از رسالتهاى دیگرى كه برعهده عالمان اسلامى و مصلحان جامعه مىباشد، مقابله و مبارزه با بدعت و بدعتگذار است. بدعت آفتى زیانبار و خیانتى آشكار است كه از جانب دشمنان فكرى و فرهنگى یك مكتب، نسبت به…
رسالت علم و مسئولیت عالم از دیدگاه امام خمینی-بخش دوم
پدیدآورنده: سید رضا تقوی
روشهاى پاسدارى
پاسدارى از مرزهاى مكتب و والایىهاى اسلامى، روشهاى گوناگونى را مىطلبد. پاسداران هوشیار، راهها و روشهاى نفوذ دشمنان را مىشناسند، از هر روزنهاى كه بخواهند به فضاى اعتقادى و فكرى جامعه اسلامى وارد شوند و استقلال مسلمانان را به خطر اندازند و یا شخصیت آنها را تحقیر كنند، متناسب با شگردهاى دشمن، خود را آماده نموده و با او به مقابله برمىخیزند. هرگاه نیاز به این باشد كه باید از سنگر قلم و بیان به جنگ دشمن رفت و یا از طریق قیام مسلحانه و یا با روشهاى افشاگرایانه، بر همان راه و روش تأكید مىگردد و به رویارویى با دشمن مىانجامد.
با توجه به مطالب یادشده، در كلاس آموزگار بزرگ انقلاب، حضرت امام خمینى(ره) زانوى شاگردى به زمین مىزنیم تا از زبان فقیهى فرزانه، روشهاى نگهبانى از مرزهاى مكتب را بهگونهاى مختصر و فهرستوار بشنویم:
١. تدوین اصول فرهنگى
یكى از روشهاى نگهبانى در حوزه فكرى هر مكتبى، تدوین و تنظیم اصول فرهنگى و ارزشى آن مكتب است كه امام خمینى(ره) در موارد مختلفى به این مطلب اشاره كردهاند، چنانكه در سخنرانى خود در سال ۵۶ در نجف اشرف، فرمودهاند:
«از اول كه زمان پیغمبر بوده است، دنبالش زمان ائمه علیهمالسلام، این علماى شیعه بودند كه جمع مىشدند دور ائمه(ع) و احكام را از آنها اخذ مىكردند، و در اصولى كه ۴۰۰ كتاب بوده است، نوشتند و آن اصول را بعد در اصول دیگرى كه این كتب اربعه ما و سایر كتب تلخیص كردند، اینها هم با زحمت علماى شیعه و فقهاى شیعه درست شده است. تمام ابعادى كه اسلام دارد و قرآن دارد، آن مقدارى كه درخور فهم بشر است، تمام اینها را این جماعت عمامه به سر، به قول این آقایان (روشنفكرها) عمامه به سر و ریشدار درست كردند. تا اینجا اسلام را اینها رساندند و كتابهایى كه اینها نوشتند در هر رشتهاى از رشتهها كه شما ملاحظه كنید كتابها نوشته شده است، زحمتها كشیده شده است، تا حالا رسیده است به این طبقه.»(36)
در جاى دیگر به این تكلیف مهم گوشزد مىكند و مىفرماید:
«بر علماى اعلام است كه تمام شئون اسلام را تدوین و بیان كنند و به تمام دنیا عرضه نمایند و اگر امكانات اجازه داد، فرستندهاى پیدا كنند و حقایق اسلام را بهصورت وسیعترى بیان نمایند.»(37)
در موردى دیگر به نقش ارزنده و مؤثرى كه علما و فقهای گذشته در اینزمینه داشتهاند، اشاره مىكند و مىفرماید:
«اگر فقهاى اسلام از صدر اسلام تا حالا نبودند، الان ما از اسلام هیچ نمىدانستیم. این فقها بودند كه اسلام را به ما شناساندند و فقه اسلام را تدریس كردند و نوشتند و زحمت كشیدند و به ما تحویل دادند و ما باید همین جهت را حفظ بكنیم.»(38)
٢. حفظ میراث گذشتگان
از رسالتهاى دیگر پاسداران عرصههاى فرهنگ و اعتقاد، حفظ و نگهدارى از میراث سلف صالح است كه بهعنوان ارزشمندترین سرمایه در اختیار هر نسلى قرار مىگیرد. دشمنان آگاه، همیشه بهدنبال این بودهاند تا ملتها را با گذشته افتخارآفرین خود بیگانه گردانند و آنها را بهصورت جامعهاى بىهویت و بىریشه معرفى كنند. بنابراین بر اندیشمندان و عالمان واجب است تا بهجهت قدرشناسى از زحمات گذشتگان و هم بهخاطر سرعت بخشیدن به حركتهاى آیندگان و هم براى مقابله با تهاجم بیگانگان و حفظ استقلال فرهنگى، از میراث گرانبهاى پیشینیان نگهبانى کنند.
امام خمینى(ره) در پیام اسفندماه ۱۳۶۷ كه به حوزههاى علمیه و طلاب و مدرسین دادهاند، به این نكته ظریف مىپردازند و مىگویند:
«اگر فقهاى عزیز نبودند، معلوم نبود امروز چه علومى بهعنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بیت علیهمالسلام به خورد تودهها داده بودند.
جمعآورى و نگهدارى علوم قرآن و آثار و احادیث پیامبر بزرگوار و سنت و سیره معصومین علیهمالسلام و ثبت و تبویب و تنقیح آنان، در شرایطى كه امكانات بسیار كم بوده است و سلاطین و ستمگران در محو آثار رسالت، همه امكانات خود را به كار مىگرفتند، كار آسانى نبوده است كه بحمدالله امروز نتیجه آن زحمات را در آثار و كتب با بركتى همچون كتب اربعه و كتابهاى دیگر متقدمین و متأخرین از فقه و فلسفه، ریاضیات و نجوم و اصول و كلام و حدیث و رجال، تفسیر و ادب و عرفان و لغت و تمامى رشتههاى متنوع علوم مشاهده مىكنیم. اگر ما نام اینهمه زحمت و مرارت را جهاد فى سبیلالله نگذاریم، چه باید بگذاریم.»(39)
در جاى دیگر مىفرماید:
«این اسلام را به همه ابعادش، روحانیون حفظ كردهاند به همه ابعادش؛ یعنى معارفش را روحانى حفظ كرده و فلسفهاش را روحانى حفظ كرده، احكام سیاسىاش را روحانى حفظ كرده؛ همه اینها با زحمتهاى طاقتفرساى روحانیون محفوظ شده است.»(40)
٣. تبلیغ
یكى دیگر از راهها و روشهاى نگهبانى از مرزهاى اعتقادی، تبلیغ است. مبلغان در حقیقت سربازان خط مقدم این جبهه هستند، با تبلیغات خود، روح حماسه و شهامت را در كالبد افراد جامعه مىدمند و خطر نفوذ دشمن را اعلام مىدارند.
امام خمینى(ره) در فرازى از سخنان بیدارگر خود به مسؤولیت سنگین روحانیت اشاره مىكند و مىفرماید:
«امروز بحمدالله این فرصت براى ما، براى شما آقایان علما، براى همه علماى اسلام در ایران پیش آمده است كه راه باز است براى مهذب كردن مردم و دعوت مردم به صلاح.»(41)
امام راحل در سخنرانى پرشور خود كه پیرامون جشنهاى دوهزار و پانصد ساله، در نجف اشرف ایراد كردند، علمای حوزههاى علمیه را مورد خطاب قرار داده و فرمودند:
«شما موظف هستید به اسلام خدمت كنید و لازمه خدمت به اسلام و مسلمین این است كه ناطق و سخنگو باشید. به موقع اعتراض و مخالفت كنید و به امور جامعه اهتمام داشته باشید و در اصلاح آن مجاهدت كنید. خدمت همین نیست كه درس بخوانید، موظفید براى رفع گرفتارىهاى مسلمین كوشش كنید و در اینراه با دشمنان اسلام مبارزه كنید.»(42)
در جاى دیگر مىفرماید:
«امروز تكلیف ما بسیار سنگین است. تكلیف ما حفظ وجاهت اسلام است.»(43)
٤. مبارزه با كجروىها
انحراف و كجروى، حیات اعتقادی جامعه را در معرض تهدید قرار مىدهد و بر پاسداران ارزشها و نگهبانان مرزها است تا جلو نفوذ منحرفان و كجروان را با شدت بگیرند و جامعه را از آفت انحراف مصون نگه دارند. امام خمینى(ره) به تاریخ پرافتخار حوزههاى علمیه و عالمان متعهد، بهعنوان مرزداران كشور دین و اعتقاد كه در برابر انحرافها و منحرفان مقاومت كردهاند، اشاره مىكند و مىفرماید:
«تردیدى نیست كه حوزههاى علمیه و علماى متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع، مهمترین پایگاه محكم اسلام در برابر حملات و انحرافات و كجروىها بودهاند. علماى بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نمودهاند تا مسائل حلال و حرام الهى را بدون دخل و تصرف ترویج نمایند.»(44)
امام خمینى(ره) از اینكه منحرفان ظلمتطلب، با توطئههاى شیطانى خود به شكستن سد محكم روحانیت و نگهبانان مرزهاى عقیده موفق بشوند و در نتیجه كشور را به دامن شرق و غرب بكشانند، سخت هشدار مىدهد و مىفرماید:
«توطئههایى از گروههاى منحرف كه به نظر مىرسد الهام از خارج مىگیرند و مىخواهند همان نقشى را كه در زمان رضاخان بازى كردند، عمل كنند و با شكست حتمى روحانیت متعهد و آسیب رساندن به قواى انتظامى، كشور عزیز را به دامن چپ و یا راست بكشانند و با ملت آن كنند كه در زمان رژیم طاغوتى كردند؛ و این خطر عظیمى است كه غفلت از آن و بىتفاوتى در مقابل آن، به هدم اسلام و كشور منتهى مىشود.»(45)
٥. قیام قهرآمیز
یكى دیگر از راههاى مؤثر نگهبانى از مرزهاى فرهنگى و اعتقادى، مبارزه قهرآمیز و پیكار مسلحانه با مرزشكنان است. در این مبارزه، براساس شهادت تاریخ، عالمان دردآشنا و فقیهان آگاه، فداكارىهاى عظیمى را به نام خود ثبت كردهاند.
نگهبان شایسته و مرزدار وارسته زمان ما، حضرت امام خمینى(ره) در پیام پرمحتوا و ارزشمند خود به حوزههاى علمیه (اسفند ۱۳۶۷) به فداكارىهاى علماى اسلام در این میدان اشاره مىكند و مىفرماید:
«از مجاهدات علمى و فرهنگى آنان كه بهحق از جهاتى افضل از دماء شهیدان است كه بگذریم، آنان در هر عصرى از اعصار، براى دفاع از مقدسات دینى و میهنى خود، مرارتها و تلخىهایى متحمل شدهاند و همراه با تحمل اسارتها و تبعیدها، زندانها و اذیت و آزارها و زخم زبانها، شهداى گرانقدرى را به پیشگاه مقدس حق تقدیم نمودهاند.
شهداى روحانیت، منحصر به شهداى مبارزه و جنگ در ایران نیستند، یقیناً رقم شهداى گمنام حوزهها و روحانیت كه در مسیر نشر معارف و احكام الهى به دست مزدوران و نامردمان، غریبانه جان باختهاند، زیاد است.
در هر نهضت و انقلاب الهى و مردمى، علماى اسلام اولین كسانى بودهاند كه بر تارك جبینشان خون و شهادت نقش بسته است. كدام انقلاب مردمى – اسلامى را سراغ كنیم كه در آن حوزه و روحانیت پیشكسوت شهادت نبودهاند و بر بالاى دار نرفتهاند و اجساد مطهرشان بر سنگفرشهاى حوادث خونین به شهادت نایستاده است.
در پانزده خرداد و در حوادث قبل و بعد از پیروزى، شهداى اولین، از كدام قشر بودهاند؟ خدا را سپاس مىگزاریم كه از دیوارهاى فیضیه گرفته تا سلولهاى مخوف و انفرادى رژیم شاه و از كوچه و خیابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات و از دفاتر كار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبههها و میادین مین، خون پاك شهداى حوزه و روحانیت افق فقاهت را گلگون كرده است و در پایان افتخارآمیز جنگ تحمیلى نیز رقم شهدا و جانبازان و مفقودین حوزهها نسبت به قشرهاى دیگر زیادتر است. بیش از دو هزار و پانصد نفر از طلاب علوم دینیه در سراسر ایران در جنگ تحمیلى شهید شدهاند و این رقم نشان مىدهد كه روحانیت براى دفاع از اسلام و كشور اسلامى ایران تا چه حد مهیا بوده است.»
در پایان این بخش از بحث، تذكر این نكته را لازم مىدانم و آن اینكه در بعضى از روایات که بر ارزش وجودى فقیه و عالم متعهد در مقابل نقش تخریبى و تحریفى شیاطین تأكید مىشود، بهخاطر موقعیت پاسدارى مؤثر و آگاهانهاى مىباشد كه فقیه در حوزه تفكر یك مكتب دارد:
«قالَ النَّبىُّ(ص): فَقِیهٌ وَاحِدٌ أَشَدُّ عَلَى إِبْلِیسَ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ»(46)
«پیامبر اكرم(ص) فرمود: خطر یك «فقیه» براى شیطان بهمراتب خطرناكتر از هزار «عابد» است.»
امام خمینى(ره) خطاب به علما مىفرماید:
«ما تا آخر احتیاج به علما داریم… این علما اگر نباشند، اسلام از بین مىرود. اینها كارشناسهاى اسلام هستند و حفظ كردند اسلام را تاكنون و باید اینها باشند تا اسلام محفوظ بماند. اسلام با روشنفكر محفوظ نمىماند، روشنفکرش آن هست كه آیه صریح قرآنرا مسخره مىكند. اسلام با شماها، با این طبقه (فقها – علما) تا اینجا رسیده است و باید شما با تمام جدیت فقیه درست كنید.»(47)
٦. مبارزه با بدعتها
از رسالتهاى دیگرى كه برعهده عالمان اسلامى و مصلحان جامعه مىباشد، مقابله و مبارزه با بدعت و بدعتگذار است. بدعت آفتى زیانبار و خیانتى آشكار است كه از جانب دشمنان فكرى و فرهنگى یك مكتب، نسبت به آرمانها و اندیشههاى سازنده و جهتبخش آن مكتب انجام مىگیرد و در مدت زمانى نه چندان طولانى، ماهیت اندیشه را دگرگون و مسیر رهروان را بهكلى دچار انحراف مىگرداند. بر اندیشمندان و آگاهان معتقد جامعه است تا براى سلامت بنیانهاى فكرى و مكتبى افراد جامعه بهپا خیزند و جلو تخریب افكار را بگیرند.
«قالَ رَسولُاللّهِ(ص): إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتِی فَلْیُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْیَفْعَلْ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ»(48)
«پیامبر اكرم(ص) فرمود: آنگاه كه در میان امت من بدعتها آشكار گردد، بر دانشمند است كه علم و دانش خود را آشكار نماید پس هركس كه وظیفهاش را انجام ندهد، لعنت خدا بر او باد.»
براى بهتر روشن شدن خطر بدعت، باید به معناى آن توجه كرد كه آنرا اینطور معنا مىكنند:
«البِدعَةُ هِىَ إدخالُ ما لَیسَ مِنَ الدّینِ فِى الدّینِ»
«آنچه كه از دین نیست، داخل در دین كردن، بدعت نامیده مىشود.»
اندیشه و فكر جدیدى را بهعنوان دین وارد در حوزه مسائل دینى كردن، رفته رفته حقیقت دین را دگرگون مىكند و تعالیمى كه از جانب خداوند و یا رسول او بر بشر عرضه گردیده است، جاى خود را به افكار ساخت بشر خواهد داد و لذا یكى از منفورترین چهرهها در نظر اسلام، چهره بدعتگذار است و هر آن كس كه چنین شخصى را تأیید كند، بزرگترین جرم را مرتكب شده است.
«قالَ النَّبىُّ(ص): مَنْ أَتَى ذَا بِدْعَةٍ فَوَقَّرَهُ فَقَدْ سَعَى فِی هَدْمِ الْإِسْلَامِ»(49)
«پیامبر اكرم(ص) فرمود: كسىكه بدعتگذارى را بزرگ بدارد، در نابودى اساس اسلام كوشش كرده است.»
امام خمینى(ره) در توضیح المسائل خود، مسأله ۲۷۹۳ پیرامون بدعت و بدعتگذار مىفرماید:
«اگر بدعتى در اسلام واقع شود مثل منكراتى كه دولتها اجرا مىكنند به اسم دین مبین اسلام، واجب است – خصوصاً بر علماء اسلام – اظهار حق و انكار باطل. و اگر سكوت علماء اعلام، موجب هتك مقام علم و موجب اسائه ظن به علماء اسلام شود، واجب است اظهار حق، به هر نحوى كه ممكن است اگرچه بدانند تأثیر نمىكند.»
در كتاب ارزشمند ولایت فقیه، رسالت علماى اسلام را اینگونه بیان مىفرمایند:
«اگر كسى احكام را آنطور كه خدا راضى نیست، تفسیر كرد، بدعتى در اسلام گذاشت به اسم اینكه عدل اسلامى چنین اقتضا مىكند، احكام خلاف اسلام اجرا كرد، بر علما واجب است كه اظهار مخالفت كنند. هرگاه اظهار مخالفت نكنند، مورد لعن خدا قرار مىگیرند.»(50)
در جاى دیگر مىفرماید:
«علماى دینى جامعه اسلامى هم اگر در برابر رویه و سیاست ستمكاران ساكت بنشینند، مورد نكوهش و تقبیح خدا قرار مىگیرند. این امر فقط مربوط به سلف و نسل گذشته نیست، نسلهاى گذشته و آینده در این حكم یكسانند. حضرت امیر(ع) این موضوع را با استناد به قرآن ذكر فرموده كه علماى جامعه اسلامى هم عبرت بگیرند و بیدار شوند و از اداى وظیفه امر به معروف و نهى از منكر بازنایستند و در برابر هیأتهاى حاكمه ستمگر و منحرف، سكوت ننمایند.»(51)
پینوشت:
36. نقش روحانیت در اسلام/ ص۵
37. آواى انقلاب/ ص۴۵
38. صحیفه نور/ ج۱۵/ ص۱۵۰
39. منشور حوزویان/ ص۱۱
40. در جستجوى راه از كلام امام/ دفتر هشتم/ ص۲۰۶
41. صحیفه نور/ ج ۱۶/ ص۹
42. خمینى و جنبش/ ص۴۲ به نقل در جستجوى راه از كلام امام/ دفتر هشتم/ ص۲۷۲
43. صحیفه نور/ ج ۷/ ص۲۱۳
44. پیام امام(ره) به حوزههاى علمیه/ اسفند ۱۳۶۷
45. در جستجوى راه از كلام امام/ دفتر سیزدهم/ ص۹۶
46. بحارالانوار/ ج۱/ ص۱۷۷
47. صحیفه نور/ ج ۱۵/ ص۱۵۰
48. اصول كافى/ ج ۱/ باب البدع
49. بحارالانوار/ ج ۷۲/ ص۲۶۵
50. ولایت فقیه/ ص۱۵۵
51. همان/ ص ۱۶۱
ثبت ديدگاه