حسینی که خود فرزند توحید و نبوت است و همه معارف الهی و اسلامی از درون خانه و خاندان او جوشیده و به جریان افتاده، اینک برای اینکه تبلیغات شیطانی دشمن را خنثی کند و فردا دستگاه…

جهاد تبیین در انقلاب عاشورا

 

حجت‌الاسلام و المسلمین سید رضا تقوی

 

امام حسین (ع) پیشوای نهضت عاشورا، برای مبارزه با دشمن دو جبهۀ منسجم و معتقد ایجاد کرد و در هر جبهه‌ای نیروهای مجاهد و مبارز، به رسالت مجاهدانۀ خود به خوبی عمل کردند:

  • جبهۀ جهاد با شمشیر
  • جبهه جهاد با تبیین

در جبهه‌ای که مجاهدانش با شمشیر به میدان آمدند و جنگیدند یک نیمه روز بیشتر طول نکشید. روز دهم محرم سال ۶۱ هجرت از صبح عاشورا تا ظهر همان روز که نقطه اوج نهضت حسینی است جهاد با شمشیر به اتمام رسید. ولی جهاد تبیین از آغاز که امام (ع) از مدینه به اتفاق اهل و عیالش حرکت می‌کرد جهاد تبیین را نیز آغاز کرده بود و این جهاد را از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا، در هر منزل و منزل‌گاهی که فرصتی پیش می‌آمد در عرصه جهاد تبیین وارد می‌شد و مردم را با شرایط روز، دشمن، انگیزه قیام و … آشنا می‌کرد.

برنامه دشمن

آنچه از مطالعه تاریخ بدست می‌آوریم این است که دشمن کینه‌توز و جریان کثیف اموی که بر اوضاع کشور در آن دوران تسلط داشت و با روی کار آمدن یزید که در بی‌باکی نمونه بود برنامه‌ریزی کرده بود، تا نه تنها شخص حسین (ع) را بکشند و او را برای همیشه از سر راه خود بردارند، بلکه شخصیت او را نیز قربانی نمایند و حتی اسم او را از تاریخ حذف کنند. ولی امام حسین هوشمندتر از این بود که دشمن بتواند به اهداف پلید خود دست یابد و لذا امام حسین (ع) با هر پیشنهاد تخریبی و یا موج تخریبی، روشنگری می‌کرد و با جهاد تبیین آن حرکت شیطانی را خنثی می‌کرد.

تبیین عدم بیعت با یزید

حکومت اموی شام که به حمایت شخصیت‌های معروف و با نام و نشان بشدت نیاز داشت از همه آنها بیعت گرفته بود و پشتیبانی آنها را نسبت به حاکم و حکومت جدید جلب کرده بود. یکی از کسانی که باید از او بیعت می‌گرفت شخص حسین بن علی (ع) بود.

مروان بن حکم از طرف یزید به محضر امام حسین (ع) رسید و با این عبارت از حسین (ع)، بیعت با یزید را خواستار شد:

«اَقُولُ إِنِّي آمُرُكَ بِبَيْعَةِ امیرالمومنینَ يَزِيد، فَإِنَّهُ خَيْرٌ لَكَ فِي دِينَكَ وَ دُنْيَاكَ»

من از طرف یزید مأمورم تا با امیرالمومنین یزید بیعت کنی که خیر دنیا و آخرت را برای تو به همراه دارد.

امام حسین (ع) فرمود:

«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»‏ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ‏ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ‏ مِثْلِ يَزِيدَ! وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّي رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ: الْخِلَافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِي سُفْيَانَ»

«انا لله و انا الیه راجعون» اگر امت اسلامی به رهبری همانند یزید مبتلا گردد، با اسلام باید خداحافظی کرد. و من از جدم پیامبر خدا شنیدم که می‌فرمود: خلافت بر خاندان ابوسفیان حرام است.

در مورد دیگر پیشنهاد بیعت امام حسین (ع) با یزید را می‌دهند. آن حضرت فرمود:

«يَزِيدُ فَاسِقٌ، شَارِبُ الْخَمْرِ، قَاتِلُ النَّفْسِ الْمُحتَرَمَةِ. وَ مِثْلِي لَا يُبَايِعُ مِثْلَهُ …»

یزید فردی فاسق، شرابخوار، قاتل انسان است و مانند منی با فردی مثل یزید بیعت نمی‌کند.

امام حسین (ع) دلیل اینکه با یزید بیعت نمی‌کند را تبیین کرد.

تبیین قیام در وصیت‌نامه

برای اینکه دشمن فردا نتواند نهضت او را مصادره کند و با اتهاماتی قیام الهی او را زیر سؤال ببرد فرمود: «من از روی شرارت و یا از باب شادخواری و نه از باب ریاست‌طلبی قیام نمی‌کنم بلکه:

«إِنَّما خَرجْتُ لِطَلَبِ إلاصلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی …»

نهضت من برای اصلاح امور در میان امت جدم رسول خداست.

امام حسین (ع) در این فراز از وصیت‌نامه خود که آن را نوشت و به برادرش محمد حنفیه داد دو نکته مهم را تبیین کرده است تا در آینده دشمن نتواند نهضت و رهبری آن را مخدوش، و زیر سؤال ببرد:

  • اینکه قیام من جنبه اصلاحی دارد.
  • اینکه بر نسبت خودش با پیامبر اکرم (ص) تاکید می‌ورزد که من پسر پیغمبر خدا هستم

نکتۀ تبیینی دیگر وصیت‌نامه این است که به تبیین عقیده و اعتقاد خود، در مورد اصول دین می‌پردازد و این اعتقاد را ثبت می‌کند و می‌نویسد:

«إنَّ الْحُسَيْنَ بن عَلی يَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللّه وَحَدهُ لا شَرِيْكَ لَهُ، وَ اَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ جاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِهِ، وَ إنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَ النّارَ حَقٌ وَ اَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فيها …» «المناقب / 420 / 89»

حسین بن علی شهادت به وحدانیت خدا و به نبوت پیامبر و به اینکه از جانب خدا برای هدایت بشر مبعوث گردیده است می‌دهد. و به اینکه بهشت و جهنم حق است و بی‌شک قیامت خواهد آمد …

حسینی که خود فرزند توحید و نبوت است و همه معارف الهی و اسلامی از درون خانه و خاندان او جوشیده و به جریان افتاده، اینک برای اینکه تبلیغات شیطانی دشمن را خنثی کند و فردا دستگاه تبلیغاتی و رسانه‌ای امویان، حسین بن علی (ع) را به خروج از دین و دیانت متهم نکنند و برای اذهان و افکار عمومی استدلال کنند که کشتن حسین (ع) واجب بود و بر اساس حکم شرعی و دینی او و همراهانش را کشتیم به تبیین اعتقادش می پردازد و شهادت به توحید و نبوت و معاد ر ا در آغاز وصیت‌نامه‌اش ثبت می‌کند تا برای همیشه بماند و بدرخشد.

امر به معروف و نهی از منکر

از دیگر فعالیت‌های تبیینی امام حسین (ع)، تبیین قیام خود، بر مبنای اصل قرآنی «امر به معروف و نهی از منکر» بوده است. او نهضت خود را یک نهضت قرآنی معرفی کرد تا دشمن نتواند این مجاهدت قرآنی را به گونه‌ای دیگر جلوه بدهد. وقتی از آن حضرت پرسیدند برای چه منظوری این نهضت را آغاز کرده‌ای؟ فرمود: برای انجام تکلیف قرآنی امر به معروف و نهی از منکر قیام می‌کنم «اُریدُ أنْ آَمُرَ بالمَعروفِ و أنهی عَنِ المنکَرِ»

نامه‌ای به بزرگان بصره

امام حسین (ع) در نامه‌ای به بزرگان و چهره‌های سرشناس بصره از اتفاق مهمی که در جامعه اسلامی، به دست حاکمان عیّاش رخ داده است و همۀ تلاش‌های و رنج‌های پیامبر اکرم (ص) و مجاهدتهای مجاهدان صدر اسلام را به نابودی می‌کشاند نوشت و فلسفۀ قیام خود را برای آنان تبیین کرد که به کتاب خدا و سنت نبوی باز گردند و در چنین شرایطی از آنان خواست که او را یاری نمایند «أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلى کِتابِ اللّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ» سپس به مخاطبان نامه هشدار داد که ما شاهد از میان رفتن سنت نبوی و زنده شدن بدعت و انحراف‌های فکری و عقیدتی در جامعه اسلامی هستیم «فَاِنَّ السُنَّةَ قَدْ أُمیتَتْ، وَ إِنَّ الْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ.» (بحار / 44 / 340)

نامه‌ای به بزرگان کوفه

در نهضت عاشورا، کوفه و مردم این شهر از هر جهت قابل توجه بودند. کوفه برای امام حسین (ع) از این جهت قابل توجه بود که بسیاری از علاقمندان خاندان پیامبر و دوستداران علی بن ابیطالب (ع) در این شهر حضور داشتند، شهری که سال‌ها حضرت علی (ع) در آن حکوت کرده بوده و اینکه امام حسین (ع) به دعوت مردم کوفه پاسخ مثبت داد و نماینده ویژه خویش، حضرت مسلم بن عقیل را به آن شهر اعزام کرد و سپس خود از مکه عازم کوفه گردید، بخاطر زمینه‌های موجود و حضور دوستداران خاندان پیامبر اکرم در این شهر بود.

از طرف دیگر کوفه و مردم این شهر، برای دشمنان حسین بن علی (ع) نیز اهمیت داشت، زیرا مهار مردم کوفه که آمادۀ قیام علیه امویان بودند می‌توانست جلو یک خیزش عمومی علیه حکومت مرکزی شام را بگیرد. و لذا حکومت مرکزی برای اینکه کوفه و کوفیان را در مهار و اختیار داشته باشد در مدیریت شهری و منطقه‌ای تغییر ایجاد کرد و مدیری توانمند، بی‌باک، قاطع و وفادار مانند «عبید الله بن زیاد» را مسئول ادارۀ امور کرد.

عبید الله بن زیاد، با سیاستهای شیطانی خود، بسیاری‌های از سران قبایل و عشایر و چهره‌های سرشناس را با پول و وعده‌های وسوسه‌انگیز خرید و دوستداران حسین بن علی (ع) را سرکوب و دستگیر و یا به شهادت رساند و بر کوفه و کوفیان کاملاً مسلط شد،  تا جایی که از میان همین مردم هزاران سرباز فراهم آورد و آنان را به جنگ با پسر پیامبر به کربلا بسیج کرد.

کوفه مرکز تحولات و توجهات انقلابی‌ها و ضد انقلابی‌ها در نهضت حسینی بوده است و امام حسین (ع) بخش قابل توجهی از جهاد تبیین خود را در مقدمات نهضت و پیش از شهادت بر کوفه و مردم کوفه متمرکز کرده بود. نامه‌های متعددی که به آن مردم نوشته و چهره‌هایی که به کوفه برای تبیین عملکرد (ضد اسلامی حاکمان اعزام نموده است همه دلیلی بر اهمیت کوفه و جهاد تبیین در نهضت حسینی دارد.

امام (ع) در یکی از نامه‌هایی که به مردم کوفه نوشته است به تفکر و عملکرد حاکمانی که بنام اسلام بر اریکۀ قدرت نشسته‌اند و اصول و فروع دین و دیانت را به بازیچه گرفته‌اند اشاره می‌کند و سکوت در برابر این همه خیانت را جایز نمی‌داند و با استناد به سخن پیامبر گرامی اسلام، وضعیت موجود جامعۀ اسلامی و حاکمیت و همچنین فلسفه نهضت عاشورایی خویش را اینطور تبیین می‌کند و می‌فرماید:

«مَنْ رَأى سُلْطاناً جائِراً مُسْتَحِلاًّ لِحُرُمِ اللهِ ناکِثاً لِعَهْدِ اللهِ، مُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللهِ، یَعْمَلُ فِی عِبادِ اللهِ بِالاِثْمِ وَ الْعُدْوانِ ثُمَّ لَمْ یُغَیِّرْ عَلَیْهِ بِقَوْل وَ لاَ فِعْلٍ کانَ حَقّاً عَلَى اللهِ أَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ»

هر کس‌ حاکم ستمگری را ببیند که حرام خداوند را حلال کرده و پیمان خدا را شکسته و با سنت پیامبر خدا مخالفت ورزیده، در میان بندگان خدا با ستم و ستمگری رفتار نموده و در برابر او به مبارزه برنخیزد، سزاوار است که خداوند او را در همان جایگاه سلطان وارد نماید.

امام حسین (ع) در فراز دیگری از نامه، کوفیان را به واقعیت‌های موجود توجه می‌دهد و عملکرد نابسامان جریان حاکمیت را در قالب جمله‌های کوتاهی به تصویر می‌کشد و وجدان و آگاهی آنان را به داوری می‌گیرد و با تعبیر را «قَدْ عَلِمْتُم»، که خود می‌دانید و آگاهی دارید مسئولیتشان را به رخشان می‌کشد. و می‌فرماید:

«إِنَّ هؤُلاءِ القُومَ قَدْ لَزِمُوا طاعَةَ الشَّیْطانِ، وَ تَوَلَّوْا عَنْ طاعَةَ الرَّحْمنِ، وَ اَظْهَرُوا الْفَسادَ، وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَ اسْتَأْثَرُوا بِالْفَیءِ، وَ أَحَلُّوا حَرامَ اللّهِ، وَ حَرَّمُوا حَلالَ اللّهِ، وَ إِنِّی أَحَقُّ بِهذَا الاَمْرِ لِقَرابَتِی مِنْ رَسُولِ اللّهِ؟» «مقتل الحسین خوارزمی / ج1 / 234»

این گروه حاکم (بنی‌امیه) به تبعیت از شیطان متعهد شده‌اند و از پیروی فرمانهای خداوند سر باز زده‌اند و فساد را در جامعه رواج داده و حدود الهی را تعطیل کرده‌اند، بیت المال مسلمین را چون اموال شخص به انحصار خود در آورده‌اند، حرام خدا را حلال و حلاش را حرام کرده‌اند و من در چنین وضعیتی به جهت قرابتی که با پیامبر خدا و مسئولیتی که دارم خود را سزاوارتر از دیگران، برای مبارزه با این کج‌روی‌ها از دیگران می‌دانم.

تبیین بعد از شهادت

آن روز که امام حسین (ع) به اتفاق یاران و اهل و عیالش، بار سفر را بسته بود و از مدینه خارج می‌شد، گروهی از بزرگان مدینه و از علاقمندان به آن حضرت اصرار می‌کردند که این زن‌ها و بچه‌ها را به همراه خود نبرد و می‌گفتند: اگر کار شما به جنگ کشیده شود طبعاً زنان و فرزندان کوچکی که در این کاروان هستند آسیب‌های شدیدی خواهند دید! حضرت ابا عبدالله (ع) در برابر همۀ این دلسوزی‌ها یک جمله فرمود: که خداوند می‌خواهد این‌ها را نیز اسیر ببیند «إِنَّ اللَّهَ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَاياً

امام (ع) این مجموعه را برای جهاد تبیین سامان داده است تا بعد از شهادت، که بصورت ظاهر دشمن، طبل پیروزی می‌نوازد و می‌کوشد تا همه جنایت‌های خود را با موج آفرینی‌های پیروزمندانه بپوشاند با تبیین و تبیین‌گری‌ها که بسیار کارسازند مؤثر واقع شود. تبیین‌گرانی که خود در صحنه حضور داشته‌اند و جنایت و خیانت دشمنان را با چشم خود دیده‌اند نخواهند گذاشت که دشمن به سادگی شرارت‌ها و جنایت‌های خود را پاک گرداند.

جهادی را که اسیران، بعد از شهادت بعنوان جهاد تبیین و در راستای تکمیل جهاد شمشیر آغاز کردند اهمیت و اثر آن کمتر از جهاد با شمشیر نبود.

اسیران جبهه جهاد تبیین نگذاشتند دشمن پا روی خون شهیدان مظلوم کربلا بگذارد و فریاد مظلومیت مظلومان را خاموش گرداند. اسیران مانع از این شدند تا دشمن نهضت الهی و انسانی حسین بن علی (ع) را به انحراف بکشانند و آن را در اذهان عمومی وارونه جلوه بدهند.

جبهۀ جهاد تبیین در طول دوران اسارت در هر شهر و دیاری و در هر مجلس و محفلی، آرمان‌های حسینی را بازتاب دادند و ماهیت انقلاب عاشورا را برای مردم تبیین و تفسیر کردند و همچنین شرارت‌ها و جنایت‌های دشمن را افشاء نمودند.

خطابه‌های پرشور و کوبنده امام سجاد (ع) و زینب کبری و سخنان دیگر اسیران مظلوم، در روشنگری و تبیین حقایق نقش بسیار مهمی داشت، به گونه‌ای که دستگاه حاکمیت و تبلیغاتی امویان، برای پاسخگویی به افکار عمومی هر کدام جنایت انجام شده در کربلا را به یکی از چهره‌های مشهور و یا فرماندهان جنگ نسبت می‌دادند و می‌کوشیدند تا دست و دامن خود را از رنگین شدن به خون شهداء کربلا دور نگه دارند.

هنوز سر حسین بن علی (ع) بعنوان نشانۀ پیروزی در اختیار یزید بود که از درون خانه و حرم‌سرایش فریاد اعتراض شروع شد و افکار عمومی علیه قاتلان پسر پیغمبر شکل گرفت. تا جائی که یزید برای تبرئه خود کشتن امام حسین را به عبید الله بن زیاد نسبت داد و به جلوگیری از فشار افکار عمومی، به زینب کبری (ع) و زنان هاشمی اجازه داد تا برای شهیدان کربلا مراسم عزاداری بر پا کنند.

اسیران کربلا، در جبهه جهاد تبیین، با ذکر مصائب اهل بیت و خطابه‌های روشنگرانه تا آنجا پیش رفتند که مردم علیه یزید و یزیدیان به شورش برخیزند. یزید چون احساس خطر کرد دستور داد تا مراسم عزاداری تعطیل گردد.

تأسیس مجلس روضه

از ابتکارات دیگر رهبر جبهۀ جهاد تبیین، تأسیس مجالس روضه و روضه‌خوانی بود. مرثیه‌سرایی و بیان مصائب، تبیین مظلومیت، تفسیر ایمان‌ها و آرمان‌ها در انقلاب حسینی از رسالت مجالس روضه‌خوانی است. پایه‌گذار این حرکت تبیینی و مؤسس مجلس ذکر مصائب، که بعدها از آن به مجلس روضه، معروف شده است. قهرمان میدان جهاد تبیین در کربلا بعد از شهادت سیدالشهداء حضرت زینب کبری است. زینب (ع) از همان روز یازدهم محرم، هنوز بدن قطعه قطعه برادر و یارانش روی زمین افتاده بود که در کنار آن بدن با دلی شکسته و صدایی محزون مصائب سیّد مظلومان، حسین (ع) را بیان کرد و روضه سوزناکی خواند. او جد بزرگوارش پیامبر خدا را مورد خطاب قرار داد و عرض کرد:

ای محمد (ص) درود خدا و فرشتگان آسمان بر تو باد «صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ»

این حسین فرزند توست که در خون غلطیده  «هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ»

اعضاء و اندام او پاره پاره شده است  «مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ »

ای محمد (ص)! دختران تو اسیر شده‌اند «بَناتُکَ سَبایا»

و فرزندانت کشته شده‌اند «وَ ذُرِّيَّتُكَ مَقْتَلَةً»

این حسین توست که بر خاک افتاده است «هَذا حسَینٌ بِالعَراء»

سرش را از قفا بریدند «مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا»

عمامه، ردا و لباس او را به یغما بردند «مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ» «کامل ابن اثیر / 430 / 81»

تاریخ گزارش می‌دهد که زینب (ع) چنان ذکر مصائب برادرش را بازتاب داد که دوست و دشمن گریستند (فَأَبْكَتْ كُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِيق)

شاعر نام آشنا، مرثیه‌سرای کربلا، محتشم کاشانی، با بیان شعر و شاعری، قدم به عرصۀ جهاد تبیین گذاشته و این قطعه، از صحنۀ دردناک کربلا را با زبان ادبی شعر به زیبایی منعکس کرده است:

ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان / بر پیکر شریف امام زمان فتاد

بی‌اختیار نعرۀ هذا الحسین از او / سر زد چنان که آتش از او در جهان فتاد

پس با زبان پر گله آن بضعة الرسول / رو در مدینه کرد که یا ایها الرسول

این کشته فتاده به هامون حسین تست / وین صید دست و پا زده در خون حسین تست

این ماهی فتاده به دریای خون که هست / زخم از ستاره بر تنش افزون حسین تست

زینب کبری به همراه اسیران کربلا جبهۀ جهاد تبیین را در شکل و شمایل مجالس روضه، به وسعت تاریخ و در امتداد زمان گسترس دادند، به گونه‌ای که پس از گذشت قرن‌ها، این مشعل تبیین بر محور عاشورا، همچنان روشن است.

در میان امت اسلامی، بویژه شیعه، قرن‌ها بر مصائب شهیدان کربلا اشک ریخته و در شکل‌ها و شیوه‌های گوناگون، مظلومیت‌های مظلومان کربلا را تبیین کرده است. گاهی با شعر عاشورایی، گاهی با شعار عاشورایی، وقتی با سینه‌زنی و زمانی با مصیبت‌خوانی و هنگامی هم با بازسازی صحنه‌های غم‌بار کربلا در قالب تعزیه‌خوانی، فرهنگ عاشورا را با محتوای «هیهات منّا الذّلة»، از نسلی به نسل دیگر منتقل نموده است.

بعد از حادثه کربلا، فرزندان امام حسین (ع) و امامان شیعه بر تبیین واقعۀ عاشورا تاکید ورزیدند تا جایی که امام صاق (ع) فرمود: آه محزونی که بازتاب ظلم به ما باشد ثواب تسبیح پروردگار را دارد. «نَفَسُ المَهمومِ لِظُلمِنا تَسبیحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ» «کافی / 2 / 226»

در مورد دیگری حضرت رضا (ع) تبیین مصائب اهل بیت (ع) و به تعبیری مجالس روضه بر پا کند می‌فرماید: کسی که مصیبت‌ها و مظلومیت‌های ما را تبیین کند و بگرید و یا دیگران را بگریاند روز قیامت چشمانش اشکبار نخواهد بود. «مَن تَذَكَّرَ مُصابَنا فَبَكى او أبكى لَم تَبكِ عَينُهُ يَومَ تَبكِي العُيونَ» «بحار / 44 / 278»

موضوع تبیین عاشورا و شهادت امام حسین (ع) و یارانش برای شیعه از چنان اهمیتی برخوردار است که به تبعیت از امامان معصوم خود، این جریان را با خون و شهادت هم که شده زنده نگه می‌دارد و رهنمود حضرت علی بن موسی الرضا (ع) را آویزه گوش قرار داده که شیعه در مصیبت‌های شخصی، مصیبت خود را فراموش می‌کند و بر مصائب و مظلومیت حسین (ع) می‌گرید «إن كُنتَ باكِيا لِشَيءٍ فَابكِ لِلحُسَينِ بنِ عليِّ بنِ أبيطالِبٍ (ع)، فإنَّهُ ذُبِحَ كَما يُذبَحُ الكَبشُ …» «عيون أخبار: 1 / 299»