آن مفهومی که میتواند بار سنگین دستاوردهای پیامبر اکرم(ص) را بر شانه توانمند خود حمل کند، مفهوم ولایت و امامت امت است و لذا مشیت الهی بر این شد تا به رسول رحمت و پیشوای امت فرمان دهد…
******************************************************
بسیج و بسیجی-بخش چهارم
سید رضا تقوی
٥ـ ولایتمداری
نظام اسلامی، نظام ولایت و امامت است، همان امامتی که ریشه در غدیر دارد و پیامبر اکرم (ص) در سال آخر عمر شریفش، در حجةالوداع حاجیان را در بیابان و در زیر آفتاب سوزان نگه داشت تا فرمان پروردگار را به همگان ابلاغ نماید، فرمانی که اگر عملیاتی نمیشد، بیست و سه سال تلاشهای عاشقانه و مجاهدتهای عارفانه آن پیشوای فرزانه از بین میرفت؛ «وَ إِنْ لَمْتَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»(81)
او باید جریان اصیل توحیدی و الهی را بر محور یکی از مفاهیم پویا و سازنده شکل بدهد تا این حرکت از جوشش و رویش متوقف نشود و آن ارزشهایی را که در سایه مجاهدتهای نفسگیر مجاهدان راه حق بهدست آمده است، در طول زمان ترویج و تقویت گردد.
آن مفهومی که میتواند بار سنگین دستاوردهای پیامبر اکرم(ص) را بر شانه توانمند خود حمل کند، مفهوم ولایت و امامت امت است و لذا مشیت الهی بر این شد تا به رسول رحمت و پیشوای امت فرمان دهد که برای تداوم دستاوردهای رسالت در آیین محمدی، امامت را بهگونهای مستقل پایهگذاری نماید و پاسداری، تقویت، تفسیر و تکریم از سرمایه عظیم الهی ـ انسانی را برعهده امام امت قرار بدهد.
در این بینش، امامت تداومبخش راه و اهداف رسالت است، منتهی تفاوتی که در اینجا وجود دارد این است که بر امام وحی نمیشود ولی آنچه را که پیامبر خدا بر مردم عرضه کرده است و امام، تولیت آنرا برعهده دارد، موظف است در حفظ، ترویج و پیاده کردن آن نهایت کوشش را داشته باشد.
در باب غدیر، انسان از ابعاد گوناگونی میتواند نظر بیندازد و بهره معنوی و فکری بگیرد. یکی، اصل و موضوع «ولایت» بهعنوان استمرار نبوت است. این موضوع مهمی است. نبوت عبارت است از گذاردن پیغام پروردگار در میان بشر در هر برههای از زمان و تحقق اراده الهی بهوسیله شخصی که مبعوث و برگزیده پروردگار است. بدیهی است این دوره هم تمام میشد و میگذشت که «إِنَّكَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ»(82)
اما این حادثه الهی و معنوی با رفتن پیغمبر منقطع نمیشود؛ بلکه هر دو جنبهاش باقی میماند. یکی جنبه اقتدار الهی، حاکمیت دین و اراده پروردگار در میان بشر است. انبیاء مظهر اقتدار پروردگار در میان بشر بودند. انبیاء که نیامدند مردم را فقط نصیحت کنند. نصیحت و تبلیغ، بخشی از کار پیغمبران است. پیغمبران همه آمدند تا جامعهای را براساس ارزشهای الهی بهوجود آورند؛ یعنی در واقعیت زندگی مردم تأثیر بگذارند. بعضی توانستند و مبارزاتشان به نتیجه رسید، بعضی هم نتوانستند. این جنبه از زندگی پیغمبر که مظهر قدرت خدا در زمین و در میان بشر و مظهر حاکمیت و ولایت الهی در میان مردم است، استمرار پیدا میکند، برای اینکه معلوم شود دین در هیچ زمانی نمیتواند اثر خود را ببخشد مگر اینکه زمامداری، حاکمیت و اقتدار، در آن وجود داشته باشد.
جنبه دوم موضوع که آنهم به همین اندازه مهم است، این است که حال که این حاکمیت با رفتن نبی قطع نمیشود و استمرار پیدا میکند، نمیتواند یک حاکمیت برهنه و بینصیب از معنویات پیغمبر باشد. درست است که پیغمبر دارای مقام ممتاز استثنایی است و هیچکس دیگر با او مقایسه نمیشود؛ اما استمرار وجود او، باید متناسب با او باشد. ارزشهای وجود مقدس پیغمبر، باید در کسی که استمرار وجود اوست به قصد ظرفیت آن شخص، حفظ شود. در آن دوره و فصل مهم از تاریخ نبوت و ولایت که بایستی معصوم میبود تا انحراف پیش نیاید، جز در وجود مقدس امیرالمؤمنین، علیبن ابیطالب(ع) چنین چیزی متحقق و متبلور نبود.(83)
بسیجی در نظام ولایت، جایگاه ولی فقیه را جایگاهی میداند که به امام معصوم پیوند خورده است و نهال این شجره طیبه به امر خدای متعال در غدیرخم به دست پیامبر اکرم(ص) غرس شده است و حکم و فرمان او را فرمان خدای سبحان میداند. براساس آیه شریفه «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْكُم»(84) پیروی از ولایت امر را در سرلوحه همه فعالیتهای خود قرار میدهد.
بسیجی در ولایتمداری، امیر مؤمنان، علی(ع) را الگو و مقتدای خود میداند و همانطور که آنحضرت از رسول خدا(ص) تبعیت و پیروی میکرد، او نیز از ولیفقیه که در چنین جایگاهی قرار دارد، پیروی میکند. علی(ع) در تبعیت از پیامبر اکرم(ص) میفرماید:
«وَ لَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ أَعْمَامَنَا مَا یَزِیدُنَا ذَلِكَ إِلَّا إِیمَاناً وَ تَسْلِیماً»(85)
ما در رکاب پیامبر خدا(ص) بودیم و با پدران و فرزندان و برادران و عموهای مشرک خود میجنگیدیم و در این پیکار بر ایمان و ولایتمداری ما افزوده میشد.
امام خمینی(ره) آنقدر به بسیجیان و وفاداری آنان اعتماد دارد که میگوید من در کنار بسیجیان، خواب راحت را از چشم جهانخواران سلب خواهم کرد:
قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینی هم یکه و تنها بماند، به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بتپرستی است، ادامه میدهد و به یاری خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این پابرهنههای مغضوب دیکتاتورها، خواب راحت را از دیدگان جهانخواران و سرسپردگانی که به ستم و ظلم خویشتن اصرار مینمایند، سلب خواهد کرد.(86)
یکی از مهمترین عواملی که بسیجی را به صحنه میکشاند و او با همه توان، صحنهگردان عرصههای جهاد و ایثار میشود، عشق به «ولایت» است.
بسیجی حماسههای شگفتانگیز و فراموشناشدنی را در پرتو ولایتمداری بهوجود میآورد و او از اینجهت به صحنه آمده تا تاریخ انقلاب اسلامی را با اخلاص و ایمان، در پیروی از «ولایت» به تحریر بنشیند.
بسیجی همه انرژی خود را که آمیخته با عشق و ایقان است، از ولایت میگیرد زیرا او از همین مسیر به توحید میرسد.
ولایتمداری شعلهای در دل برمیافروزد و روح و روان را چنان مسخر میسازد که ولایتمدار، تا مرحله بلند بیتابی و عشق، اوج میگیرد و عشق اکسیری را ماند که برای هر بیماری، طبیب و برای هر دردی، دواست. مولوی در اینباره میگوید:
هر که را جامه ز عشقی چاک شد | او ز حرص و عیب، کلی پاک شد | |
شاد باش ای عشق خوش سودای ما | ای طبیب جمله علتهای ما | |
ای دوای نخوت و ناموس ما | ای تو افلاطون و جالینوس ما | |
جسم خاک از عشق بر افلاک شد | کوه در رقص آمد و چالاک شد | |
عشق جان طور آمد عاشقا | طور مست و خرّ موسی صاعقا(87) |
امام خامنهای، رهبر با بصیرت انقلاب، از «ولایت» به عنوان اساسیترین مسئله که نشانه و سایه توحید است، نام میبرد و میفرماید، کسانی که از مسیر ولایت فاصله بگیرند، اگر در دل شبها، ساعتها در محراب عبادت با سجدههای طولانی، شب را به صبح برسانند، دچار انحراف شدهاند:
اساسیترین مسئله دین، مسئله ولایت است؛ چون ولایت، نشانه و سایه توحید است. ولایت یعنی حکومت؛ چیزی است که در جامعه اسلامی متعلق به خداست و از خدای متعال به پیامبر و از او به ولی مؤمنین میرسد. آنها (کسانی که در جنگ با علی(ع) همراهی نکردند) در این نکته شک داشتند، دچار انحراف بودند و حقیقت را نمیفهمیدند، هرچند ممکن بود سجدههای طولانی هم بکنند! همان کسانی که در جنگ صفین از امیرالمؤمنین رو برگرداندند و رفتند بهعنوان مرزبانی در خراسان و مناطق دیگر ساکن شدند، سجدههای طولانی یک شب یا ساعتهای متمادی میکردند؛ اما فایدهاش چه بود که انسان، امیرالمؤمنین را نشناسد، خط صحیح را که خط توحید و خط ولایت است، نفهمد و برود مشغول سجده بشود! این سجده چه ارزشی دارد؟(88)
ولایتمداری بسیجی موجب میگردد تا هرگز امام و مولایش را در عرصه مقابله با دشمن تنها نگذارد و با همه وجود از آرمانها و اهدافش دفاع نماید و با قاطعیت و صلابت فریاد برمیآورد:
ما در ره دوست نقض پیمان نکنیم | از جان گذریم دریغ از جان نکنیم | |
دنیا اگر از یزید لبریز شود | ما پشت به سالار شهیدان نکنیم |
بصیرت و آگاهی بسیجی اقتضا میکند تا راه را گم نکند و از صراط مستقیم ولایت منحرف نگردد و چون پروانهای بر محور شمع وجود مقتدای خود بچرخد. غیرتمندی بسیجی باعث میشود تا بر پیمان و میثاق خویش وفادار بماند و از سرمایههای ارزشمند و گرانسنگ خود پاسداری کند.
رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با فرماندهان بسیج سراسر کشور فرمود:
آخرین نکته اینکه به خدای متعال، با همه وجودتان توکل کنید. من با همه وجود و با همه قلب عرض میکنم؛ بدانید که اگر قدرت امریکا و همه قدرتهای مادی عالم دست به دست هم بدهند و بخواهند با وجود بسیجیان مؤمن ما، این نظام اسلامی را بشکنند، والله قادر نخواهند بود.(89)
با توجه به اعتماد و اعتقادی که رهبر معظم انقلاب به بسیجیان مؤمن دارد، با قاطعیت هرچه تمامتر اعلام میکند که دشمن قادر به شکستن نظام اسلامی نخواهد بود. زبان حال و قال بسیجیان مؤمن هم این است:
بیامر عشق، گوش به فرمان نمیدهیم | تا مرگ میرویم ولی جان نمیدهیم | |
دنیا دو بار عمر گران را به کس نداد | ما هم دل عزیز خود ارزان نمیدهیم | |
جمع است خاطر دل ما در مسیر عشق | دل را به غیر زلف پریشان نمیدهیم | |
مردن به پای دوست، هنوز آرزوی ماست | حتی به مرگ فرصت جولان نمیدهیم | |
موجیم! موج! سر به سر سنگ مینهیم | کوهیم! کوه! خاک به طوفان نمیدهیم | |
حتی اگر تمام جهان را به ما دهند | یک ذره خاک از دل ایران نمیدهیم | |
لبتشنگان مکر اماننامه نیستیم | جان را بهجز به راه شهیدان نمیدهیم | |
دشمن اگر که سجده کند پیش روی ما | مردیم و مرد! دست به شیطان نمیدهیم | |
مختار میشویم اگر کربلا شود | دیگر به شمر و حرمله میدان نمیدهیم | |
ما پا بهجز به راه ولایت نمینهیم | ما دست جز به پیر خراسان نمیدهیم(90) |
پینوشت:
80. منشور بسیج / ص ۲۰۳
81. مائده / آیه ۶۷
82. زمر / آیه ۳۰
83. منشور بسیج / ص ۱۶۵
84. نساء / آیه ۵۹
85. نهجالبلاغه / خطبه ۵۶
86. منشور بسیج / ص ۱۶۵
87. مثنوی مولانا / دفتر اول / ص ۲
88. منشور بسیج / ص ۱۶۳
89. همان / ص ۱۷۰
90. شعر از قادر طراوتپور
ثبت ديدگاه