توجه به همین اصل بنیادى، یعنى «آرامش روان» و «آرامش بخشیدن و آرامش گرفتن» زن و مرد مى‏‌بایست در انتخاب همسر و ازدواج…

**********************************************

نیازهای معنوی خانواده-بخش چهارم

سیدرضا تقوی

۵. آرامش و امنیت روانى

از دیگر نیازهاى معنوى و اسلامى خانواده، امنیت و آرامش روانى است، خانواده‌‏اى كه بر فضاى آن آرامش حاكم نباشد و اعضاى آن دچار تشویش و نگرانى باشند هرگز نمی‌‏توانند در جهت رشد و تعالى حركت كنند، زیرا امنیت روانى، بستر ضرورى همه شكوفایى‏‌ها و بالندگى‏‌ها است.

نخستین كسانى‏‌كه در ایجاد امنیت روانى خانواده نقش دارند و هم‏چنین در تداوم و پاسدارى از مرزهاى امنیت خانوادگى، مسؤولیت سنگین آن‏ را بر دوش مى‏‌كشند، به‏‌عنوان دو ركن خانواده، پدر و مادر هستند كه از همان آغاز، زندگى مشترك را شكل بخشیدند تا در سایه نهاد خانواده به آرامش و امنیت روانى مطلوب دست یابند. خداوند سبحان در قرآن كریم فرمود:

«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً»(۷۱)

«از نشانه‏‌هاى لطف خداوند این‏ است‏ كه همسرانى از جنس خودتان، براى شما آفرید تا در جوار آنان آرامش یابید و در بین شما دوستى و مهربانى ایجاد فرمود.»

خداوند حكیم، نقش زن را در آفرینش از لحاظ آرامش‌‏بخشى برتر از نقش مرد مى‏‌داند و این شوهر است كه باید با موآنست در كنار زن به امنیت روان و آسایش جان برسد. زن از این جهت منبع اصلى آرامش و محور مهم آسایش خانواده به شمار مى‌آید و این معنا هم از آیه فوق به‌‏خوبى فهمیده مى‏‌شود و هم از آیه دیگر قرآن كه‏ می‏فرماید:

«هُوَ الَّذِی خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ- وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْكُنَ إِلَیْها…»(۷۲)

«او خداوندى است كه شما را از یك نفس واحد آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد تا در كنار او به آرامش روان دست پیدا كند.»

«قرآن كریم در این آیه و آیه ۲۱ سوره روم، آرامش زن و مرد را بیان كرده و اصالت را در ایجاد این آرامش به زن داده و او را در این امرِ روانى، اصل دانسته و مرد را مجذوب مهر زن معرفى مى‏‌نماید. ضمن آن‏كه حقیقت هر دو را یك گوهر دانسته و هیچ امتیازى از لحاظ مبدأ آفرینش، بین آن‏ها نیست…

چون عنوان زن با تعبیر زوج مطرح شد، قهراً مرد به‏‌عنوان شوهر از آیه استفاده مى‏‌شود و ضمیر مذكر «لِیَسْكُنَ» به مرد برمى‏‌گردد. یعنى مرد بدون آفرینش زن، سكینت و آرامش ندارد و نیازمند به انیس است. ضمیر مونث «إِلَیْها» به زوج برمى‏‌گردد، یعنى زن و مفاد آن چنین مى‌‏شود كه گرایش انسى مرد به زن است و بدون آن، مأنوس نیست و با وى انس گرفته و آرام مى‌‏شود.(۷۳)

هرگاه زن و شوهر به فلسفه ازدواج توجه داشته باشند و غرض از تشكیل خانواده را كه همان دستیابى به كمال انسانى است، بدانند و نیز بدانند كه براى رسیدن به این هدف والا كه شكوفایى بسیارى از استعدادها را به همراه دارد- جز از طریق امنیت و آرامشِ روانى به آن دست پیدا نخواهند كرد، بنابراین، باید از هر وسیله‌‏اى براى ایجاد آرامش در محیط خانواده استفاده كنند تا بستر رشد و تعالى فراهم گردد. در این باره، روان‏شناسان مى‌‏گویند:

والاترین هدف ازدواج، به‌‏عنوان یك نیاز، برخوردار شدن از آرامش روان و آسودگى خاطرى است كه خود لازمه اعتلاى وجود، شكفتن همه قابلیت‏ها همگامى و همراهى در مسیر رشد و كمال، و نیل به اخلاص و فلاح است و همه اندیشه‏‌ها و برداشت‏هاى دیگر در قلمرو ازدواج و تشكیل خانواده، فروعى است بر این اصل.

ازاین‏‌رو توجه به همین اصل بنیادى، یعنى «آرامش روان» و «آرامش بخشیدن و آرامش گرفتن» زن و مرد مى‏‌بایست در انتخاب همسر و ازدواج مدنظر قرار گیرد. پرواضح است كه رسیدن به ساحل آرام زندگى و بهره‌‏مند شدن از سرچشمه آرامش روان، انتخاب همسرى است همراه، همراهى است هم اندیشه، هم‌‌اندیشه‌‏اى خداجو، خداجویى است حقیقت‏‌گو و صبور، و صبورى است كه وجود آرامش بخشش‌‏آمیزه‌‏اى است از مهر و محبت، عطوفت و منطق و استوارى.

پس اولین و برترین معیار و نشانه برترى و سعادت‏مندى همسران، احساسى است كه از آرامش روان و شكوفایى وجود دارند. خانه‌‏اى كه آرامشگاه است مناسب‏‌ترین سكوى اعتلاى وجود است و همسرى كه آرامش‌‏بخش است مطلوب‏ترین همدل و همسفر راه.(۷۴)

براى فراهم آوردن چنین آرامشى در محیط خانواده، باید تعامل و روابط اعضاى خانواده، برپایه محبت و مودت شكل بگیرد تا در سایه الفت خانوادگى امنیت روانى خانواده فراهم آید. وقتى قرآن كریم در سوره روم آیه ۲۱، از نشانه‏‌هاى قدرت و حكمت خود سخن به میان مى‌‏آورد و آفرینش هم جنس را براى آرامش بخشى، در زندگى خانوادگى بیان مى‏‌كند به‏‌دنبال آن مى‌‏فرماید: «وَ جَعَلَ بَیْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة» محبت را نیز به‌‏عنوان مناسب‏‌ترین رشته پیوند بین زن و مرد و عاملى كه در پناه آن مى‏‌توان به آرامش روانى دست پیدا كرد معرفى مى‏‌كند.

فقدان الفت و محبت، به فقدان آرامش و امنیت از محیط خانواده خواهد انجامید و ناامنى روانى و پریشان‏‌حالى جایگزین آن خواهد شد. در چنین شرایطى، از روزنه ناامنى روانى، مشكلات فراوان اخلاقى و عاطفى، به فضاى خانواده وارد مى‏‌شوند و دامن هر یك از اعضاى این مجموعه را مى‏‌گیرند، همان‏طور كه روانشناسان مى‏‌گویند: امروزه ریشه بسیارى از اختلالات روانى و غالب بیمارى‏‌هاى روان- تنى آن‏‌را مى‏‌توان در اضطراب و ناآرامى روانى و تنش‏‌هاى عاطفى جست‏وجو كرد. اختلال افسردگى كه خود بزرگ‏ترین بیمارى روانى قرن حاضر است، در پى ناامنى روانى، اضطراب و پریشانى حال پدیدار مى‏‌گردد.

بدون تردید، غالب كشاكش‏‌هاى خانوادگى، سردى‌‏ها و بى‏‌تفاوتى‏‌ها، بى‌‏رغبتى‏‌ها و خانه‏‌گریزى‏‌ها، بدزبانى‏‌ها و ستیزها، جدایى‏‌ها و طلاق‏ها بین زنان و شوهران، به‏‌دلیل فقدان آرامش روانى در كانون خانواده و روابط فى مابین، احساس ناامنى و عدم تأمین نیازهاى روانى و عاطفى است. علاوه بر این، ریشه بسیارى از اختلالات رفتارى و كژروى‏‌هاى اجتماعى مثل اعتیاد به سیگار، الكل و مواد مخدر در بین برخى از زنان و مردان متاهل را نیز مى‏‌توان در ناامنى روانى و فقر عاطفى فى‏‌مابین همسران جست‏جو كرد…(۷۵)

حد فرهنگ اسلامى براى محبت و مودّت، موقعیت بسیار بالا و نقش سازنده‌‏اى را قائل گردیده است تا جایى‏‌كه از امام صادق(ع) مى‌‏پرسند كه آیا دین و محبت، با یكدیگر ارتباط دارند؟ امام صادق(ع) با تعجب مى‏‌فرماید: آیا دین چیزى جز دوستى و محبت است؟! «هَلِ الدِّینُ اِلا الحُبُّ»(۷۶)

در جاى دیگر از امام باقر(ع) نقل شده است كه آن‏‌حضرت دین را همان محبت و الفت و دوستى و مهربانى را همان دین معرفى مى‌‏كند: «الدِّینُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّینُ»(۷۷)

از نشانه‏‌هاى برجسته انسان‌‏هاى با ایمان شدت دوستى آنان، با خداوند است چنان‏كه قرآن كریم مى‏‌فرماید: انسان‏هاى مومن كسانى هستند كه در طریق دوستى با خدا، گوى سبقت را از دیگران ربوده‌‏اند «الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه‏»(۷۸)

البته این دوستى تنها دوستى زبانى نیست بلكه دوستى و محبتى است كه در فرازها و نشیب‏‌هاى زندگى خود را به‌‏خوبى نشان داده است و این‏گونه انسان‏ها ورقه دوستى خود را با عمل امضا نموده‌‏اند: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْكُمُ اللَّه‏»(۷۹)

به‌‏همین‌‏دلیل است‏ كه زنان و مردان موحد، آزاده و خداجو، شاكرانه و مخلصانه به‏‌خاطر خدا و در طریق نیل به فلاح، همواره پرمعناترین محبت‌‏ها را در طول زندگى و در شرایط و موقعیت‏‌هاى گوناگون، در جوانى و پیرى، خوشى و ناخوشى، سختى و عافیت، تنگ‏دستى و راحتى، سفر و حضر، ناكامى و كامروایى، خلوت و جلوت و… تقدیم یكدیگر مى‏‌كنند.

محبت، در قاموس روانشناسى و واقعیت زندگى مشترك، عمیق‌‏ترین، پایدارترین، جدى‏‌ترین و در عین حال زیباترین معانى را دارد. محبت، فقط یك احساس محض و یا كلام تنها نیست. محبت صرفاً یك واكنش احساسى و هیجانى نیست. محبت، تنها در تقدیم یك هدیه، گفتن یك جمله زیبا و نگاهى پرمعنا خلاصه نمى‏‌شود. همه این‏ها مى تواند نشانه‏‌هایى از رفتار محبت‌‏آمیز باشد، اما «محبت» یك مرام تربیتى و شیوه زندگى است، محبت متعالى‏‌ترین رفتارهاست، محبت، زیباترین جلوه ایمان و باشكوه‏‌ترین رفتار مذهبى است. محبت، پاسخى به گران‏قدرترین نیاز فطرى است و در یك كلام، «محبت» آمیزه‌‏اى از گذشت و ایثار، شجاعت و صداقت، حق‏‌شناسى و عدالت، صبورى و همدلى و احسان است…(۸۰)

۶. اخلاق نیكو

در مكتب انبیاء، محاسن و مكارم اخلاقى از چنان موقعیتى برخوردار است كه یكى از اهداف بعثت پیامبران، رشد و تعالى مكارم اخلاق انسان‏ها است چنان‏كه پیامبر اكرم(ص) فرمود:

«عَلَیْكُمْ بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ، فَإِنَّ اللَّهَ(عَزَّوَجَلَّ) بَعَثَنِی بِهَا»(۸۱)

«بر شما باد به كسب مكارم اخلاق، زیرا خداوند متعال مرا براى مكارم اخلاق برانگیخت.»

در بیان دیگرى كه از شهرت بیشترى برخوردار است فرمود:

«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ‏»(۸۲)

«براى این منظور برانگیخته شده‌‏ام تا مكارم اخلاق را به كمال برسانم.»

دو واژه «خَلق» و «خُلق» كه از یك ریشه هستند، از لحاظ معنا با یكدیگر تفاوت دارند، واژه «خَلق» به شكل ظاهرى و صورت بیرونى اشیا گفته مى‏‌شود و واژه «خُلق» به شكل درونى و صفات روحى اطلاق مى‏‌گردد، بنابراین «اخلاق» كه جمع «خُلق» است به مجموعه خلقیات، ملكات نفسانى و صفات روحى انسان گفته مى‏‌شود كه علما علم اخلاق آن‏ها را یا فطرى و طبیعى مى‏‌دانند مانند حس خداجویى، حب ذات عدالت‏‌خواهى، حب بقاء و… كه بشر در بدست آوردن این خصلت‏ها هیچ‏گونه نقشى ندارد و یا ملكات نفسانى اكتسابى هستند كه باید در مقام عمل، با تهذیب و تزكیت و از راه‌‏هاى علمى و عملى به آن‏ها دست پیدا كرد.

رعایت مسائل اخلاقى و آراستن روح و روان خود به محاسن و مكارم اخلاق، از ضروریات زندگى سالم انسانى است و در هیچ عصر و زمانى نبوده است كه انسان در زندگى به امور اخلاقى نیازمند نبوده باشد. انسان، چه در دوران حجر زندگى كند و چه در دوران قمر، به آموزه‌‏هاى اخلاقى نیازمند است و مى‏‌توان ادعا كرد كه انسان عصر طلایى تمدن، به‏‌خاطر امكانات فراوانى كه در اختیار دارد مانند وسایل ارتباط جمعى، اینترنت، فناورى‏‌هاى پیشرفته، دستیابى به علوم هسته‏‌اى و شیمیایى و… موجب گردیده است تا از قدرت و توانمندى‌‏هاى بیشترى برخوردار باشد و به‌‏همین‏‌جهت به كنترل‏‌كننده و عامل بازدارنده قوى‏‌ترى نیازمند است در غیر این صورت امكانات علمى و تخصصى موجود، در خدمت كسانى قرار خواهد داشت كه بر نفس و نفسانیات خود مسلط نیستند و از این همه قدرت در جهت مطامع شیطانى و استعمارى خود بهره‌‏گیرى خواهند كرد.

بد گهر را علم و فن آموختندادن تیغ است دست راهزن‏
تیغ دادن در كف زنگى مستبه كه آید علم، نادان را به دست‏
علم و مال و منصب و جاه و قِرانفتنه آرد در كف بدگوهران‏
واستان از دست دیوانه سلاحتا ز تو راضى شود عدل و صلاح‏(۸۳)

پایبندى به مسائل و معیارهاى اخلاقى براى همه انسان‏‌ها، اعم از دیندار یا بى‏‌دین، با سواد و بى‏‌سواد، شرقى و غربى و… ضرورت دارد زیرا انسان با هر اعتقاد و تفكرى خوشبختى و سعادت خویش را جستجو مى‏‌كند و براى دستیابى به خوشبختى، چاره‏‌اى ندارد كه به فضایل اخلاقى و صفات انسانى پایبند باشد، چنان‏كه حضرت على(ع) فرمود:

«لَوْ كُنَّا لَا نَرْجُو جَنَّةً وَ لَا نَخْشَى نَاراً وَ لَا ثَوَاباً وَ لَا عِقَاباً لَكَانَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَطْلُبَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ فَإِنَّهَا مِمَّا تَدُلُّ عَلَى سَبِیلِ النَّجَاحِ‏»(۸۴)

«اگر ما نه امیدى به بهشت و ثواب روز قیامت و نه بیمى از كیفر و جهنم داشته باشیم باز هم سزاوار است كه در پى كسب فضائل اخلاقى و انسانى باشیم زیرا مكارم اخلاق در زندگى از عواملى است كه انسان را به سعادت و رستگارى مى‏‌رساند.»

با توجه به مطالب یادشده و این‏كه مكارم و محاسن اخلاقى از ضروریات زندگى سالم بشرى است، مى‏توان نیاز خانواده را به اخلاق و فضائل اخلاقى به دست آورد. كشتى خانواده، در اقیانوس مواج زندگى، باید با قطب‏‌نماى سجایاى اخلاقى و انسانى حركت نماید تا به ساحل نجات برسد.

اخلاق و فضائل اخلاقى عامل استحكام اركان خانواده و بسترى براى شكوفایى استعدادهاى اعضاى خانواده است. روابط اعضاى خانواده را باید با فضائل اخلاقى مستحكم ساخت و با صمیمیتى كه از این طریق به‏‌وجود مى‌‏آید به زندگى خانوادگى شور و نشاط بیشترى بخشید.

هرگاه بر فضاى خانواده، فضائل و مكارم اخلاقى حاكم باشد، در چنین محیطى، فشارهاى روحى و روانى كاهش چشمگیرى پیدا خواهد كرد و خانواده با سعة صدر بیشترى با مشكلات برخورد و نارسایى‏‌ها را حل مى‌‏نماید.

بخشى از عظمت و بزرگى مردان بزرگ تاریخ را باید در اخلاق خانوادگى آنان مشاهده كرد. شخصیت‌‏هایى كه رهبرى امتى را برعهده داشته‏‌اند و كارهاى سترك را در صحنه‏‌هاى گوناگون زندگى انجام داده‌‏اند و تا آن‏جا به پیش تاخته‌‏اند كه مردم بر عظمت آنان سجده مى‏‌كنند وقتى قدم به محیط خانه مى‏‌گذارند خود را از قله عظمت رهبرى و فرماندهى، به زیر مى‏‌كشانند و در كنار همسر و فرزندان خود مى‏‌نشینند و گاه خود را در سطح بچه‏‌هاى كوچك خانواده قرار مى‌‏دهند و با آن‏ها همبازى مى‌‏شوند و یا در كنار خانم خانه‏‌دار، به انجام كارهاى خانه مى‌‏پردازند.

این‏گونه مردان، با اخلاق نیك خود، فضاى خانواده را فضاى بهشتى مى‏‌كنند و در چنین فضایى، ابرصفا و صمیمیت، بر پهن‏‌دشت دل‏ها و قله روان‏ها، باران محبت و مودت‏ می‏‌بارد و در نهایت، شكوفه‏‌هاى انسانى، یكى پس از دیگرى به جامعه بشرى زیبایى مى‌‏بخشد.

برترین نمونه و زیباترین «اسوه حسنه» در تاریخ بشریت پیامبر گرامى اسلام(ص) و خانواده اوست كه همه محاسن و مكارم اخلاقى را مى‏‌توان در رفتار خانوادگى و فضاى خانه آن بزرگوار مشاهده كرد و بدون جهت نیست كه خداوند در قرآن كریم او را با اخلاق نیكو و منش عظیم معرفى مى‌‏كند و مى‌‏فرماید: «إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِیمٍ‏»(۸۵) پیامبر اكرم(ص) مرد نمونه را با معیار رفتار او، نسبت به خانواده‏‌اش معرفى مى‏‌كند و مى‌‏فرماید:

«خَیْرُكُمْ خَیْرُكُمْ لِأَهْلِهِ وَ أَنَا خَیْرُكُمْ لِأَهْلِی»(۸۶)

«بهترین شما كسانى هستند كه نسبت به خانواده خود بهترین باشند و من بهترین شما نسبت به خانواده خود مى‌‏باشیم.»

پیامبر اكرم(ص) چون به محیط خانه قدم مى‏‌گذاشت همانند سایر اعضاى خانواده عمل مى‌‏كرد. او بخشى از كارهاى خانه را شخصاً انجام مى‏‌داد. در مورد منش رفتار خانوادگى پیامبر، مطالب فراوانى به ما رسیده است كه به چند فراز آن اشاره مى‏‌شود:

«كانَ رَسُولُ الله(ص) یَخْصِفُ النَّعْلَ وَ یَرْقَعُ الثَّوْبَ وَ یَفْتَحُ الْبَابَ وَ یَحْلُبُ الشَّاةَ وَ یَعْقِلُ الْبَعِیرَ فَیَحْلِبُهَا وَ یَطْحَنُ مَعَ الْخَادِمِ إِذَا أَعْیَا…»

«سیره پیامبر در محیط خانواده این‏طور بود كه او كفش را پینه مى‏‌كرد و پیراهن را وصله مى‏‌زد و در منزل را باز مى‌‏كرد، و گوسفند را مى‏‌دوشید و شتر را مى‏‌بست و آن‏ را می‏‌دوشید و چون كارگر و خادم از دست‏‌دست كردن خسته مى‏‌شدند آن‏ها را مدد مى‏‌كرد.»

هَیِّنُ المَونَةِ، لِینُ الخُلقِ، كَرِیمَ الطَّبِیعَةِ، جَمِیلَ الْمُعَاشَرَةِ، طَلْقَ الْوَجْهِ …(۸۷)

«كم‏‌خرج بود، نرم‏خو و خوش‌‏اخلاق بود، طبعى كریم داشت، معاشرتى نیكو و گشاده‌‏رو بود.»

پیامبر اكرم(ص) مى‏فرمود: به‏‌هراندازه كه ایمان مرد بیشتر شود محبتش به همسرش بیشتر خواهد شد «كُلَّمَا ازْدَادَ الْعَبْدُ إِیمَاناً ازْدَادَ حُبّاً لِلنِّسَاءِ»(۸۸) و از دنیا دو چیز را دوست مى‏‌داشت یكى زن و دیگرى عطر را «حُبِّبَ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا النِّسَاءُ وَ الطِّیبُ»(۸۹) در مورد رفتار آن‏‌حضرت با كودكان نوشته‏‌اند: محبت و مهربانی نسبت به كودكان، از رفتارهاى همیشگى پیامبر بود «وَ التَّلَطُفُ بِالصِّبیانِ مِن عادَةِ الرَّسُولِ»(۹۰)

 

پی‌نوشت:

 

۷۱.      روم/ آیه ۲۱

۷۲.      اعراف/ آیه ۱۸۹

۷۳.      جوادى آملى، عبدالله/ زن در آیینه جلال و جمال/ ص ۳۸-۴۰

۷۴.      افروز، غلامعلى/ همسران برتر/ ص ۲۶

۷۵.      افروز، غلامعلى/ همسران برتر ص ۲۹

۷۶.      محمدى رى شهرى، محمد/ میزان الحكمه/ واژه حب/ حدیث ۳۰۹۷

۷۷.      همان/ حدیث شماره ۳۰۹۸

۷۸.      بقره/ آیه ۱۶۵

۷۹.      آل عمران/ آیه ۳۱

۸۰.      افروز/ غلامعلى/ همسران برتر/ ص ۳۱

۸۱.      محمدى رى شهرى، محمد/ میزان الحكمة/ واژه «خلق» حدیث شماره ۵۰۶۱

۸۲.      همان/ حدیث شماره ۵۰۵۸

۸۳.      مولوى، جلال‌‏الدین محمد/ كلیات مثنوى مولانا/ دفتر چهارم/ ص ۳۷۶

۸۴.      مستدرك الوسائل/ ج ۲/ ص ۲۸۳ به نقل گفتار فلسفى/ شرح و تفسیر دعاى مكارم الاخلاق/ ج۱/ ص ۲۰۰

۸۵.      قلم/ آیه ۴

۸۶.      حر عاملى/ محمدبن الحسن/ وسائل الشیعة/ ج ۷/ ص ۱۲۲

۸۷.      طباطبایى، محمدحسین/ سنن النبى(ص)/ ص ۷۲ – نراقى، محمدمهدى/ جامع السعادات/ ج ۱ / ص ۳۵۷

۸۸.      نورى، میرزاحسین/ مستدرك الوسایل/ ج ۱۴/ ص ۱۵۷

۸۹.      حرعاملى، محمدبن الحسن/ وسایل الشیعه/ ج ۲/ ص ۱۴۳

۹۰.      فیض كاشانى، ملامحسن/ المحجة البیضاء/ ج ۳/ ص ۳۶۶