حضرت علی(ع) در زمانی حکومت اسلامی را در اختیار می‏‌گیرد که بر اثر حاکمیت، معیارهای جاهلی تعادل و تعاطف جامعه اسلامی برهم‏‌خورده بود و براساس همان معیارهای منحط سیستم توزیع استوار می‏‌شد…

****************************************************

 

 

 

نظام توزیع در فرهنگ اسلامی-بخش اول

پدیدآورنده: سید رضا تقوی

 

 

 

رهبر معظم انقلاب اسلامی(مدظله‌‏العالی):

ایجاد عدالت‏ به‏‌معنای‏ توزیع‏ مناسبِ‏ بهره‏مندی‏‌ها و امکانات‏ میان‏ تمام‏ مردم‏، بزرگ‏ترین‏ هدف‏ ماست‏ و این‏ اهداف‏ باید همواره‏ مورد توجه‏ کامل‏ مسئولان‏ ملی‏ و محلی‏ باشد.

در اجتماع باشکوه مردم چابهار 81/12/8

توزیع در اسلام

پیوندها و روابط در دنیای ما که دنیای علم و صنعت است مردم جهان را به‌‏صورت یک خانواده‏‌ی وسیع و پرجمعیت درآورده است. مسائل مختلف زندگی بشر به‏‌خاطر وسائل ارتباطی و دستگاه‏‌های گیرنده و فرستنده و امواج گوناگون رسانه‏‌های گروهی و ماهواره‌‏های مخابراتی آنچنان درآمیختگی و پیچیدگی به‏‌وجود آورده که هرگاه ذره‌‏ای را از جایی برگیریم خلل در همه شئون زندگی انسان‏‌ها پدید می‌‏آید.

یک خبر کوتاه چند سطری که بر روی آنتن‏‌ها برود، می‌‏تواند جامعه‏‌ای را دچار تشنج کند. یک برخورد حساب‏‌نشده سیاستمداری، اوضاع ملتی را دگرگون می‌‏کند و گاه یک قرارداد نسنجیده، مردمی را برای سال‏‌های سال به‏‌بندگی می‏‌کشاند و عزت و آزادی، شرافت و منزلت انسان‏‌هایی را به‌‏باد فنا می‌‏دهد.

در میان همه پیچیدگی‌‏هایی که جوامع ما پیدا کرده‏‌اند مسائل و پیچیدگی‏‌های اقتصادی دارای حساسیت‏‌های خاص می‌‏باشند که درک و آشنایی و یا عدم درک آن مسائل می‌‏تواند در جهت مثبت، بسیار سازنده و در جهت منفی، بسیار مخرب باشند.

اعتصاب در کارخانه‌‏ای، می‌‏تواند دولتی را ساقط کند.

تولید بیش از نیاز، نیروه‌ای مولد و مراکز تولید را با رکودی شکننده روبه‌‏رو می‏‌سازد.

مصرف بی‌‏رویه، خسارات فرهنگی و اخلاقی را به‏‌دنبال می‏‌آورد.

توزیع نامتعادل، شکافی عمیق را در میان اقشار مردم باعث می‌‏گردد، اندکی بر دستمزدها افزودن تورم می‌‏سازد.

و بالاخره براساس سیستم‏‌های اقتصادی، سوژه‌‏های تبلیغی ساخته می‌‏شود و شعارهای به‌‏اصطلاح شورآفرین!! سر می‏دهند و سعادت و سیادت انسان را در ویژگی‏‌های مکتب اقتصادی خود می‏‌دانند.

در اهمیت و حساسیت «اقتصادی» همین قدر بس که بلوک‌‏بندی‏‌های دنیا بر محور معیارهای اقتصاد شکل می‏‌گیرد و در تجزیه و تحلیل «قدرت‌‏ها» قدرت اقتصادی و سرمایه‌‏گذاری‏‌های تسلیحاتی و بودجه‏‌های کلان نظامی، میزان برتری «قدرت» به‌‏حساب می‌‏آید و از دیدگاه دنیای ما آن کشوری قدرتمندتر است که دارای اقتصاد قوی‌‏تر و توان مادی بیشتری باشد.

بر این اساس زمامداران جهان برای کسب قدرت بیشتر دست به‏‌یک سلسله برنامه‌‏های حساب شده زدند و از طریق چپاول سرمایه‏‌های کشورهای محروم و استثمار خلق‏‌های مستضعف بر قدرت خویش افزودند، خونِ تنِ ملت‌‏ها را زالوصفت مکیدند و روز‏به‌‏روز موجبات گنده‏‌گی خود و لاغری مظلومان را فراهم کردند و حتی مرا عقیده بر این‌‏است‏ كه رشته‏‌هایی همانند شرق‏‌شناسی، عرب‌‏شناسی، ایران‏‌شناسی … و تحقیقات عمیق حضرات بشردوست دنیا! پیرامون لهجه‏‌ها و زبان‏‌ها، اگر نگوییم همه‌‏اش، بلکه بخش عظیمی از آن، به‏‌خاطر به‌‏دست آوردن راه‏‌های چپاول و به‏‌یغما بردن منابع و ثروت‌‏های این ملت‏‌ها به‏‌وجود آمده است، زیرا این رشته‌‏های به‌‏اصطلاح تحقیقی و علمی، چراغ‌‏هایی بوَد بر دست دزدان بی‏‌رحم که گزیده کالاهای محرومان را می‏‌ربود.

با تسلط استعمار انگلستان بر شبه‌‏قاره هندوستان و نفوذ فرانسه یغماگر به‏ عمق سرزمین‌‏های آفریقا و راهیابی آمریکای جهان‏خوار به‏‌دریاهای نفت خاورمیانه و بالاخره دست‌‏درازی این موشان حریص به‌‏انبارهای طلای زرد و سیاه ملت‌‏های محروم، ثروت دنیا، در دست جمعِ اندکی قرار گرفت که از روز ازل، عاطفه و انسانیت، رحم و مروت را در معبد اقتصاد سر بریده بودند. گوش‌‏های این غول‏‌های جهان‏‌خوار صدای ناله گرسنگان را نمی‏‌شنید و چشم‌‏های خونین آنان، اشک‏‌های دردمندان را نمی‌‏دید و قلب‏‌های سخت‏‌تر از سنگ‏شان دوستی انسان را احساس نمی‏‌کرد و این درندگان به‏‌صورت «ترامست»ها و «کارتل»ها خودنمایی کرده و شریان‏‌های اقتصادی و حتی سیاسی و حکومتی دنیا را در زیر چتر انحصارات در دست گرفتند، جمع اندکی کاخ‌‏نشین و بسیاری کوخ‌‏نشین شدند. عده‌‏ای برای سگ‏های‏شان پزشک و پرستار، آرایشگاه و آزمایشگاه و غذاهای گران‏‌قیمت آماده کرده و در استخرهای طلا، شنا کردند ولی بسیاری از مردم دنیا، خود و بچه‏‌های‏شان از گرسنگی و بی‌‏دکتر و دارویی مردند.

همه این مسائل از اینجا ناشی می‏‌شود که اصول و پایه‏‌های فکری مجریان و سردمداران چنین طرح‌‏ها و برنامه‌‏های اقتصادی بر زمینی بی‌‏رحم و بی‏‌شعور و سیاه و سختِ ماده و مادیت استوار شده است و باید گفت که یکی از مشخصات «اقتصاد» دنیای پیشرفته‏‌ی ما در قسمت‏‌های تولیدی و توزیعی و مصرفی، این‏‌است‏‌که دارای قید و بندی نیست، اقتصادی است یله و رها و هیچ نیروی کنترل‏‌کننده‌‏ای آن‏‌را کنترل نمی‏‌کند و شعاری که در پیشاپیش این کاروان، تابلو شده، این‏‌است‏ که: پول فراوان‏تر، خوشبختی بیشتر. در چنین بینشی، نظارت‌‏های وجدانی و انسانی، ضمانت‌‏های اخلاقی و ایمانی وجود ندارد و حتی چهارچوب‏‌های قانونی، به‏‌گونه‏‌ای ساخته شده‌‏اند که هدف فوق را تأمین‏‌کننده باشند.

در بینش الهی، قانون‌‏ها و شیوه‌‏ها و نگاه‌‏ها برخلاف این است؛ کلیه طرح‏‌های اقتصادی در زمینه‏‌های تولید و توزیع و مصرف نباید اقتصادیِ محض باشد، یعنی در مکتب انبیاء، هیچ‏گاه اقتصاد از اعتقاد، ماده از معنا، دنیا از آخرت، معاش از معاد و زراعت از عبادت جدا نیست و هرکدام زمینه‌‏ای برای تکمیل و تقسیم دیگری است و در اسلام، هرگاه طرح‏‌های تولیدی و شیوه‌‏های توزیعی و خطوط مصرفی با اعتقاد و فرهنگ ما هم‏ساز نباشد، آن طرح‌‏ها اسلامی نخواهد بود.

البته این موضوع را نمی‌‏توان انکار کرد که با پیشرفت علوم مختلف و در خدمت گرفتن نیروی برق و بخار و به‌‏حرکت درآوردن چرخ‏‌های عظیم صنعت… امکانات فراوانی را برای بشریت فراهم ساخته و منابع پنهان و ناشناخته بسیاری را مورد استفاده قرار داده و در زمینه‏‌های گوناگون تولیدی اعم از کشاورزی و صنعتی، خیزش‏‌های چشمگیری داشته است، ولی می‌‏دانیم که تولید سرشار، به‏‌تنهایی نمی‌‏تواند محرومیت‌‏ها را برطرف کند بلکه تولید، آن‏گاه مفید خواهد بود که در کنارش توزیع عادلانه باشد و توزیع نیز آن‏گاه ثمربخش است که در خط صحیح مصرف قرار گیرد.

باید به‏‌این‏ نکته توجه داشت که یکی از مشکلات مهم دنیا در مسائل اقتصادی، شیوه‌‏های ناعادلانه «توزیع» است زیرا امکانات اقتصادی آن‏گونه که باید فقر و محرومیت را در سطح جهان از بین ببرد توزیع نمی‌‏شود، ثروت‌‏ها و سرمایه‏‌ها در دست عده‏‌ای اندک قرار گرفته و حتی با آن سرمایه‏‌ها، مغزهای خلّاق را خریداری نموده و صنعت و فکر و فن را از آن خود ساخته است.

برای این‏که به‏‌اهمیت و حساسیت «توزیع» پی‏‌ببریم و از طرفی هم با حقیقت آیین آسمانی اسلام، بیشتر آشنا شویم «اصل توزیع» را از دیدگاه این آیین مقدس بررسی می‏‌کنیم تا جامعیت و عدالت اسلام، روشن و روشن‌‏تر گردد البته باید همین‏جا گفت که منظورمان از «توزیع» توزیع اجناس و کالاهای بازرگانی و تولیدات صنعتی نیست، بلکه به‌‏عنوان یک اصل کلی، نگاه اسلام را در زمینه‏‌های گوناگون توزیع بیان می‌‏کنیم.

توزیع در حکومت علی(ع)

آن‏‌روز‏ که در حکومت عثمان، رابطه‏‌های نسبی جای ضابطه‌‏های عقیدتی نشست و آن زمان که مردم مسلمان تبعیض‌‏ها و دوست‌‏بازی‏‌ها را دیدند و جمعی از ناشایستگانِ فرصت‏‌طلب، موقعیت را بر وفق مراد دیده و صاحب آلاف و الوف گردیدند هوشیاران امت و حساب‏گران ملت در یک مقایسه و جمع‌‏بندی بین حکومت الهی و اسلامی نبی اکرم(ص) و شیوه‌‏های حکومتی عثمان، خلیفه سوم مسلمانان چنین نتیجه گرفتند که روش خلیفه سوم بر طبق سنت رسول‏‌الله(ص) نیست لذا انحراف از سنت پیامبر اسلام(ص) را تحمل ننموده و با قیامی پرشور علیه نابسامانی‏‌های جامعه برآشفتند و با محاصره خانه خلیفه و کشتن او، خشم خویش را نسبت به‌‏تبعیض‌‏ها و انحرافات ابراز داشتند و سپس به‏ در خانه علی(ع) هجوم برده و شتر خلافت را جلو خانه آن‌‏حضرت خواباندند و از او خواستند تا مهار حکومت و قدرت را بر دست گیرد و بر طبق احکام خدا و سنت رسول‏‌الله(ص) عمل نماید که آن‏‌حضرت هجوم و اصرار مردم را در ضمن یکی از خطبه‌‏های نهج‌‏البلاغه چنین بیان می‏‌فرماید:

«لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَیْتُمْ دُنْیَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَةِ عَنْز»(۱)

«اگر حضور و هجوم آن‌‏همه جمعیت برای بیعت با من نبود و با اعلان آمادگی جهت یاری و کمک، حجت تمام نمی‏‌شد و از طرفی هم، خداوند از علماء و دانایان پیمان نگرفته بود که بر پرخوری ظالم و گرسنگی مظلوم تحمل نکنند مهار شتر خلافت را بر پشتش می‏‌افکندم تا به‏‌هر‏جا که خواهد برود و آخر خلافت را با کاسه اول آن آب می‏دادم و شما، مرا و بینش مرا نسبت به‏‌حکومت و خلافت می‌‏دانید که این دنیای شما در نظر من از آب بینی بز ماده‌‏ای پست‏‌تر است.»

از متن سخن مولای متقیان چنین به‌‏دست می‌‏آید که پرخوری ستمگران و گرسنگی مظلومان و ایجاد حفره‏‌های وحشتناک طبقاتی روح ملکوتی آن‏‌جناب را سخت می‏‌آزرده و بنا بر میثاق خداوندی و انگیزه الهی و انسانی، بر خود لازم می‏‌داند که با فراهم شدن مقدمات، جهت مدیریت و هدایت بر دستگاه عظیم حکومت، دیگر ستمگرانی که با سوءاستفاده‌‏های گوناگون به‏‌مظلومان محروم ستم روا می‏‌دارند را تحمل نکند و با در اختیار گرفتن حکومت، زمینه‏‌های رشد و رهایی ستم‌‏کشیدگان را از هر جهت فراهم سازد.

امام علی(ع) در حالی زمام خلافت را تحت فشار مردم به‌‏دست می‏‌گرفت که شیوه‏‌های غلط توزیع، آن‏‌هم به‏‌دست خلیفه مسلمین، اثرات بسیار نامطلوبی را در فرهنگ و اعتقاد مردم گذاشته بود و حکومت، جانشین و حاکم جدید در بازگرداندن این انحرافات به ‏مسیر طبیعی و زدودن اثرات فکری و اخلاقی را از ذهن‌‏ها، می‏‌باید سرمایه‏‌گذاری عظیمی کند و مشکلات بسیار فراوانی را تحمل نماید.

حضرت علی(ع) در زمانی حکومت اسلامی را در اختیار می‏‌گیرد که بر اثر حاکمیت، معیارهای جاهلی تعادل و تعاطف جامعه اسلامی برهم‏‌خورده بود و براساس همان معیارهای منحط، سیستم توزیع استوار می‏‌شد به‏‌عنوان مثال: در نظام عثمانی، خویشاوندی با خلیفه و از تخمه و تبار شجره خلافت بودن معیار بود، عربیت نیز از معیارهای دیگری بود که در بسیاری از موارد اصل قرار می‏‌گرفت و لذا هرکس که عرب نبود هرچند از مسلمانان باتقوا و بااخلاص هم بود از امکانات عمومی بی‏‌بهره و یا کم‌‏بهره می‏‌گردید.

باید توجه داشت که امام علی(ع) می‏‌خواهد بعد از حکومت عثمان، حکومت اسلامی را اداره کند همان عثمانی که در یک جا به ‏سردمدار منافقین، ابوسفیان دویست هزار درهم می‌‏بخشد. (۲)

همان حاکمی که به‏‌دامادش عبدالله‏‌بن خالد شش هزار درهم از بیت‌‏المال هدیه می‌‏کند(۳) و «حکم بن ابی‏‌العاص» چهره پلیدی که بارها پیامبر(ص) را آزار نموده و از کسانی است که رسول خدا او را به‏‌طائف تبعید نمود آنچنان مقرب درگاه عثمان می‌‏شود که از طرف خلیفه، قلم‌‏های درشت صدهزار و سیصد هزار درهم به‏‌او عطا می‏‌شود و خمس غنائم آفریقا را که بیش از پانصد هزار دینار می‌‏شد به‌‏او بخشیده می‌‏شود.(۴)

بنابراین حضرت علی(ع) وارث یک سلسله نابسامانی‌‏هایی است که از حکومت قبل‏‌از‏خود، به‏‌او رسیده است و یکی از مشکلات بزرگ آن‏‌حضرت این‌‏است‏ که می‌‏بیند در حکومت او، جمع کثیری از مردم، از امکانات ضروری زندگی بی‌‏بهره‌‏اند و در مقابل عده‌‏ای دیگر در حد وفور از آن امکانات برخوردارند و این نابسامانی است که روح و جان علی(ع) را می‌‏فشرد و لذا نخستین کاری را که در حکومت خود انجام می‏‌دهد رفع توزیع ظالمانه و برقراری تعادلِ قابل قبول در سطح زندگی می‌‏باشد به‌‏طوری که قطایع و بخشش‌‏های بی‏‌حساب عثمان را به‏‌بیت‏‌المال و مسلمانان برمی‌‏گرداند و اموال بناحق جمع‌‏شده را مصادره می‏‌کند و نالایق‏‌های بی‏‌شخصیت را از مناصب بلند سیاسی و اجتماعی و اقتصادی به‌‏زیر می‌‏کشد و با تعزیل و تبلیلی که در جامعه شروع می‏‌کند دگرگونی عظیمی را در سطح مقامات کشوری انجام می‏‌دهد.

با مطالعه در زندگی حکومتی حضرت علی(ع) چنین به‏‌دست می‌‏آید که آن‌‏جناب نخستین عمل بنیادی در حکومت خود را سامان دادن به‏‌سیستم توزیع تشخیص داد و با شدت و همتی هرچه بیشتر بر این عمل اصرار ورزید تا جایی که فرمود:

«وَ اَللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ اَلنِّسَاءُ وَ مُلِكَ بِهِ اَلْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ فَإِنَّ فِی اَلْعَدْلِ سَعَةً وَ مَنْ ضَاقَ عَلَیْهِ اَلْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ أَضْیَقُ»(۵)

«به خدا سوگند اگر اموال بناحق جمع‌‏شده را در دست عزیزان، بلاجهت بیابم، آن‏‌ها را به‏‌جا و به‌‏صاحبان اصلی‌‏اش بازمی‏‌گردانم اگرچه با آن اموال زن‏‌هایی به‏‌شوهر رفته باشند و یا کنیزانی خریده شده باشد پس همانا در عدل گشایشی است و کسی که تحمل عدالت نکند و عدل برای او تنگ و سخت باشد جور و ستم برای او تنگ‏‌تر خواهد بود.»

علی(ع) نمی‌‏تواند نظاره‌‏گر وضعی باشد که گرسنگان و فقیران در شدت محرومیت و ستمگران و عیّاشان از برکت ثروت‏‌های بناحق جمع‏‌شده در ناز و نعمت باشند، در جامعه‌‏ای که عده‌‏ای از گرسنگی در حال مرگ و جمعی از پرخوری تخمه گرفته باشند، حکومت کردن برای شخصیتی دردمند و انسان والایی چون علی(ع) زیبنده نیست یا باید همان گوشه خانه بنشیند و یا باید بر باطل بخروشد و حق را چنان‏كه خود می‏‌گوید متجلی سازد.

«فَلَأَنْقُبَنَّ الْبَاطِلَ حَتَّى یَخْرُجَ الْحَقُّ مِنْ جَنْبِه»‏(۶)

«پس باطل را می‏‌شکافم تا اینکه حق از پهلوی آن بیرون آید.»

 

توزیع و جنگ بصره

یکی از جنگ‏‌های خونین و خسارت‌‏باری که در زمان حکومت علی(ع) به‏‌وجود آمد جنگ «جمل» بود این جنگ به‌‏سرکردگی چهره‏‌های شناخته شده و معروفی چون طلحه و زبیر و با استفاده از اعتبار و موقعیت ام‌‏المؤمنین همسر پیامبر اکرم «عایشه» علیه امیرمؤمنان علی(ع) در نزدیکی بصره به‌‏سال ۳۶ هجری آغاز گردید و موجب خسارت‌‏های فراوانی به‏‌اسلام و مسلمین شد. جبهه‌‏ای را که در جنگ «جمل» روبه‏‌روی علی(ع) ایستاد «ناکثین» می‌‏نامند زیرا «طلحه» و «زبیر» نخست با امیرمؤمنان حضرت علی(ع) به‌‏عنوان خلیفه رسول خدا بیعت کرده بودند و چون تاب تحمل عدالت آن‏‌حضرت را نداشتند و زمینه سودجویی را در حکومت علوی به‏‌کلی از بین رفته می‌‏دیدند بیعت خود را شکستند و به‌‏اصطلاح «نکث بیعت» کردند از این جهت این گروه به‏‌ناکثین معروف شده‌‏اند.

نکته قابل توجه در پیدایش گروه ناکثین این‌‏است‏ كه این گروه سرکش و طاغی به‏‌خاطر سیستم توزیع عادلانه علی(ع) به‏‌وجود آمدند زیرا اینان خود را تافته‌‏ای جدابافته می‏‌دانستند و با بینش‏‌های جاهلی و معیارهای مشرکانه بین خود و مسلمانان، مرز می‏‌کشیدند و بینش برتری‏‌جویی و افزون‏‌خواهی‌‏شان باعث شد تا زیر بار توزیع صحیح اسلامی و انسانی علی(ع) در تقسیم پست‌‏ها و بیت‌‏المال نروند. برای نشان دادن بینش ناکثین به‌‏عنوان شاهد، فرازی از تاریخ را شاهد می‌‏آوریم:

روزی طلحه و زبیر به‏‌خدمت امام علی(ع) رسیدند و تقاضای سهمیه بیشتری از بیت‏‌المال کردند. امام در پاسخ این تقاضای نابحق و ظالمانه فرمود: من در شیوه‏‌های حکومتی بر سنت و روش رسول خدا حرکت می‌‏کنم و همان‏طور‏که پیامبر اکرم(ص) اموال بیت‌‏المال را به‌‏تساوی بین مسلمانان تقسیم می‏‌کرد من نیز چنین شیوه‏‌ای را عمل خواهم نمود. آنان‏که نمی‌‏توانستند بر عمل رسول خدا ایراد بگیرند گفتند: «لَنَا سَابِقَةٌ وَ عَنَاءٌ وَ قَرَابَةٌ» ما در اسلام سابقه بیشتری داریم و برای ترویج آن زحمت‏‌های فراوانی را متحمل گشته‏‌ایم و ازطرفی هم، با پیامبر خویشاوندی نزدیکی داریم پس همه اینها دلیل است بر اینکه ما باید امتیاز داشته باشیم!!

امام علی(ع) فرمود: آیا سابقه شما در اسلام بیشتر است یا سابقه من؟ آیا رنج‌‏های شما در دفاع از اسلام فراوان‌‏تر بوده است یا رنج‏‌های من؟ آیا شما با پیامبر(ص) نزدیک‏ترید یا من؟ در پاسخ گفتند: شما یا امیرالمؤمنین. آنگاه علی(ع) فرمود:

«فَوَ اللَّهِ مَا أَنَا وَ أَجِیرِی هَذَا إِلَّا بِمَنْزِلَةٍ وَاحِدَةٍ وَ أَوْمَى بِیَدِهِ إِلَى الْأَجِیرِ»(۷)

«با دستش اشاره به‏‌کارگری که به‌‏عنوان اجیر کار می‏‌کرد نمود و گفت به‏‌خدا سوگند با همه این امتیازهایی که برشمردم بین من که حاکم کشور اسلامی هستم با این کارگر ساده هیچ‌‏گونه فرقی نیست.»

از مشکلاتی که افزون‏‌خواهان برای حکومت علی(ع) به‏‌وجود می‌‏آوردند و از هر طرف آن‏‌حضرت را مورد فشار قرار می‏‌دادند این بود که امام توزیع اموال عمومی را که برای همه مسلمانان است در خط صحیح اسلامی قرار داد و شیوه‌‏های ظالمانه را درهم ریخت و با تکیه بر سنت رسول خدا، غبار ظلم و تیرگی تبعیض را از چهره عدالت اسلامی زدود و می‏‌بینم که بیشترین اعتراض مخالفین در حکومت علی(ع) به‏‌خاطر برگرداندن توزیع عادلانه اسلامی در بخش اقتصادی است. همین انسان‌‏های زیاده‌‏طلب از علی می‏‌خواستند که شرافت و بزرگی آنان را در نظر بگیرد وگرنه پشت به‌‏او و رو به‌‏معاویه خواهند کرد امام در پاسخ همه این اعتراض‌‏ها فرمود:

«أَ تَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیْهِ وَ اللَّهِ لَا أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِیرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِی السَّمَاءِ نَجْماً- [وَ] لَوْ كَانَ الْمَالُ لِی لَسَوَّیْتُ بَیْنَهُمْ فَكَیْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّه»(۸)

«آیا به‌‏من امر می‏‌کنید که با ستم کردن به‌‏آنان که مرا به‌‏زمامداری خود برگزیده‌‏اند پیروزی و حاکمیت را طلب کنم؟! به‏‌خدا سوگند تا وقتی که شب و روز از پی یکدیگر درآیند و ستاره‌‏ها بر سینه آسمان‏‌ها بدرخشند هرگز چنین نخواهم کرد و حتی اگر این اموال برای شخص من هم می‌‏بود آن‏‌را به‏‌طور مساوی میان مسلمانان قسمت می‏‌کردم و اینک که این اموال از آن خداست پس چگونه امتیاز قائل شوم؟!»

سیاست عادلانه‌‏ای که علی(ع) در توزیع، اتخاذ کرده بود، موجب شد تا در تاریخ اسلام گروه ناکثین به‏‌وجود آیند و نقات تزویر از چهره‌‏هایی که خود را در زیر پوشش مثلاً خدمت به‏‌اسلام و خویشاوندی با پیامبر پنهان کرده بودند برداشته شود و نیز معلوم گردد که چه کسانی اسلام و خدمت و پیامبر را نه برای خدا که برای خویش می‏‌خواهند.

 

پی‌نوشت‌:

۱.        نهج‌‏البلاغه/ خطبه ۳

۲.        انساب الاشراف/ ج ۵/ ص ۲۸

۳.        شرح نهج‌‏البلاغه/ ابن ابی الحدید/ ج ۱/ ص ۶۷

۴.        تاریخ ابی الفداء/ ج ۱/ ص ۱۶۸ به‌‏نقل از حیاة الامام الحسین ج ۱/ ص ۳۵۷

۵.        نهج‌‏البلاغه/ خطبه ۱۵

۶.        نهج‌‏البلاغه/ خطبه ۳۳

۷.        مناقب/ ج ۲/ ص ۱۱۰

۸.        نهج‌‏البلاغه/ خطبه ۱۲۷/ فیض‌‏الاسلام