نفت که بهطلای سیاه معروف گردیده است بیشترین ذخیرههای آن در زیر پای سلاطین کشورهای اسلامی!! قرار دارد و این ماده گرانقدر که غذای صنعت و تمدن صنعتی جهان میباشد در اختیار خانوادههایی همانند آل سعود … قرار گرفته است و از درآمد آن، چه کاخها که نمیسازند و چه مجالس خوشگذرانیها که ترتیب نمیدهند و چه وسایل عیاشیها که نمیخرند. برای نمونه، اشارهای بهثروت خاندان کثیف پهلوی میکنیم تا مشخص گردد که چگونه بیتالمال را از آن خود میدانستند:
«در روزنامه اطلاعات 1357/10/21 آمده است: «شاه ایران یکی از ثروتمندترین افراد جهان بهشمار میرود.» نیویورک تایمز مینویسد: «میزان کلی و دقیق ثروت خانواده شاه ایران نامعلوم است اما با اطمینان میتوان گفت که ثروت پهلوی در خاورمیانه فقط با دارایی ثروتمندان عربستان سعودی و خانواده الصباح در کویت قابل قیاس است.»
نیویورک تایمز اضافه میکند: «بانکداران آمریکایی اظهار میدارند بخش اعظم ۲ تا ۴ هزار میلیون دلار پول که طی دو سال اخیر از ایران بهآمریکا منتقل شده بهخانواده سلطنتی ایران تعلق دارد.»
به موجب لیستی که در جزئیات ثروت خاندان پهلوی ترسیم و اعلام شده است. خانواده پهلوی در ایران ۱۷ بانک و کمپانی بیمه، ۲۵ کارخانه فلزکاری، ۸ کمپانی مربوط بهامور معدنی، ۱۵ کارخانه سازنده مواد ساختمانی، ۴۵ شرکت خدمات عمومی، ۴۳ کارخانه سازنده مواد غذایی و ۲۶ فقره سرمایهگذاریهای مختلف بازرگانی را در تصاحب دارند. نیویورک تایمز در پایان، از قول یک منبع جداگانه مینویسد: بهعلاوه، خانواده پهلوی ۷۰ درصد سهام کلیه هتلهای موجود در ایران را در اختیار دارند.»
«در هفته اول فروردین ۱۳۵۳ اشرف، خواهرشاه، تنها در یک شبنشینی در قمارخانه شهر (کان) بیش از ۱۵ میلیون فرانک باخته است!!»
و یا فرح، زن شاه، قسمتی از جواهراتش را در یک حراج در فرانسه با قیمت بالایی بهفروش رسانده است.
در کیهان ۱۲/۱۲/۵۷ میخوانیم: «دارایی شاه، فقط در آمریکا، به۱۵ تا ۲۳ میلیارد دلار میرسد.»
گرچه از پولهایش در دیگر بانکهای دنیا خبر درستی نداریم ولی برخی موجودی او را تنها در بانک سوئیس بین ۱۰ تا ۲۵ میلیارد دلار حدس میزنند.(۲۸)
در حکومت اسلامی پیامبر(ص) و علی(ع)، جمع و خرج بیتالمال از احتیاط و دقت فراوانی برخوردار بود و حاکم اسلامی خود را امانتدار مسلمانان میدانست بهطوری که تا آن امانت را بهدست صاحبانش تحویل نمیداد و یا در مسیر حقیقی آن مصرف نمیکرد آرامش و آسودگی از حوزه خاطرش رخت برمیبست چنانكه در تاریخ زندگی پیامبر اسلام میخوانیم، یکی از شبها آنحضرت را گرفتهصورت و افسرده خاطر دیدند ولی فردای آنروز که ملاقاتش کردند گشادگی چهره و لطافت سرور حکایت از رفع اندوه آنجناب میکرد کنجکاوی بعضی از اصحاب باعث گردید تا افسردگی شب گذشته را جویا شوند.
رسول خدا(ص) فرمود: «آنگاه که مرا ناراحت و گرفته دیدید علتی جز این موضوع نداشت که مقداری از بیتالمال مسلمانان در نزد من مانده بود و چنین فکر میکردم که مبادا امشب از دنیا بروم در حالی که قسمتی از امانت مردم را بهآنان نرسانده باشم و اینک که با شما سخن میگویم از خاطری آسوده برخوردارم زیرا آن اموال را در میان صاحبانش توزیع کردهام.»
چون از دیدگاه علی(ع)، حاکم اسلامی، امانتدار مسلمانان است لذا بهکارگزاران و نمایندگانش توصیه مینماید تا از اختصاص دادن اموال بیتالمال بهخود و خانواده خود شدیداً بپرهیزند چنانكه در دستورالعمل خویش بهمالک اشتر میفرماید:
«وَ إِیَّاكَ وَ الِاسْتِئْثَارَ بِمَا النَّاسُ فِیهِ أُسْوَةٌ»(۲۹)
«از بهخود اختصاص دادن آنچه را که مردم نسبت بهآن یکسانند بپرهیز.»
در نظام اسلامی، نه تنها در مورد جمعآوری و حفظ بیتالمال تأکید فراوان داریم بلکه در توزیع و تقسیم آن نیز دقتهای لازم بهعمل آمده است. حکومتهای طاغوتی، نظام توزیع بیتالمال را بر محور معیارهای خون و خاک، حب و نسب، تخمه و تبار قرار دادهاند و لذا شاهزاده هرچند بیکفایت و بیشخصیت باشد شاه است و بخش عظیمی از بیتالمال متعلق بهاو میشود ولی در بینش اسلامی، نظام توزیع بیتالمال بر پایه ارزشهای والای انسانی و نیازها و نیازمندیها قرار دارد.
امیرمؤمنان و مولای متقیان حضرت علی(ع) در فرازی از دستورالعمل جامع و كامل خود بهمالک اشتر، نظام توزیع بیتالمال را چنین ترسیم و تأکید میکند:
«اللَّهَ اللَّهَ فِی الطَّبَقَةِ السُّفْلَى مِنَ الَّذِینَ لَا حِیلَةَ لَهُمْ مِنَ الْمَسَاكِینِ وَ الْمُحْتَاجِینَ وَ أَهْلِ الْبُؤْسَى وَ الزَّمْنَى فَإِنَّ فِی هَذِهِ الطَّبَقَةِ قَانِعاً وَ مُعْتَرّاً وَ احْفَظِ [اللَّهَ] لِلَّهِ مَا اسْتَحْفَظَكَ مِنْ حَقِّهِ فِیهِمْ وَ اجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَیْتِ مَالِكِ وَ قِسْماً مِنْ غَلَّاتِ صَوَافِی الْإِسْلَامِ فِی كُلِّ بَلَدٍ فَإِنَّ لِلْأَقْصَى مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِی لِلْأَدْنَى وَ كُل قَدِ اسْتُرْعِیتَ حَقَّهُ وَ لَا یَشْغَلَنَّكَ عَنْهُمْ بَطَرٌ…»(۳۰)
«ای مالک، از خدا بترس در مورد طبقه محروم و زیردست، آن درماندگان بیچاره و نیازمندی که زندگی در سختی و ناتوانی گذرانند زیرا در میان این طبقه، جمعی هستند که نیازها و محرومیت را بهزبان آورده ولی جمع دیگری از این محرومان بهخاطر عزت نفس، اظهار محرومیت نکنند و آنچه را که خداوند تو را درباره آنان مسئولیت ساخته بهجایآور، و سهمی از بیتالمال را که در دست تو است بهآنها اختصاص ده، و نیز سهمی از غلات و مالیاتی را که از زمینهای غنیمتی اسلام است در هر شهری برایشان مقرر دار، چون برای دورترین آنها همان حقوق و نصیبی است که برای نزدیکترین آنان وجود دارد و مراعات حقوق هرکدام از ایشان از تو خواسته شده است و سخت مراقب باش که خوشیها و نعمتها تو را از محرومیتهایشان باز ندارد.»
پینوشت:
۹. بحارالانوار/ ج ۷/ ص ۲۵۸
۱۰. تحفالعقول/ مترجم ۴۳۳
۱۱. فرقان/ آیه ۷۲
۱۲. وسائلالشیعه/ ج ۱۱/ ص ۱۹۴ کتاب جهاد النفس/ باب ۲۱/ خ ۱۳ و ۱۱
۱۳. کافی/ ج ۲/ ص ۶۷۱ بنقل از الحیاة/ ج ۱/ ص ۳۹۶ – مجموعه ورام/ ج ۲/ ص ۱۷۶
۱۴. وسایل الشیعه/ ج ۱۸/ ص ۱۵۵
۱۵. اصول کافی/ کتاب فضل العلم/ باب بذل العلم
۱۶. اصول کافی/ کتاب فضل العلم/ باب بذل العلم
۱۷. غررالحکم
۱۸. سفینةالبحار/ ج ۲/ ص ۳۰۰
۱۹. اصول کافی/ کتاب فضلالعلم/ باب بذل العلم
۲۰. بقره/ آیه ۴۳
۲۱. توبه/ آیه ۵
۲۲. مریم/ آیه ۳۱
۲۳. وسائل الشیعه/ ج ۶/ ص ۳
۲۴. وسائل الشیعه/ ج ۹/ ص ۳۴
۲۵. وسائل الشیعه/ ج ۹/ ص ۳۴
۲۶. رساله نوین امام خمینی/ ج ۲ مسائل اقتصادی/ ص ۵۹- ۹۸
۲۷. عدالت اجتماعی در اسلام/ ص ۴۱۱
۲۸. اختاپوس صدپا/ ص ۳۰ و ۳۱ بهنقل از علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین/ ص ۴۰۶- ۴۱۱
۲۹. نهجالبلاغه/ نامه ۵۳
۳۰. نهجالبلاغه/ نامه ۵۳
ثبت ديدگاه