حجت‌الاسلام و المسلمین سیدرضا تقوی، مشاور رئیس جمهور در امور حوزه و روحانیت و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، صبح امروز، سه‌شنبه ۱۳ تیرماه، در پانزدهمین نشست از سلسله نشست‌های معارف اسلامی و انقلاب اسلامی با موضوع «قرآن و انقلاب اسلامی؛ چالشهای فرهنگی در نظام اسلامی و راهکارها» سخنرانی کرد که متن این سخنان به شرح ذیل است.

انقلاب اسلامی یک انقلاب دینی است و کسی بر روی این مسئله شک ندارد. هر انقلابی مایه‌های فرهنگی خاص خود را دارد که با تکیه بر آن کار خود را به پیش می‌برد. مایه‌های فرهنگی انقلاب اسلامی نیز اسلام و ارزش‌های اسلامی بود؛ رهبری دینی با سلاح فتوا به میدان مبارزه با طاغوت آمد و مردم متدین که شعارها و خواسته‌های دینی و مایه‌های عاشورایی در مبارزه داشتند. این نشان می‌دهد که انقلاب اسلامی از مایه‌های فرهنگ دینی نشئت گرفته و تداوم انقلاب هم با تکیه بر همین ارزش‌هاست.

طی ۷۰ تا ۸۰ سال هجمه عظیمی در غرب و شرق جهان علیه دین بود و در غرب کلیسا و دین به حاشیه رفته بود و در شرق نیز دین افیون توده‌ها معرفی می‌شد و در این فضا بود که جهان با یک جریان دینی قدرتمند روبرو شد و جامعه ایران براساس معیارها و ارزش‌های دینی به صحنه آمد و در این حرکت به معارف و آیات قرآن و آموزه‌های اهل بیت(ع) تکیه داشت و این عناصر تکیه‌گاهی برای انقلابیون برای حضور در صحنه انقلاب بود. اگر ملتی تکیه‌گاه فرهنگی قوی و غنی نداشته باشد یا به صحنه مبارزه نمی‌آید یا در صورت حضور به راحتی از صحنه خارج می‌شود. لذا اینکه ملت ما پس از ۴۴ سال همچنان ایستاده‌اند به خاطر همین فرهنگ غنی دینی است.

سه ویژگی مقولات فرهنگی

بر این مبنا هرچه ارزش‌های فرهنگی بیشتر تقویت شود روحیه مقاومت و ایستادگی هم بیشتر شده و بر میزان علاقه‌مندان به انقلاب در سطح جهانی افزوده می‌شود و این ضامن تداوم و بقای انقلاب است.

در خصوص فرهنگ تعاریف متعددی وجود دارد که بعضا تا ۳۰۰ تعریف هم اشاره شده است اما در اینجا به تعریف رسمی فرهنگ که توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام شده اشاره می‌کنم؛ «فرهنگ نظام‌واره‌ای است از عقاید و باورهای اساسی، ارزش‌ها، آداب و الگوهای رفتاری، ریشه‌دار و دیرپا، نمادها و مصنوعات که ادراکات، رفتار و مناسبات جامعه را جهت و شکل می‌دهد و هویت آن را می‌سازد.» این یک تعریف دارای جامعیت است  و لذا فرهنگ مجموعه‌ای از بینش‌ها، باورها و گرایش‌های مادی و معنوی افراد یک جامعه است که از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود.

به طور کلی مقولات فرهنگی سه ویژگی دارند: عام و مشترکند، اکتسابی‌اند و از قابلیت انتقال برخوردارند. از طرف دیگر فرهنگ در زندگی انسان‌ها نقش مهمی دارد به نحوی که برخی اندیشمندان اساسا انسان را موجودی فرهنگی تعریف کرده‌اند. هرگاه مایه‌های فرهنگی در ذهن انسان‌ها وارد می‌شود در رفتار بیرونی نیز تغییراتی حاصل می‌شود و لذا تغییرات رفتاری در جامعه را باید از مسیر فرهنگ دنبال کرد.

تنها راه تغییر رفتارها در جامعه

علاقه‌مندان به ساماندهی فرهنگی جامعه باید بدانند تنها راه تغییر رفتارهای جامعه همین است و این تغییر با بخشنامه، باتوم، زندان و دادگاه ایجاد نمی‌شود بلکه اینها تنها یک مسکن در کوتاه‌مدت است و راه اصلی همین راه فرهنگی است و راه دیگری وجود ندارد. امام خمینی(ره) هم این تحول در جامعه را با تکیه بر فرهنگ دینی ایجاد کرد و لذا ایشان در خصوص نقش و جایگاه فرهنگ می‌فرمایند: «بی‌شک بالاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است.» همچنین رهبر معظم انقلاب به منزله یک فرهنگ شناس بزرگ که راه حل‌های فرهنگی ایشان متناسب با واقعیات موجود در جامعه است می‌فرمایند: «فرهنگ مایه اصلی هویت ملت‌ها است.»

ابعاد مختلف نقش فرهنگ در جامعه

مسئله بعدی ابعاد نقش فرهنگ است که می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

ـ نقش فرهنگ در حیات اجتماعی.

ـ فرهنگ به مثابه امری پویا و متحول.

ـ فرهنگ زیرساخت تمدن‌سازی.

ـ ترسیم راه و رسم رفتارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به وسیله فرهنگ.

ـ نقش فرهنگ در ساماندهی و نظم‌بخشی به نحوه احساس، اندیشه و رفتار افراد در جامعه.

ـ نقش فرهنگ در اصلاح رفتار انسان‌ها در راستای نظام ارزشی.

فرهنگ به یک معنا روش زندگی جمعی انسان‌ها است لذا باید پاسخگوی نیازهای مادی و معنوی و اجتماعی انسان‌ها باشد و اگر نتواند انتظارات انسان‌ها را برآورده کند طبعا مردم معطل متولیان فرهنگی نمی‌مانند و به سراغ سایر روش‌های زندگی از جمله عناصر فرهنگی بیگانه می‌روند.

ما در عرصه‌های فرهنگی زمانی موفق می‌شویم که حوزه‌های مختلف فرهنگی به مثابه مکمل عمل کرده و در قالب یک نظام کار کنند و اگر هر یک از قطعات ماشین فرهنگ به درستی عمل نکنند این ماشین به مقصد نمی‌رسد.

 

اهمیت تبدیل فرهنگ به کالا

مسئله دیگر این است که در حوزه فرهنگ نباید سلیقه‌ای عمل کرد و در عمل ما باید یک منطق وجود داشته باشد. همچنین فرهنگ نباید تحمیلی باشد زیرا تحمیل آفت فرهنگ است و لذا روش‌های فرهنگی هم مانند ارزش‌های فرهنگی اهمیت دارند و کسانی که ترویج ارزش‌های فرهنگی را بدون توجه به روش‌ها دنبال می‌کنند، به نتیجه نمی‌رسند.

در حوزه فرهنگ تنها آگاهی دادن کافی نیست بلکه خودآگاهی لازم است تا موجب خودانگیختگی در افراد و به میدان آمدن آنها شود. جریان‌های فرهنگی و اجتماعی هم وقتی شکل می‌گیرند که آگاهی تبدیل به خودآگاهی شده باشد و انگیزه‌های درونی به انگیخته‌های درونی تبدیل شود و این فرایند موجب تحول می‌شود. این مسئله یک اصل قرآنی است و آیه شریفه «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» آیه کلیدی برای کارهای فرهنگی است.

نکته مهم دیگر تبدیل شدن فرهنگ به کالا و تبدیل فرهنگ به یک جریان عینی و ملموس در زندگی است به نحوی که کاملا با زندگی انسان‌ها در هم تنیده شود. در حوزه فرهنگ نکته‌ای که باید به آن دقت کرد آلوده نشدن فرهنگ به سیاست حزبی، جناحی و قبیله‌ای است و این یکی از مشکلات امروز کشور است.

مسئولیت حاکمیت در حوزه فرهنگ

براین مبنا حاکمیت هم در مقوله فرهنگ نقش و مسئولیت دارد زیرا حاکمیت درقبال رفتارها در جامعه مسئول است. به عبارتی هر مقدار که فرهنگ در اصلاح امور جامعه نقش دارد حاکمیت هم در جهت تقویت فرهنگ وظیفه دارد و لذا تخصیص بودجه به حوزه فرهنگ و ساختارسازی فرهنگی در راستای همین مسئولیت‌های حاکمیت در حوزه فرهنگ است.

حاکمیت در راستای بهتر زیستن مردم وظیفه دارد و براین اساس تدابیری اتخاذ می‌کند تا افراد جامعه زندگی بهتری داشته باشند و از طرفی فرهنگ هم روش زندگی جمعی انسان‌ها برای بهتر زیستن است، پس حاکمیت باید از فرهنگ و عناصر فرهنگی برای این مسئله بهره بگیرد.

حاکمیت باید به شدت بر روی حفظ وحدت ملی تأکید و تعصب داشته باشد و عامل مهم و اساسی که همه اقوام، مذاهب و ادیان را در کشور به هم مرتبط می‌سازد، فرهنگ است و حاکمیت از این منظر نیز در فرهنگ نقش و مسئولیت دارد.

نکته اساسی اما این است که وظیفه دولت در حوزه فرهنگ دخالت و تصدی‌گری نیست بلکه سیاستگذاری، مشخص کردن مرزهای فعالیت فرهنگی، تنظیم قوانین فرهنگی و آماده کردن زیرساخت‌های سخن و نرم فرهنگی است و لذا دولت باید از نقش قیم‌مآبانه در فرهنگ پرهیز کرده و نظارت و هدایت را به جای اقدام مستقیم انتخاب کند.

مهمترین چالش‌های فرهنگی

در خصوص چالش‌های فرهنگی باید گفت یکی از مهمترین چالش‌ها زندگی در عصر ایننترنت و انفجار اطلاعات و دسترسی راحت به اطلاعات عمومی و خصوصی افراد است. تلاش دشمن برای تغییرات فرهنگی در جامعه یا تهاجم فرهنگی یکی دیگر از چالش‌های مهم است. در این راستا دستگاه‌ها و نهادهای فرهنگی باید همانند یک ارتش آماده عمل کنند که متأسفانه الان نهادهای فرهنگی کشور چنین آمادگی را ندارند و مسئولان ما غرق در مسائل اقتصادی هستند.

چالش دیگر ناآگاهی برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمنان است. ما اسناد بالادستی مهمی مانند سند چشم‌انداز و بیانیه گام دوم داریم اما طرح و برنامه‌ای که به اجرا و عملیات منجر شود نداریم. کار فرهنگی از آنجا که با ذهن و فکر انسان‌ها سر و کار دارد یک کار پیچیده است اما ما غالبا انسان‌های ضعیف را در فعالیت‌های فرهنگی به کار می‌گیریم. خیلی از نیروهای فعال در حوزه فرهنگ، نیروی فرهنگی نیستند بلکه خادم فرهنگی هستند. نیروی فرهنگی باید ایده و مایه‌های فرهنگی متناسب با واقعیات جامعه داشته باشد که این گونه نیروها را در نهادهای فرهنگی خیلی کم داریم.

 

راهکارهای مقابله با چالش‌های فرهنگی

بر این اساس یکی از راهکارهای مقابله با این چالش‌های فرهنگی، تربیت مدیران و نیروهای فرهنگی است. راهکار ایجاد انگیزه در مسائل دینی و معرفتی است تا جوانان با شوق و ذوق به این مسائل روی بیاورند. جایگزینی سعادت‌محوری به جای لذت‌محوری، کمال‌طلبی به جای راحت‌طلبی و تغییر نگرش جامعه به زندگی از دیگر راهکارهای مقابله با این چالش‌های فرهنگی است.