اسلام استانداردها و اندازه‌‏ها را در قالب‌‏هاى گوناگون فقهى، كلامى، حقوقى، اخلاقى، سیاسى و اجتماعى مشخص كرده است و هرگاه مسلمانان بخواهند خود را به قله‏‌هاى رشد و تعالى همه‏‌جانبه نزدیك كنند باید…

*********************************************

اندازه شناسی از نگاه اسلام- بخش اول

پدیدآورنده: سید رضا تقوی

 

 

(این متن حاصل یک سخنرانی است که در جمع مدیران، اساتید و میهمانان سازمان ملی استاندارد ایران در تاریخ 1395/2/28 به‌‏مناسبت روز جهانی اندازه‏‌شناسی ایراد شده است.)

 

 

 

رهبر معظم انقلاب اسلامی(مدظله‌‏العالی):

«مرکز استانداردسازی را هرچه می‌‏توانید تقویت کنید، شما احتیاج دارید به این‏که مرکز استاندارد، مرکز دقیق و مؤثری باشد.»

 

 

 

اندازه‏‌شناسى در اندازه تاریخ‏

یكى از شاخه‌‏هاى علم، دانش اندازه‏‌شناسى (مترولوژى) است كه به‏‌معناى علم اندازه‏‌گیرى مى‌‏باشد. رسالت این علم، شناخت و بررسى روش‌‏هاى مختلف اندازه‏‌گیرى كمیت‏‌هاى فیزیكى و استانداردسازى آن‏ها است. اگرچه امروز این دانش از موقعیت خوبى در جهان ما برخوردار است ولى علم اندازه‌‏گیرى مربوط به عهد باستان و از كهن‏‌ترین علوم بشرى به‏‌حساب مى‏‌آید.

از قدیمى‌‏ترین تمدن جهان در منطقه بین‏‌النهرین گرفته تا حكومت امپراتورى بابل و بعد از آن مردم مصر باستان كه در كناره‌‏هاى رود نیل زندگى مى‏‌كردند و نخستین سیستم اندازه‏‌گیرى و «كالیبراسیون» را با بهره‏‌گیرى از استانداردهاى به هم پیوسته برقرار كردند و هم‏چنین داشتن وزنه‏‌هاى استاندارد براى توزین اجناس كه به دستور داریوش اول ساخته شده بود و دورانى كه از وجب انگشتان و طول آرنج یا گام‌‏هاى انسان برای اندازه‌‏گیری بهره می‏‌بردند و یا زمانی که سه دانه جو خشك شده را در امتداد یكدیگر قرار مى‌‏دادند و آن‏‌را برابر یك اینچ تعریف مى‏‌كردند و هم‏چنین در قرن هفدهم با اختراع ترمومتر و تلسكوپ توسط گالیله و… همه و همه دلیل بر این مطلب است كه تاریخچه دانش اندازه‏‌شناسى عمرى به درازاى زندگى بشر، از دوران باستان تا زمان ما دارد و این دانش همراه انسان بوده و در هر مقطعى بر حجم، دقت و كارایى و تنوع آن تا به امروز افزوده شده است.

«در اوایل قرن ۱۸، «جیمز وات» مخترع اسكاتلندى، پیشنهاد نمود تا دانشمندان جهان دور هم جمع شده، یك سیستم جهانى واحد براى اندازه‌‏گیرى‏‌ها به‌‏وجود آورند. به‌‏دنبال این پیشنهاد، گروهى از دانشمندان فرانسوى براى به‌‏وجود آوردن سیستم «متریك» وارد عمل شدند و سیستم پایه‌‏اى را كه داراى دو استاندارد، یكى «متر» براى واحد طول، و دیگرى «كیلوگرم» براى «جرم» بود، به‏‌وجود آوردند. در این زمان «ثانیه» را به‌‏عنوان استاندارد زمان و «ترموسانتیگراد» را به‌‏عنوان استاندارد دما مورد استفاده قرار مى‏‌دادند. در سال ۱۸۷۵ میلادى، ۱۷ كشور در پاریس براى امضاء كنوانسیونى به نام كنوانسیون متر دور هم گرد آمدند.»

در ایران كه كشورى داراى تمدن و فرهنگ انسانى غنى بوده است، اندازه‏‌شناسى، همیشه مورد توجه مردم این سرزمین قرار داشته است. ایرانیان با اندازه‌‏گیرى زمان، نشانه‏‌گذارى ستارگان، تقسیم آب، تعیین و ارزیابى ابعاد زمین، ضرب سكه، داد و ستدهاى عمومى، زندگى خود را سامانى منطقى مى‏‌بخشیدند و به چارچوب‌‏هاى حقوقى پایبندی نشان مى‏‌دادند.

در دوران معاصر كه جهان تحولات شگفت‌‏انگیزى را در بطن خود مى‏‌پروراند، دست‏‌اندركاران اداره امور كشور به این فكر افتادند تا ساختارى به‏‌وجود آورند و دانش اندازه‌‏شناسى را در قالب این ساختار مدیریت كنند. نخستین گام براى چنین كارى، وجود قانونى بود كه حد و اندازه مسؤولیت‌‏ها و اختیارات را مشخص كند و لذا در سال ۱۳۰۴ هجرى شمسى، نخستین قانون اوزان و مقیاس‌‏ها را به تصویب مجلسین شوراى ملى و سنا رساندند. بر اساس این قانون، دولت موظف به مدیریت زیرساخت‌‏هاى اندازه‌‏شناختى شد و متعاقب آن اداره اوزان و مقیاس‌‏ها در سال ۱۳۱۱ هجرى شمسى، در وزارت فلاحت، تجارت و فواید عامه تشكیل شد. در سال ۱۳۳۲، مؤسسه استاندارد در قالب یك اداره آزمایشگاهى در وزارت بازرگانى به‏‌منظور كنترل كیفى كالاهاى صادراتى آغاز به‏‌كار كرد و در سال ۱۳۳۹ مجلسین وقت «اجازه تأسیس مؤسسه استاندارد ایران» را تصویب كردند و در همین سال ایران به عضویت در سازمان بین‏‌المللى ISO درآمد.

فرهنگ و گفتمان اندازه‌‏شناسى‏

در جهان ما كه جهان پیشرفت علم و فناورى است، دانش اندازه‏‌شناسى از موقعیت و جایگاه بالا و ارزشمندى برخوردار است، زیرا انقلاب صنعتى در غرب، موجب شد تا انبوه كالاهاى صنعتى، تجارت را در سطح جهان رونق چشمگیرى بدهد.

تولیدكنندگان كالاهاى صنعتى براى تسلط بر بازار، در یك رقابت نفس‏گیر در عرصه جهانى، ارتقاى كیفیت و كاهش هزینه تولید را در سرلوحه برنامه‌‏هاى خود قرار دادند و این مهم بدون بهره‏‌گیرى از مقیاس‌‏ها و معیارهاى موجود در دانش اندازه‌‏گیرى میسر نبود.

اندازه‏‌گیرى در انقلاب صنعتى غرب، به كشف پدیده‏‌هاى جدید و نوآورى‏‌ها و عرضه كالاهاى مرغوب انجامید و در حوزه تولید نیز ارتقاء كیفیت و كاهش هزینه‏‌ها را به‏‌دنبال داشت.

فناورى‏‌هاى جدید، بشر را به این توانمندى رسانده كه بتواند قطعات و دستگاه‌‏هایى در مقیاس میكرومتر و كمتر را بسازد و از طرفى دیگر دستگاه‌‏هایى بزرگتر و دقیق‌تر چون تلسكوپ‌‏هاى ۴۰ تا ۵۰ مترى را به بازار عرضه نماید، دستگاه‌‏ها و قطعاتى كه كمترین نقص و خطاى آن‏ها حتى در حد چند «نانومتر» در كیفیت كار تأثیرگذار خواهد بود.

زندگى كردن در چنین شرایطى كه حرف اول را در حوزه‏‌هاى مختلف اقتصادى، سیاسى و اجتماعى، علم و اطلاعات علمى مى‌‏زند، تلاش‌‏هاى جهادگونه این تلاش‏گران، با اندازه‏‌گیرى به نتیجه مى‌‏رسد و جامعه‏‌اى به این نقطه دست پیدا مى‏‌كند كه فرهنگ اندازه‌‏گیرى و سنجه‏‌شناسى در آن نهادینه شده باشد.

وقتى مى‏‌توان اندازه‏‌شناسى را به‌‏صورت یك فرهنگ درآورد كه تبدیل به گفتمان شود و همه حوزه‌‏هاى علمى، صنعتى، قانونى و اجتماعى كار خود را دنبال كنند، هم در ساخت‏‌و‏سازها، هم در طراحى‏‌ها، نظارت‏‌ها، كنترل‏‌ها و داد و ستد عمومى، ماشین زندگى را با فرمان اندازه‏‌ها به پیش ببرند.

نقشى كه اندازه‌‏گیرى در زندگى بشر دارد، دانشمندان را وادار نموده است تا اهمیت و جایگاه این دانش را تشریح كنند. «لرد كلوین» دانشمند قرن نوزدهم در یك سخنرانى عمومى اظهار مى‏‌دارد: «اگر درباره چیزى كه حرف مى‏‌زنى، می‌‏توانى آن‌‏را اندازه ‏بگیرى و ارقام ارائه كنى، چیزى در آن‏‌باره مى‏‌دانى ولى اگر نمى‏‌توانى اندازه بگیرى و با رقم بیان كنى، دانش تو در آن‌‏باره ناقص است و راضى‏‌كننده نیست.»

اسلام و اندازه‌‏شناسى‏

اگر آیین اسلام را «آیین اندازه‏‌شناسى» و یا «آیین اندازه‌‏ها» بنامیم، مبالغه نكرده‌‏ایم زیرا اسلام مى‏‌كوشد تا با آموزه‌‏هاى مختلف، انسان را چه در ابعاد فردى زندگى و چه در ابعاد جمعى، به نقطه‌‏اى برساند كه در حد و اندازه‏ه‌اى تعریف‏‌شده، زندگى و حركت خود را سامان بدهد.

اسلام استانداردها و اندازه‌‏ها را در قالب‌‏هاى گوناگون فقهى، كلامى، حقوقى، اخلاقى، سیاسى و اجتماعى مشخص كرده است و هرگاه مسلمانان بخواهند خود را به قله‏‌هاى رشد و تعالى همه‏‌جانبه نزدیك كنند باید اندازه‏‌ها را به‏‌عنوان حكم شرعى و یا انسانى – اخلاقى پاس بدارند تا تعادل زندگى به هم نریزد، در غیر این‏صورت مجازات عدم رعایت استانداردها و به‏‌هم ریختن اندازه‏‌ها چیزى جز عذاب خواركننده نخواهد بود. قرآن كریم در این‏‌مورد می‏‌فرماید:

«وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فیها وَ لَهُ عَذابٌ مُهینٌ»‏(1)

«هر كس فرمان‌‏هاى خدا و پیامبرش را نافرمانى كند و از مقررات و حدود الهى تجاوز نماید، داخل آتشى مى‏‌شود كه همیشه ماندگار خواهد بود و براى او عذابى خواركننده است.»

از مسائلى كه اسلام نسبت به آن حساسیت خاصى نشان مى‏دهد و مسلمانان را از افتادن به دام آن برحذر مى‏‌دارد، موضوع افراط و تفریط است. معنا و مفهوم افراط و تفریط چیزى جز خروج از حد و اندازه نیست. اسلام، افراط و تفریط را از این‏‌جهت مورد ملامت قرار مى‏‌دهد كه اندازه‌‏ها را به‏‌هم مى‌‏ریزد و به‏‌دنبال آن نابسامانى‏‌هاى فراوانى را به‏‌وجود مى‏‌آورد. امیر مؤمنان على(ع) كسانى را كه در كارها دستخوش افراط و تفریط مى‏‌شوند، جاهل مى‏‌داند و مى‏‌فرماید:

«لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً»(2)

در مقابل افراط و تفریط، راه اعتدال وجود دارد كه قرآن كریم از آن به «صراط مستقیم» تعبیر مى‌‏كند، همان راهى كه در شبانه‌‏روز، در نمازهاى واجب خود ده‏ بار از خداوند مى‏‌خواهیم ما را در صراط مستقیم كه نه راه افراط است و نه راه تفریط، هدایت فرماید؛ «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ‏»

گاهى از «صراط مستقیم» به «طریق الوسطى»، راه میانه تعبیر شده است. چنان‏كه حضرت على(ع) مى‌‏فرماید:

«الْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِیَ الْجَادَّةُ عَلَیْهَا بَاقِی الْكِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّةِ»‏(3)

«راست و چپ گمراهى است و جاده اصلى و مستقیم الهى همان راه میانه است كه قرآن و آثار نبوت به آن سفارش‏ می‌‏كند.»

شیخ محمود شبسترى عارف قرن نهم در این مورد گفته است:

صراط حق نه افراط و نه تفریط          میانه‏‌رو نه تجرید و نه تخلیط

نه آن سویى شدن برخوى هندو         نه این سویى كه روز و شب جهان جو

اسلام براى ارزیابى انسان‌‏ها، معیارهایى را مشخص كرده است كه مى‏‌توان به‏‌وسیله آن‏ها حد و اندازه افراد را شناسایى كرد و بر اساس شناختى كه از آنان به‌‏دست مى‏‌آید، روابط و مناسبات خویش را تنظیم نماییم. به چند نمونه از این معیارها اشاره مى‏‌كنیم:

۱- ارزیابى كلى انسان: اسلام مى‌‏گوید انسان‏‌ها را از دو راه مى‏‌توان ارزیابى كرد. حضرت علی(ع) می‌‏فرماید:

«الْمَرْءُ یُوزَنُ بِقَوْلِهِ وَ یُقَوَّمُ بِفِعْلِهِ»‏(4)

«انسان با گفتارش سنجیده مى‏‌شود و با رفتارش ارزش‏‌گذارى مى‏‌گردد.»

۲- ارزش انسان: در میان دانشمندان، همیشه این پرسش مطرح بوده است كه معیار سنجش انسان چیست؟ امیر مؤمنان(ع) پاسخ این پرسش را اینطور مى‏‌دهد كه: ارزش هر انسانى به كار نیكى است كه انجام مى‌‏دهد.

«قِیمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ»(5)

۳- سنجش رأی و نظر انسان: على(ع) ارزش رأی و نظر انسان را به اندازه تجربه‌‏اى مى‏‌داند كه در طول فعالیت‌‏هاى خود به‌‏دست آورده است.

«رَأْیُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ تَجْرِبَتِهِ»(6)

۴- اندازه‏‌گیرى قدر و منزلت انسان: در مكتب علوى، منزلت انسان به اندازه همت اوست و با سنجه همت، منزلت‏‌ها مشخص مى‏‌شود.

«قَدرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِه‏»(7)

۵- سنجش عمل انسان: عمل انسان را براساس نیّت او ارزیابى مى‏‌كنند.

«وَ عَمَلُهُ (الرجل) عَلَى قَدْرِ نِیَّتِهِ»(8)

۶- پاداش الهى: خداوند پاداش انسان را به‏‌اندازه اخلاصى كه در نیّتش دارد، مى‏‌دهد.

«عَلَى قَدْرِ النِّیَّةِ تَكُونُ مِنَ اللَّهِ الْعَطِیَّةُ»(9)

جهان‌‏بینى اسلامى‏

جهان‏‌بینى اسلامى به ما مى‏‌آموزد كه آفرینش و جهان هستى، بر اساس نظم دقیق و مهندسى شگفت‏‌انگیزى شكل‏‌گرفته است.

زنجیره هستى، همه موجودات را به یكدیگر مرتبط ساخته است. از بزرگترین منظومه‏‌هاى آسمانى گرفته تا كوچك‌ترین ذرات این عالم، در ارتباط با یكدیگر هستند و هر كدام در این ارتباط، هدف و فلسفه خلقت را تكمیل مى‏‌كنند.

در نظام احسن خلقت، پیوستگى و ارتباط موجودات، باعث گردیده تا جهان آفرینش، با تنوع و آفریده‌‏هاى مختلف به‏‌صورت مجموعه‌‏اى واحد و غیرقابل تفكیك جلوه نماید. در این نظام پهناور، حركت هر موجودى هماهنگ با حركت كلى جهان است.

به‏‌عبارت دیگر، زنجیره ارتباط فى‏‌ما‏بین پدیده‌‏ها و موجودات گوناگون جهان، كثرت را مبدل به وحدت كرده و در میان این همه كثرت، وحدتى زیبا و شكوهمند را مشاهده مى‏‌كنیم و همه این زیبایى، از دولت‏‌سر ارتباط و پیوستگى است كه این كمند، همه را به سمت و سوى واحدى كشانده و بر محوریت واحدى به گردش درآورده است.

اگر یك ذره را برگیرى از جاى‏خلل یابد همه عالم سراپاى‏

چنین برداشتى از جهان آفرینش و نظام هستى را «جهان‏‌بینى توحیدى» مى‏‌دانیم به این معنا كه جهان خلقت از یك مشیت حكیمانه سرچشمه گرفته است و هر موجودى در حد و اندازه مشخص، تقدیر گردیده و در نظام هستى جاسازى شده است. بنابراین جهان‏‌بینى توحیدى، جهانى «یك‏‌قطبى» و «تك‏‌محورى» است و ماهیت «از اویى»، «إِنَّا لِلَّهِ» و «به‏‌سوى اویى»، «إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» دارد.

معتقدان به جهان‌‏بینى توحیدى بر این باورند كه موجودات جهان، با نظم و نظامى هماهنگ، به یك «سو» و به طرف یك مركز متعالى در حركتند. آفرینش هیچ موجودى بی‌هوده و بدون هدف نیست و جهان با نظاماتى كه از آن به «سنن الهیه» نامیده مى‌‏شود، اداره مى‏‌گردد.

نكته دیگرى كه توجه ژرف‌‏اندیشان را به خود جلب كرده این است كه موجودات عالم آفرینش، در حد و اندازه خود حركت مى‏‌كنند زیرا خالق هستى براى هر موجودى حد و اندازه‌‏اى قرار داده است. قرآن كریم مى‏‌فرماید:

«قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً»(10)

«خداوند براى هر چیزى حد و اندازه‌‏اى قرار داده است.»

خلقت موجودات، بر اساس تقدیر و اندازه بوده است كه خداوند آن اندازه ‏را تعیین كرده است و این معنا را در آیات مختلف قرآن كریم مشاهده مى‏‌كنیم. گویا خداوند مى‏‌خواهد ذهن و ضمیر مخاطبین خود را نسبت به اندازه و اندازه‏‌شناسى حساس نماید.

«وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُوم‏»‏(11)

«و هیچ موجودى در این جهان نیست مگر این‏كه منابع اصلى آن نزد ماست و ما آن موجود را به‏‌جز به‌‏اندازه معین نازل نمى‏‌كنیم.»

مطالعات قرآنى به ما این پیام را مى‏‌دهد كه نظام هستى، نظام اندازه‌‏هاست. هر كس با هستى و نظام آن هماهنگ نباشد، سرنوشتى جز نابودى و هلاكت ندارد.

«سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى؛ الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّى؛ وَ الَّذِی قَدَّرَ فَهَدى»‏(12)

«نام پروردگار بى‏‌همتا و والاى خود را منزه شمار؛ همان خداوندى كه همه موجودات را متناسب آفرید و او كه به همه‏‌چیز، اندازه‌‏اى داد و نیز هدایت كرد.»

در این‏گونه آیات، قدر و تقدیر، به‏‌معناى اندازه‏‌گیرى است كه خداوند براى هر موجودى حد و اندازه‏‌اى قرار داده است و جالب این‏كه موجودات و مخلوقات عالم آفرینش در ضمن ارتباط با یكدیگر، از حد و اندازه خود پا را فراتر نمى‏‌گذارند و دخالتی در نظام اندازه‌‏ها نمى‏‌كنند چون هر موجودى در پازل آفرینش، جاى مخصوص و اندازه خود را دارد و همین امر موجب زیبایى جهان گشته است.

جهان چون چشم و خط و خال و ابروست                 ‏كه هر چیزى به جاى خویش نیكوست‏

 

پی‏‌نوشت:

1. نساء/آیه ۱۴

2. نهج‌‏البلاغه /حكمت ۷۰

3. نهج‌‏البلاغه/خطبه ۱۶

4. غرر الحكم/۲/۶۴

5. نهج‌‏البلاغه/حكمت ۸۱

6. غررالحکم/ شماره ۵۴۲۶

7. همان‏ / شماره ۶۷۴۳

8. همان

9. همان/ ۶۱۹۳

10. طلاق/آیه ۳

11. حجر/آیه ۲۱

12. اعلى /آیه ۳-۱