حضرت علی(ع) در زمانی حکومت اسلامی را در اختیار میگیرد که بر اثر حاکمیت، معیارهای جاهلی تعادل و تعاطف جامعه اسلامی برهمخورده بود و براساس همان معیارهای منحط سیستم توزیع استوار میشد…
****************************************************
نظام توزیع در فرهنگ اسلامی-بخش اول
پدیدآورنده: سید رضا تقوی
رهبر معظم انقلاب اسلامی(مدظلهالعالی):
ایجاد عدالت بهمعنای توزیع مناسبِ بهرهمندیها و امکانات میان تمام مردم، بزرگترین هدف ماست و این اهداف باید همواره مورد توجه کامل مسئولان ملی و محلی باشد.
در اجتماع باشکوه مردم چابهار 81/12/8
توزیع در اسلام
پیوندها و روابط در دنیای ما که دنیای علم و صنعت است مردم جهان را بهصورت یک خانوادهی وسیع و پرجمعیت درآورده است. مسائل مختلف زندگی بشر بهخاطر وسائل ارتباطی و دستگاههای گیرنده و فرستنده و امواج گوناگون رسانههای گروهی و ماهوارههای مخابراتی آنچنان درآمیختگی و پیچیدگی بهوجود آورده که هرگاه ذرهای را از جایی برگیریم خلل در همه شئون زندگی انسانها پدید میآید.
یک خبر کوتاه چند سطری که بر روی آنتنها برود، میتواند جامعهای را دچار تشنج کند. یک برخورد حسابنشده سیاستمداری، اوضاع ملتی را دگرگون میکند و گاه یک قرارداد نسنجیده، مردمی را برای سالهای سال بهبندگی میکشاند و عزت و آزادی، شرافت و منزلت انسانهایی را بهباد فنا میدهد.
در میان همه پیچیدگیهایی که جوامع ما پیدا کردهاند مسائل و پیچیدگیهای اقتصادی دارای حساسیتهای خاص میباشند که درک و آشنایی و یا عدم درک آن مسائل میتواند در جهت مثبت، بسیار سازنده و در جهت منفی، بسیار مخرب باشند.
اعتصاب در کارخانهای، میتواند دولتی را ساقط کند.
تولید بیش از نیاز، نیروهای مولد و مراکز تولید را با رکودی شکننده روبهرو میسازد.
مصرف بیرویه، خسارات فرهنگی و اخلاقی را بهدنبال میآورد.
توزیع نامتعادل، شکافی عمیق را در میان اقشار مردم باعث میگردد، اندکی بر دستمزدها افزودن تورم میسازد.
و بالاخره براساس سیستمهای اقتصادی، سوژههای تبلیغی ساخته میشود و شعارهای بهاصطلاح شورآفرین!! سر میدهند و سعادت و سیادت انسان را در ویژگیهای مکتب اقتصادی خود میدانند.
در اهمیت و حساسیت «اقتصادی» همین قدر بس که بلوکبندیهای دنیا بر محور معیارهای اقتصاد شکل میگیرد و در تجزیه و تحلیل «قدرتها» قدرت اقتصادی و سرمایهگذاریهای تسلیحاتی و بودجههای کلان نظامی، میزان برتری «قدرت» بهحساب میآید و از دیدگاه دنیای ما آن کشوری قدرتمندتر است که دارای اقتصاد قویتر و توان مادی بیشتری باشد.
بر این اساس زمامداران جهان برای کسب قدرت بیشتر دست بهیک سلسله برنامههای حساب شده زدند و از طریق چپاول سرمایههای کشورهای محروم و استثمار خلقهای مستضعف بر قدرت خویش افزودند، خونِ تنِ ملتها را زالوصفت مکیدند و روزبهروز موجبات گندهگی خود و لاغری مظلومان را فراهم کردند و حتی مرا عقیده بر ایناست كه رشتههایی همانند شرقشناسی، عربشناسی، ایرانشناسی … و تحقیقات عمیق حضرات بشردوست دنیا! پیرامون لهجهها و زبانها، اگر نگوییم همهاش، بلکه بخش عظیمی از آن، بهخاطر بهدست آوردن راههای چپاول و بهیغما بردن منابع و ثروتهای این ملتها بهوجود آمده است، زیرا این رشتههای بهاصطلاح تحقیقی و علمی، چراغهایی بوَد بر دست دزدان بیرحم که گزیده کالاهای محرومان را میربود.
با تسلط استعمار انگلستان بر شبهقاره هندوستان و نفوذ فرانسه یغماگر به عمق سرزمینهای آفریقا و راهیابی آمریکای جهانخوار بهدریاهای نفت خاورمیانه و بالاخره دستدرازی این موشان حریص بهانبارهای طلای زرد و سیاه ملتهای محروم، ثروت دنیا، در دست جمعِ اندکی قرار گرفت که از روز ازل، عاطفه و انسانیت، رحم و مروت را در معبد اقتصاد سر بریده بودند. گوشهای این غولهای جهانخوار صدای ناله گرسنگان را نمیشنید و چشمهای خونین آنان، اشکهای دردمندان را نمیدید و قلبهای سختتر از سنگشان دوستی انسان را احساس نمیکرد و این درندگان بهصورت «ترامست»ها و «کارتل»ها خودنمایی کرده و شریانهای اقتصادی و حتی سیاسی و حکومتی دنیا را در زیر چتر انحصارات در دست گرفتند، جمع اندکی کاخنشین و بسیاری کوخنشین شدند. عدهای برای سگهایشان پزشک و پرستار، آرایشگاه و آزمایشگاه و غذاهای گرانقیمت آماده کرده و در استخرهای طلا، شنا کردند ولی بسیاری از مردم دنیا، خود و بچههایشان از گرسنگی و بیدکتر و دارویی مردند.
همه این مسائل از اینجا ناشی میشود که اصول و پایههای فکری مجریان و سردمداران چنین طرحها و برنامههای اقتصادی بر زمینی بیرحم و بیشعور و سیاه و سختِ ماده و مادیت استوار شده است و باید گفت که یکی از مشخصات «اقتصاد» دنیای پیشرفتهی ما در قسمتهای تولیدی و توزیعی و مصرفی، ایناستکه دارای قید و بندی نیست، اقتصادی است یله و رها و هیچ نیروی کنترلکنندهای آنرا کنترل نمیکند و شعاری که در پیشاپیش این کاروان، تابلو شده، ایناست که: پول فراوانتر، خوشبختی بیشتر. در چنین بینشی، نظارتهای وجدانی و انسانی، ضمانتهای اخلاقی و ایمانی وجود ندارد و حتی چهارچوبهای قانونی، بهگونهای ساخته شدهاند که هدف فوق را تأمینکننده باشند.
در بینش الهی، قانونها و شیوهها و نگاهها برخلاف این است؛ کلیه طرحهای اقتصادی در زمینههای تولید و توزیع و مصرف نباید اقتصادیِ محض باشد، یعنی در مکتب انبیاء، هیچگاه اقتصاد از اعتقاد، ماده از معنا، دنیا از آخرت، معاش از معاد و زراعت از عبادت جدا نیست و هرکدام زمینهای برای تکمیل و تقسیم دیگری است و در اسلام، هرگاه طرحهای تولیدی و شیوههای توزیعی و خطوط مصرفی با اعتقاد و فرهنگ ما همساز نباشد، آن طرحها اسلامی نخواهد بود.
البته این موضوع را نمیتوان انکار کرد که با پیشرفت علوم مختلف و در خدمت گرفتن نیروی برق و بخار و بهحرکت درآوردن چرخهای عظیم صنعت… امکانات فراوانی را برای بشریت فراهم ساخته و منابع پنهان و ناشناخته بسیاری را مورد استفاده قرار داده و در زمینههای گوناگون تولیدی اعم از کشاورزی و صنعتی، خیزشهای چشمگیری داشته است، ولی میدانیم که تولید سرشار، بهتنهایی نمیتواند محرومیتها را برطرف کند بلکه تولید، آنگاه مفید خواهد بود که در کنارش توزیع عادلانه باشد و توزیع نیز آنگاه ثمربخش است که در خط صحیح مصرف قرار گیرد.
باید بهاین نکته توجه داشت که یکی از مشکلات مهم دنیا در مسائل اقتصادی، شیوههای ناعادلانه «توزیع» است زیرا امکانات اقتصادی آنگونه که باید فقر و محرومیت را در سطح جهان از بین ببرد توزیع نمیشود، ثروتها و سرمایهها در دست عدهای اندک قرار گرفته و حتی با آن سرمایهها، مغزهای خلّاق را خریداری نموده و صنعت و فکر و فن را از آن خود ساخته است.
برای اینکه بهاهمیت و حساسیت «توزیع» پیببریم و از طرفی هم با حقیقت آیین آسمانی اسلام، بیشتر آشنا شویم «اصل توزیع» را از دیدگاه این آیین مقدس بررسی میکنیم تا جامعیت و عدالت اسلام، روشن و روشنتر گردد البته باید همینجا گفت که منظورمان از «توزیع» توزیع اجناس و کالاهای بازرگانی و تولیدات صنعتی نیست، بلکه بهعنوان یک اصل کلی، نگاه اسلام را در زمینههای گوناگون توزیع بیان میکنیم.
توزیع در حکومت علی(ع)
آنروز که در حکومت عثمان، رابطههای نسبی جای ضابطههای عقیدتی نشست و آن زمان که مردم مسلمان تبعیضها و دوستبازیها را دیدند و جمعی از ناشایستگانِ فرصتطلب، موقعیت را بر وفق مراد دیده و صاحب آلاف و الوف گردیدند هوشیاران امت و حسابگران ملت در یک مقایسه و جمعبندی بین حکومت الهی و اسلامی نبی اکرم(ص) و شیوههای حکومتی عثمان، خلیفه سوم مسلمانان چنین نتیجه گرفتند که روش خلیفه سوم بر طبق سنت رسولالله(ص) نیست لذا انحراف از سنت پیامبر اسلام(ص) را تحمل ننموده و با قیامی پرشور علیه نابسامانیهای جامعه برآشفتند و با محاصره خانه خلیفه و کشتن او، خشم خویش را نسبت بهتبعیضها و انحرافات ابراز داشتند و سپس به در خانه علی(ع) هجوم برده و شتر خلافت را جلو خانه آنحضرت خواباندند و از او خواستند تا مهار حکومت و قدرت را بر دست گیرد و بر طبق احکام خدا و سنت رسولالله(ص) عمل نماید که آنحضرت هجوم و اصرار مردم را در ضمن یکی از خطبههای نهجالبلاغه چنین بیان میفرماید:
«لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَیْتُمْ دُنْیَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَةِ عَنْز»(۱)
«اگر حضور و هجوم آنهمه جمعیت برای بیعت با من نبود و با اعلان آمادگی جهت یاری و کمک، حجت تمام نمیشد و از طرفی هم، خداوند از علماء و دانایان پیمان نگرفته بود که بر پرخوری ظالم و گرسنگی مظلوم تحمل نکنند مهار شتر خلافت را بر پشتش میافکندم تا بههرجا که خواهد برود و آخر خلافت را با کاسه اول آن آب میدادم و شما، مرا و بینش مرا نسبت بهحکومت و خلافت میدانید که این دنیای شما در نظر من از آب بینی بز مادهای پستتر است.»
از متن سخن مولای متقیان چنین بهدست میآید که پرخوری ستمگران و گرسنگی مظلومان و ایجاد حفرههای وحشتناک طبقاتی روح ملکوتی آنجناب را سخت میآزرده و بنا بر میثاق خداوندی و انگیزه الهی و انسانی، بر خود لازم میداند که با فراهم شدن مقدمات، جهت مدیریت و هدایت بر دستگاه عظیم حکومت، دیگر ستمگرانی که با سوءاستفادههای گوناگون بهمظلومان محروم ستم روا میدارند را تحمل نکند و با در اختیار گرفتن حکومت، زمینههای رشد و رهایی ستمکشیدگان را از هر جهت فراهم سازد.
امام علی(ع) در حالی زمام خلافت را تحت فشار مردم بهدست میگرفت که شیوههای غلط توزیع، آنهم بهدست خلیفه مسلمین، اثرات بسیار نامطلوبی را در فرهنگ و اعتقاد مردم گذاشته بود و حکومت، جانشین و حاکم جدید در بازگرداندن این انحرافات به مسیر طبیعی و زدودن اثرات فکری و اخلاقی را از ذهنها، میباید سرمایهگذاری عظیمی کند و مشکلات بسیار فراوانی را تحمل نماید.
حضرت علی(ع) در زمانی حکومت اسلامی را در اختیار میگیرد که بر اثر حاکمیت، معیارهای جاهلی تعادل و تعاطف جامعه اسلامی برهمخورده بود و براساس همان معیارهای منحط، سیستم توزیع استوار میشد بهعنوان مثال: در نظام عثمانی، خویشاوندی با خلیفه و از تخمه و تبار شجره خلافت بودن معیار بود، عربیت نیز از معیارهای دیگری بود که در بسیاری از موارد اصل قرار میگرفت و لذا هرکس که عرب نبود هرچند از مسلمانان باتقوا و بااخلاص هم بود از امکانات عمومی بیبهره و یا کمبهره میگردید.
باید توجه داشت که امام علی(ع) میخواهد بعد از حکومت عثمان، حکومت اسلامی را اداره کند همان عثمانی که در یک جا به سردمدار منافقین، ابوسفیان دویست هزار درهم میبخشد. (۲)
همان حاکمی که بهدامادش عبداللهبن خالد شش هزار درهم از بیتالمال هدیه میکند(۳) و «حکم بن ابیالعاص» چهره پلیدی که بارها پیامبر(ص) را آزار نموده و از کسانی است که رسول خدا او را بهطائف تبعید نمود آنچنان مقرب درگاه عثمان میشود که از طرف خلیفه، قلمهای درشت صدهزار و سیصد هزار درهم بهاو عطا میشود و خمس غنائم آفریقا را که بیش از پانصد هزار دینار میشد بهاو بخشیده میشود.(۴)
بنابراین حضرت علی(ع) وارث یک سلسله نابسامانیهایی است که از حکومت قبلازخود، بهاو رسیده است و یکی از مشکلات بزرگ آنحضرت ایناست که میبیند در حکومت او، جمع کثیری از مردم، از امکانات ضروری زندگی بیبهرهاند و در مقابل عدهای دیگر در حد وفور از آن امکانات برخوردارند و این نابسامانی است که روح و جان علی(ع) را میفشرد و لذا نخستین کاری را که در حکومت خود انجام میدهد رفع توزیع ظالمانه و برقراری تعادلِ قابل قبول در سطح زندگی میباشد بهطوری که قطایع و بخششهای بیحساب عثمان را بهبیتالمال و مسلمانان برمیگرداند و اموال بناحق جمعشده را مصادره میکند و نالایقهای بیشخصیت را از مناصب بلند سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بهزیر میکشد و با تعزیل و تبلیلی که در جامعه شروع میکند دگرگونی عظیمی را در سطح مقامات کشوری انجام میدهد.
با مطالعه در زندگی حکومتی حضرت علی(ع) چنین بهدست میآید که آنجناب نخستین عمل بنیادی در حکومت خود را سامان دادن بهسیستم توزیع تشخیص داد و با شدت و همتی هرچه بیشتر بر این عمل اصرار ورزید تا جایی که فرمود:
«وَ اَللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ اَلنِّسَاءُ وَ مُلِكَ بِهِ اَلْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ فَإِنَّ فِی اَلْعَدْلِ سَعَةً وَ مَنْ ضَاقَ عَلَیْهِ اَلْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ أَضْیَقُ»(۵)
«به خدا سوگند اگر اموال بناحق جمعشده را در دست عزیزان، بلاجهت بیابم، آنها را بهجا و بهصاحبان اصلیاش بازمیگردانم اگرچه با آن اموال زنهایی بهشوهر رفته باشند و یا کنیزانی خریده شده باشد پس همانا در عدل گشایشی است و کسی که تحمل عدالت نکند و عدل برای او تنگ و سخت باشد جور و ستم برای او تنگتر خواهد بود.»
علی(ع) نمیتواند نظارهگر وضعی باشد که گرسنگان و فقیران در شدت محرومیت و ستمگران و عیّاشان از برکت ثروتهای بناحق جمعشده در ناز و نعمت باشند، در جامعهای که عدهای از گرسنگی در حال مرگ و جمعی از پرخوری تخمه گرفته باشند، حکومت کردن برای شخصیتی دردمند و انسان والایی چون علی(ع) زیبنده نیست یا باید همان گوشه خانه بنشیند و یا باید بر باطل بخروشد و حق را چنانكه خود میگوید متجلی سازد.
«فَلَأَنْقُبَنَّ الْبَاطِلَ حَتَّى یَخْرُجَ الْحَقُّ مِنْ جَنْبِه»(۶)
«پس باطل را میشکافم تا اینکه حق از پهلوی آن بیرون آید.»
توزیع و جنگ بصره
یکی از جنگهای خونین و خسارتباری که در زمان حکومت علی(ع) بهوجود آمد جنگ «جمل» بود این جنگ بهسرکردگی چهرههای شناخته شده و معروفی چون طلحه و زبیر و با استفاده از اعتبار و موقعیت امالمؤمنین همسر پیامبر اکرم «عایشه» علیه امیرمؤمنان علی(ع) در نزدیکی بصره بهسال ۳۶ هجری آغاز گردید و موجب خسارتهای فراوانی بهاسلام و مسلمین شد. جبههای را که در جنگ «جمل» روبهروی علی(ع) ایستاد «ناکثین» مینامند زیرا «طلحه» و «زبیر» نخست با امیرمؤمنان حضرت علی(ع) بهعنوان خلیفه رسول خدا بیعت کرده بودند و چون تاب تحمل عدالت آنحضرت را نداشتند و زمینه سودجویی را در حکومت علوی بهکلی از بین رفته میدیدند بیعت خود را شکستند و بهاصطلاح «نکث بیعت» کردند از این جهت این گروه بهناکثین معروف شدهاند.
نکته قابل توجه در پیدایش گروه ناکثین ایناست كه این گروه سرکش و طاغی بهخاطر سیستم توزیع عادلانه علی(ع) بهوجود آمدند زیرا اینان خود را تافتهای جدابافته میدانستند و با بینشهای جاهلی و معیارهای مشرکانه بین خود و مسلمانان، مرز میکشیدند و بینش برتریجویی و افزونخواهیشان باعث شد تا زیر بار توزیع صحیح اسلامی و انسانی علی(ع) در تقسیم پستها و بیتالمال نروند. برای نشان دادن بینش ناکثین بهعنوان شاهد، فرازی از تاریخ را شاهد میآوریم:
روزی طلحه و زبیر بهخدمت امام علی(ع) رسیدند و تقاضای سهمیه بیشتری از بیتالمال کردند. امام در پاسخ این تقاضای نابحق و ظالمانه فرمود: من در شیوههای حکومتی بر سنت و روش رسول خدا حرکت میکنم و همانطورکه پیامبر اکرم(ص) اموال بیتالمال را بهتساوی بین مسلمانان تقسیم میکرد من نیز چنین شیوهای را عمل خواهم نمود. آنانکه نمیتوانستند بر عمل رسول خدا ایراد بگیرند گفتند: «لَنَا سَابِقَةٌ وَ عَنَاءٌ وَ قَرَابَةٌ» ما در اسلام سابقه بیشتری داریم و برای ترویج آن زحمتهای فراوانی را متحمل گشتهایم و ازطرفی هم، با پیامبر خویشاوندی نزدیکی داریم پس همه اینها دلیل است بر اینکه ما باید امتیاز داشته باشیم!!
امام علی(ع) فرمود: آیا سابقه شما در اسلام بیشتر است یا سابقه من؟ آیا رنجهای شما در دفاع از اسلام فراوانتر بوده است یا رنجهای من؟ آیا شما با پیامبر(ص) نزدیکترید یا من؟ در پاسخ گفتند: شما یا امیرالمؤمنین. آنگاه علی(ع) فرمود:
«فَوَ اللَّهِ مَا أَنَا وَ أَجِیرِی هَذَا إِلَّا بِمَنْزِلَةٍ وَاحِدَةٍ وَ أَوْمَى بِیَدِهِ إِلَى الْأَجِیرِ»(۷)
«با دستش اشاره بهکارگری که بهعنوان اجیر کار میکرد نمود و گفت بهخدا سوگند با همه این امتیازهایی که برشمردم بین من که حاکم کشور اسلامی هستم با این کارگر ساده هیچگونه فرقی نیست.»
از مشکلاتی که افزونخواهان برای حکومت علی(ع) بهوجود میآوردند و از هر طرف آنحضرت را مورد فشار قرار میدادند این بود که امام توزیع اموال عمومی را که برای همه مسلمانان است در خط صحیح اسلامی قرار داد و شیوههای ظالمانه را درهم ریخت و با تکیه بر سنت رسول خدا، غبار ظلم و تیرگی تبعیض را از چهره عدالت اسلامی زدود و میبینم که بیشترین اعتراض مخالفین در حکومت علی(ع) بهخاطر برگرداندن توزیع عادلانه اسلامی در بخش اقتصادی است. همین انسانهای زیادهطلب از علی میخواستند که شرافت و بزرگی آنان را در نظر بگیرد وگرنه پشت بهاو و رو بهمعاویه خواهند کرد امام در پاسخ همه این اعتراضها فرمود:
«أَ تَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیْهِ وَ اللَّهِ لَا أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِیرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِی السَّمَاءِ نَجْماً- [وَ] لَوْ كَانَ الْمَالُ لِی لَسَوَّیْتُ بَیْنَهُمْ فَكَیْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّه»(۸)
«آیا بهمن امر میکنید که با ستم کردن بهآنان که مرا بهزمامداری خود برگزیدهاند پیروزی و حاکمیت را طلب کنم؟! بهخدا سوگند تا وقتی که شب و روز از پی یکدیگر درآیند و ستارهها بر سینه آسمانها بدرخشند هرگز چنین نخواهم کرد و حتی اگر این اموال برای شخص من هم میبود آنرا بهطور مساوی میان مسلمانان قسمت میکردم و اینک که این اموال از آن خداست پس چگونه امتیاز قائل شوم؟!»
سیاست عادلانهای که علی(ع) در توزیع، اتخاذ کرده بود، موجب شد تا در تاریخ اسلام گروه ناکثین بهوجود آیند و نقات تزویر از چهرههایی که خود را در زیر پوشش مثلاً خدمت بهاسلام و خویشاوندی با پیامبر پنهان کرده بودند برداشته شود و نیز معلوم گردد که چه کسانی اسلام و خدمت و پیامبر را نه برای خدا که برای خویش میخواهند.
پینوشت:
۱. نهجالبلاغه/ خطبه ۳
۲. انساب الاشراف/ ج ۵/ ص ۲۸
۳. شرح نهجالبلاغه/ ابن ابی الحدید/ ج ۱/ ص ۶۷
۴. تاریخ ابی الفداء/ ج ۱/ ص ۱۶۸ بهنقل از حیاة الامام الحسین ج ۱/ ص ۳۵۷
۵. نهجالبلاغه/ خطبه ۱۵
۶. نهجالبلاغه/ خطبه ۳۳
۷. مناقب/ ج ۲/ ص ۱۱۰
۸. نهجالبلاغه/ خطبه ۱۲۷/ فیضالاسلام
ثبت ديدگاه