مدیریت جهادی تلاشی همانند سایر مدیریت‌‏ها در شرایط معمولی نیست بلکه تلاشی است که در مقابله با دشمن انجام می‏‌گیرد زیرا هر تلاشی جهاد نیست و هر تلاشگری مجاهد محسوب نمی‏‌شود. به تلاش‌‏ها و کوشش‏‌هایی جهاد گفته می‏‌شود که…

**************************************************************

مدیریت جهادی-بخش اول

پدیدآورنده: سید رضا تقوی

 

 

 

 

رهبر معظم انقلاب اسلامی(مدظله‌‏العالی):

اگر مدیریت جهادی یا همان کار و تلاش با نیت الهی و مبتنی بر علم و درایت حاکم باشد، مشکلات کشور، در شرایط کنونی، فشارهای خباثت‌‏آمیزِ قدرت‏‌های جهانی و در شرایط دیگر، قابل حل است و کشور حرکت رو‏به‏‌جلو را ادامه خواهد داد.

دیدار با مسئولان مدیریت شهری تهران،1392/10/23

 

 

 مدیریت،ضرورت زندگی اجتماعی

 

یکی از ارکان زندگی اجتماعی، مدیریت است، زیرا در زندگی اجتماعی مقاصد و منافع افراد، با یکدیگر اشتراک پیدا می‌‏کنند و سرنوشت‌‏ها به همدیگر گره می‌‏خورند. از همین رهگذر است که برای نظم و انتظام بخشیدن به رفتارها، حفظ حقوق انسان‏‌ها و رعایت حد و حدودها، به فردی به نام مدیر نیازمند است تا هماهنگی بین افراد و واحدهای اجتماعی را مدیریت کند و مجموعه را به‏ سمت و سوی اهداف مورد نظر به‌‏پیش ببرد.

مدیریت در زندگی اجتماعی نه‏‌تنها برای اداره صحیح امور انسان‏‌ها ضرورت دارد بلکه بسیاری از حیوانات نیز که به‏‌صورت اجتماعی زندگی می‏‌کنند، مانند زنبور عسل و مورچگان براساس فرمان غریزه، مدیری را برمی‏‌گزینند تا ناظر بر ضوابط رفتاری باشد.

مطالعه درتاریخ زندگی بشر نیز ضرورت مدیریت را اثبات می‏‌کند چون از آغاز تا به امروز، در هر نقطه‌‏ای که چند نفر انسان به گرد یک‌دیگر جمع شدند تا زندگی جمعی را شروع کنند در نخستین گام به موضوع مدیریت پرداختند و فرد مناسبی را به‏‌صورت طبیعی و یا انتخابی به‏‌عنوان مدیر برگزیدند.

در مورد ضرورت مدیر و مدیریت دراجتماع، حضرت علی‏‌بن موسی الرضا(ع) به فضل‏‌بن شاذان نیشابوری فرمود:

«أَنَّا لَا نَجِدُ فِرْقَةً مِنَ الْفِرَقِ وَ لَا مِلَّةً مِنَ الْمِلَلِ بَقُوا وَ عَاشُوا إِلَّا بِقَیِّمٍ وَ رَئِیسٍ وَ لِمَا لَا بُدَّ لَهُمْ مِنْهُ فِی أَمْرِ الدِّینِ وَ الدُّنْیَا»(۱)

«در تاریخ احوال بشر هیچ گروه و ملتی را نمی‏‌یابیم که در زندگی موفق و پایدار باشند مگر بوجود مدیر و سرپرستی که امور دین و دنیای آن‏ها‏ را مدیریت کند.»

از نگاه اسلام، ضرورت مدیریت تا آنجاست که اگر سه نفر با یکدیگر آهنگ سفر کنند باید پیش از هرچیز، یکی از آن سه نفر را به‌‏عنوان «مدیر» انتخاب نمایند تا نظم و انضباط بر رفتارها حاکم شود. پیامبر اکرم(ص) فرمود:

«اِذا کانَ ثَلاثَة فِی سَفَرٍ فلیُؤمِّروا اَحَدَهُم»(۲)

«هر زمانی در مسافرت، همراهان، به سه نفر رسیدند باید یکی از آن‏ها را به‏‌عنوان مدیرگروه انتخاب کرد.»

اندیشوران نکته‏‌سنج هرکدام با تعابیر مختلف، از ضرورت مدیریت در زندگی بشر سخن گفته‌‏اند که به یک نمونه اشاره می‏‌کنم: «مملکت با سخاوت، فراوانی می‌‏یابد، و با عدل، آبادان می‏‌گردد. و با خرد، ثبات می‏‌پذیرد و با شجاعت، نگهداری می‏‌شود و با ریاست می‏‌چرخد.»(۳)

در تفکر شیعی، اداره امور امت، در سطح راهبری و هدایت از آن «امام» است و امام از مسند «امامت»، امور دین و دنیای «امت» را مدیریت می‏‌کند. «اَلامامَةُ ریاسُةٌ عامةٌ فی امور الدینِ و الدّنیا»

شیعه، اصل امامت را از اصول اعتقادی می‏داند و معتقد است زمین، بدون وجود انسان کامل، که او کسی جز امام معصوم(ع) نیست نمی‏‌تواند به حرکت خود ادامه بدهد. شخصی به نام «ابی‏‌حمزه» می‌‏گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: آیا زمین «بدون» امام باقی می‏‌ماند. آن‏‌حضرت فرمود:

«لَوْ بَقِیَتِ الْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ لَسَاخَت‏»(۴)

«هرگاه زمین بدون امام باشد از بین می‏‌رود.»

تعریف مدیریت

هنر هماهنگ کردن منابع انسانی و مادی در یک سازمان براساس آگاهی‌‏های مناسب را برای دستیابی به هدف، مدیریت می‏‌گویند.

اندیشمندان این رشته از علوم اجتماعی در تعریف مدیریت، بحث‌‏های فراوانی کرده‌‏اند که آیا مدیریت، علم است یا هنر و یا ترکیبی از دانش‌‏ها و مهارت‌‏ها، ولی به تعبیر یکی از صاحب‏‌نظران:

«مدیریت و اداره کردن، برای بعضی هنر است و برای بعضی علم. «مدیریت» خواه علم باشد خواه هنر، یا هر دو، تاریخ بشری گواه آن است که توانایی شخص در رسیدن به یک هدف مشخص به‌‏وسیله افراد دیگر، یکی از مهم‏ترین و با ارزش‌‏ترین هنرها و علوم انسانی است. همچنین است ماهیت این «توانایی» که بعضی آن‏‌را مدیریت می‏‌نامند بعضی رهبری، بعضی فرماندهی و بعضی ریاست. با وجود اسامی مختلف، این توانایی چیزی جز «اعمال قدرت» نیست.»(۵)

مدیریت جهادی

اصطلاح مدیریت جهادی مانند دیگر اصطلاحاتی که این سال‏‌ها در حوزه ادبیات سیاسی- اجتماعی ما وارد گردیده است، توسط رهبر فرزانه انقلاب، آیت‌‏الله خامنه‏‌ای مطرح و ابداء شد. آنگاه که رهبر هوشمند ما برای مقابله با تحریم‌‏های غیرانسانی و ظالمانه مستکبران جهانی، اصطلاح «اقتصاد مقاومتی» را خلق کرد و به مدیران نظام اسلامی پیشنهاد دادند زمان زیادی نگذشت که «مدیریت جهادی» را مطرح کردند زیرا با اقتصاد مقاومتی باید از فضای تحریم‏‌های‏‌شکننده عبور کنیم و این مقصود جز با «مدیریت جهادی» تحقق پیدا نمی‌‏کند، لذا از این منظر مدیریت جهادی مکمل «اقتصاد مقاومتی» محسوب می‏‌شود.

هرگاه واژه «مدیریت» به کلمه‏‌ای اضافه شود نوع و جهت مدیریت را مشخص می‏‌کند، مانند مدیریت فرهنگی، اقتصادی، آموزشی، سیاسی و… کلمه جهاد در مدیریت جهادی هم‏ جهت و سمت مدیریت و هم نوع مدیریت را مشخص می‏‌کند.

مشخصات مدیریت جهادی

پیش از آن‏که تعریفی از مدیریت جهادی ارائه بدهیم مشخصات این نوع از مدیریت را در چند فراز بیان می‌‏کنیم تا از دل این فرازها، تعریف «مدیریت جهادی» به دست بیاید.

۱- تلاش مقدس: مدیریت جهادی صرف تلاش نیست بلکه «تلاش مقدس» است زیرا این قداست را از عنوان «جهاد» می‏‌گیرد و چون جهاد یک عمل عبادی به‌‏حساب می‌‏آید و در ارتباط با ذات اقدس متعال می‌‏باشد قداست پیدا می‏‌کند، فقها، جهاد را این‏‌طور تعریف کرده‌‏اند:

«بذل النفس و المال و الوسع فی اعلاء کلمة الاسلام و اقامة شعائر الایمان»(۶)

«ایثار جان و مال و امکانات، در راه اعتلای والایی‌‏های اسلام و برپایی شعائر دین را جهاد می‌‏گویند.»

مقام معظم رهبری در همین مورد فرموده‌‏اند: «وقتی انسان برای اعلای کلمه حق، اعلای کلمه اسلام، عزت بخشیدن به امت اسلامی و ملت مؤمن و مسلمان ایران تلاش می‏ک‌ند این می‏‌شود جهاد فی‏ سبیل‏ الله»(۷)

۲- مقابله با دشمن: مدیریت جهادی تلاشی همانند سایر مدیریت‌‏ها در شرایط معمولی نیست بلکه تلاشی است که در مقابله با دشمن انجام می‏‌گیرد زیرا هر تلاشی جهاد نیست و هر تلاشگری مجاهد محسوب نمی‏‌شود. به تلاش‌‏ها و کوشش‏‌هایی جهاد گفته می‏‌شود که در مقابله با خنثی کردن طرح‌‏ها، برنامه‏‌ها و حمله‏‌های دشمن باشد.

این جهت‏‌گیری دشمن‏‌شناسانه تا به آنجا ارزش تلاش‌‏ها را بالا می‌‏برد که عنوان جهاد پیدا می‏‌کند و دری از درهای بهشت را به روی جامعه می‏‌گشاید «إِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّة….»(۸)

۳- تکلیف محوری: مدیریت جهادی بر محور تکلیف شکل می‏‌گیرد و مدیر در این عرصه تکلیف‏‌محور عمل می‏‌کند زیرا هرگاه عزت و کرامت جامعه از طرف دشمن مورد هجمه قرار بگیرد مدیر جهادی احساس تعهد و تکلیف می‏‌کند و قدم به عرصه مبارزه می‏‌گذارد تا مجد و عظمت خویش را در پرتو جهاد به‏‌دست آورد و به کلام نورانی و حماسه‌‏ساز رسول خدا(ص) که فرمود: بجنگید و در راه خدا به جهاد پردازید تا شوکت و سرافرازی را برای فرزندانتان به ارمغان آورید. «اغْزُوا تُورِثُوا أَبْنَاءَكُمْ مَجْداً» (۹) لباس عمل بپوشانید.

باید در سایه حرکت‌‏های جهادی به اصلاح امور پرداخت تا مفهوم «نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بِلَادِك‏» تحقق یابد. کجی‌‏ها و کاستی‌‏ها در جامعه با حرکت‌‏های جهادی سریع‏‌تر به نتیجه می‏‌رسد.

۴- معنویت‏‌گرا: توجه به عوامل و ارزش‌‏های معنوی و اعتقاد به عوامل ماورایی، در این نوع از مدیریت، جایگاهی والا دارد. این اعتقاد اگر به‏‌صورت راستین در حوزه مدیریت شکل بگیرد چنان شور و هیجانی در وجود مدیر و همکارانش ایجاد می‏‌کند که در انجام رسالت‏‌های جهادی خود، سر از پا نشناسند و ره چند ساله را یک‏‌روزه طی نمایند. از آثار چنین اعتقادی، تقویت و برانگیختگی انگیزه، شور و شادابی، خستگی‌‏ناپذیری، رضایت‏مندی و… می‏‌باشد. تاریخ، نمونه‏‌های فراوانی از این نوع مدیریت را به ثبت رسانده است، مدیرانی که توانسته‏‌اند با تکیه بر معنویت و بهره‌‏گیری از عوامل معنوی، با همه کمبودهایی که به‌‏لحاظ مادی و ظاهری داشتند به پیروزی‏‌های ارزشمندی دست پیدا کنند.

پیامبر اکرم(ص) هنگام گسیل نیروهای جهادی، برای نبرد با دشمن و تقویت روحیه سربازان خود، می‌‏فرمود: با نام خدا، برای خدا و در راه خدا جهاد نمایید. «اُغزُواْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فِی سَبِیلِ اللَّه‏»

شهید مطهری(ره) در چند جمله، درباره استادش امام خمینی(ره) که با پشتوانه‏‌ای از معنویت، انقلاب عظیم اسلامی را رهبری و مدیریت می‏کرد می‏‌گوید: «وقتی که در سفر اخیر به پاریس، به ملاقات و زیارت ایشان (امام خمینی) رفتیم چیزهایی از روحیه او درک کردم که نه فقط بر حیرت من، بلکه بر ایمانم نیز اضافه کرد. وقتی برگشتم، دوستانم پرسیدند چه دیدی؟ گفتم: چهار تا «آمَنَ» دیدم:

۱-       آمَنَ به هدفه، به هدفش ایمان دارد…

۲-       آمَنَ به سبیله، به راهی که انتخاب کرده ایمان دارد.

۳-       آمن به قوله، احدی مثل ایشان به روحیه مردم ایران ایمان ندارد.

۴-       آمن به ربه، آدمی که دست خدا و عنایت خدا را حس می‌‏کند و در راه خدا قدم برمی‏‌دارد.(۱۰)

 

۵- قاطعیت در تصمیم‌‏گیری: از دیگر ویژگی‏‌های مدیریت جهادی، قاطعیت در تصمیم‌‏گیری است. عزم و قاطعیت، یکی از صفات پیامبران است و هیچ پیامبری مبعوث به رسالت نشد مگر این‏كه از صفت «عزم» و «قاطعیت» برخوردار بوده است. علی(ع) فرمود:

« وَ لَكِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِی قُوَّةٍ فِی عَزَائِمِهِم‏»(۱۱)

«خداوند سبحان، پیامبران خود را در تصمیم‏ها و قاطعیت دارای قدرت قرار داد.»

آن‏‌روز‏که علی(ع) مالک اشتر را برای مدیریت مصر معرفی می‌‏کند مردم آن سرزمین را به مدیری قاطع بشارت می‌‏دهد و می‏‌فرماید:

«فَإِنَّهُ سَیْفٌ مِنْ سُیُوفِ اللَّهِ لَا كَلِیلُ الظُّبَةِ وَ لَا نَابِی الضَّرِیبَةِ»(۱۲)

«مالک، در بُرندگی و قاطعیت، چون شمشیری از شمیرهای خداوند است که تیزی آن کُند نمی‏‌شود و به هرجا فرود آید بی‌‏اثر نیست.»

۶- مدیریت جهادی، بر دو جنبه ذهنی و عینی استوار است که جنبه ذهنی آن مشتمل بر ارزش‏‌های انسانی و اسلامی است و با انگیزه «فی سبیل‏ الله» در جهت خدمت بی‏‌منت و خالصانه به رشد و تعالی جامعه و حفظ منافع ملی شکل می‏‌گیرد و همین ویژگی باعث می‌‏شود تا این مدیریت را از سایر مدیریت‏‌های معمول و مرسوم ممتاز نماید و جنبه عینی آن اجرای عقلانی طرح‌‏ها و سیاست‏‌ها، در صحنه عملیات و کارکردها است.

ضرورت مدیریت جهادی

اگر بتوانیم نظام مدیریت کشور را برای همیشه براساس مدیریت جهادی تعریف و ساختارسازی کنیم نهایت خدمت را به جامعه و پیشرفت کشور انجام داده‏‌ایم، و اگر قادر به انجام چنین کاری نباشیم در برخی از مقاطع زمانی و به‏‌خاطر برخی از شرایط تحمیلی بر جامعه، لازم است تا زمانی که آن شرایط تحمیلی وجود دارد مدیریت‏‌های مختلف را با روش‌‏های مناسب، از شرایط معمولی خارج نموده و به فضای جهادی وارد کرد. در این شرایط است که مدیریت جهادی ضرورت پیدا می‏‌کند. به‏‌عبارت‏‌دیگر نمی‏‌توان گفت که مدیریت جهادی در دو مقطع، ضرورت پیدا می‏‌کند:

۱- زمانی که یک ملت مورد هجمه بی‏‌رحمانه خارجی قرار می‏‌گیرد و از هر طرف برای از پای درآوردنش از شیوه‏‌های ناجوانمردانه استفاده می‏‌کنند تا ارکان اقتدار آن نظام را درهم شکنند مدیریت جهادی ضرورت پیدا می‏‌کند، زیرا در چنین شرایطی، یکی از راه‏‌های مقابله با تهاجمات دشمنان، اداره امور کشور با روحیه و مدیریت جهادی است. مقام معظم رهبری می‏‌فرماید:

«روحیه جهادی لازم است. ملت ما از اول انقلاب تا امروز در هرجایی‏‌که با روحیه جهادی وارد میدان شده، پیش رفته، این را ما در دفاع مقدس دیدیم، در جهاد سازندگی دیدیم، در حرکت علمی داریم مشاهده می‏‌کنیم. اگر ما در بخش‌‏های گوناگون، روحیه جهادی داشته باشیم، یعنی کار را برای خدا، با جدیت و به‏‌صورت خستگی‏‌ناپذیر انجام دهیم – نه‏‌فقط به‌‏عنوان اسقاط تکلیف- بلاشک این حرکت پیش خواهد رفت.»(۱۳)

۲-هرگاه سستی‏‌های درونی، غفلت‌‏ها و تن‏‌پروری‌‏ها، عدم احساس مسئولیت و از دست دادن فرصت‌‏ها موجب شد که جامعه با مشکلات فراوانی روبه‏‌رو شود و به‏‌خاطر ناکارآمدی سیستم مدیریتی، فرصت‏‌ها و سرمایه‌‏ها از دست برود، مدیریت جهادی ضرورت پیدا می‏‌کند تا در چنین شرایطی پا به عرصه کارزار گذارد و بر عرشه مدیریت بنشیند و کشتی جامعه را در دریای مواج زندگی به ساحل نجات برساند. مقام معظم رهبری در مورد ضرورت مدیرانی که سطح کارآمدی نظام را ارتقا ببخشند و جامعه را از حالت رکود خارج سازند می‏‌فرماید:

«اگر مردم دنبال رئیس جمهور یا دنبال نماینده مجلس می‏‌گردند کسانی هستند که می‏‌خواهند آن‏ها را با انتخاب تعیین کنند، در پی آن هستند که انسان‌‏های کارآمدی را برای یک مسئولیت بنشانند تا آن‏ها بتوانند سطح کارآمدی نظام را افزایش بدهند و مشکلات مادی و معنوی مردم را حل کنند، این خواست مردم است.»(۱۴)

ارکان مدیریت جهادی

برخی فکر می‏‌کنند که با قراردادن یک نیروی کارآمد، متعهد و پرتلاش در رأس یک سازمان، به مدیریت جهادی دست یافته‌‏اند در صورتی که مدیریت جهادی «فردی» نیست که با جابه‌‏جایی یک فرد هرچند توانمند، اتفاق بیفتد، بلکه یک «مجموعه» است که باید جهادی شود تا چنین مدیریتی شکل بگیرد.

به‏‌عبارت‏‌دیگر، مدیریت جهادی ارکان و ضمائمی دارد که اگر به آن ارکان توجه نشود و یا یک رکن از آن نادیده گرفته شود مدیریت جهادی تحقق پیدا نخواهد کرد. برشمردن این ارکان، ما را بیشتر با محتوا و گستره چنین مدیریتی آشنا می‌‏سازد:

١- مدیر

نخستین و شاید بتوان ادعا کرد که مهم‏ترین رکن مدیریت جهادی شخص مدیر است. مدیر در حقیقت سکان‌دار کشتی سازمانی است که باید در آن نقش‌‏آفرینی کند.

مدیر چه بخواهد، چه نخواهد مسئولیت همه رفتارها و عملکردهای درون یک سازمان را برعهده دارد.

مدیر در برابر قانون و مقررات و مسئولان بالاتر باید پاسخگو باشد.

مدیر در دایره سازمان، نقطه مرکزی آن سازمان به‌‏شمار می‌‏آید که پرگار همه فعالیت‌‏ها بر محور وجود او می‏‌گردد. علی(ع) می‏‌فرماید: موقعیت من در امر خلافت و مدیریت جامعه اسلامی همانند آن میله و قطبی است که در وسط سنگ آسیا قرار دارد. «أَنَّ مَحَلِّی مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى…»(۱۵)

از منظر دیگر، مدیر به‏‌منزله آن رشته‌‏ای است که از وسط دانه‏‌های تسبیح می‏‌گذرد و همه دانه‌‏ها را در یک مدار، به هم مرتبط می‏‌سازد. «وَ مَكَانُ الْقَیِّمِ بِالْأَمْرِ مَكَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ یَجْمَعُهُ وَ یَضُمُّهُ …»(۱۶)

٢- همکاران

هر مدیری برای اجرایی کردن اندیشه‏‌ها، طرح ها و برنامه‏های مدیریتی و پیش‏بردن کارها، نیاز به همکاران و همراهانی دارد تا او را در رسیدن به اهداف، یاری برسانند. در هر سازمانی، همکاران مدیر، به‌‏منزله اجزایی از پیکره مدیریت به‏‌حساب می‏‌آیند، اگر این اجزاء با کل، همراهی و هماهنگی نداشته باشند مدیر نمی‌‏تواند کارها را به پیش ببرد. همکاری وقتی به‌‏خوبی شکل می‏گیرد که همکاران با یکدیگر سنخیت داشته باشند چنان‏كه گفته‌‏اند: السنخیة علة الانضمام.

مدیر جهادی، معاونان و همکاران جهادی می‏‌خواهد، زیرا اگر همکاران مدیر، نگاه، تلاش، توقع و اعتقادشان جهادی نباشد و یا سنخیت و تجانسی با یکدیگر نداشته باشند چگونه می‏‌توانند کارها را به پیش ببرند؟

قرآن کریم در داستان حضرت موسی(ع) می‌‏فرماید: آن‏گاه‌‏که قبای پیامبری بر قامت موسی(ع) پوشانده شد تا پیام الهی را از موضع رهبری امت، به مردم ابلاغ کند و با فرعون ستمگر که یکی از موانع مهم هدایت به سوی خداوند سبحان بود، به ستیز برخیزد و مظلومان و مستضعفان را از زیر بار ستم و ستمگری نجات بخشد «اذْهَبْ إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‏»(۱۷) از خداوند، برای این امر مهم، همکار و وزیری را درخواست کرد که از خاندان و برادر او باشد تا با انتخاب چنین همکار و دستیاری پشت خود را محکم کند و بر قدرت و قوت خویش بیفزاید:

«وَ اجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی هارُونَ أَخِی اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی. وَ أَشْرِكْهُ فِی أَمْرِی»(۱۸)

«خداوندا! برای من وزیر و همکاری از خاندانم قرار بده، هارون برادرم را برای این مسئولیت پیشنهاد می‌‏کنم، پشت مرا با همراهی او تقویت فرما و او را در مسئولیتم شریک گردان.»

نکته‏‌های فراوانی در این آیات نورانی وجود دارد که در موضوع مدیریت جهادی باید مورد توجه قرار بگیرد:

۱-مدیران، نیاز به همکارانی دارند تا آن‏ها را در اداره امور، یاری کنند «وَ اجْعَلْ لِی وَزِیراً»

۲-این همکاران باید آنقدر به مدیر نزدیک باشند و پیوندهای اعتقادی، عاطفی، فکری و مسئولیتی آنان مستحکم باشد که گویا از یک خانواده هستند. «مِن اهلی»

۳-همکار باید برای مدیر، در دلسوزی و نقش‌‏آفرینی همانند برادر عمل کند «هارُونَ اَخی»

۴-همکار باید با تعهد و مسئولیتی که در انجام کارها از خود نشان می‏‌دهد بر قوت و قدرت مدیر بیفزاید. «اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی»

۵-همکار نباید خود را در نقش مدیر ظاهر کند بلکه باید نقش پشتیبانی و همکاری برای مدیر داشته باشد. «اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی وَ أَشْرِكْهُ فِی أَمْرِی»

مدیران جهادی از همکاران خود انتظار دارند که تلاش آن‏ها همراه با تقوا باشد چنان‏كه امیرمومنان علی(ع) به فرماندار خود در بصره، «عثمان‌‏بن حنیف» فرمود:

«أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ»(۱۹)

«با پرهیزکاری و تلاش خستگی‌‏ناپذیر، و پاکدامنی و درست‌کاری مرا در مدیریت جامعه اسلامی یاری دهید.»

علی(ع) در نامه‏‌ای دیگر، به یکی از همکاران خود توصیه می‌‏کند تا از همکارانی استفاده کند که از سوابق نیکی برخوردار باشند. آنان‏که روزی همکار اشرار بودند و در جنایت و خیانت بدکاران شرکت داشته‌‏اند را به‏‌عنوان همکار انتخاب نکند:

«أَنَّ شَرَّ وُزَرَائِكَ مَنْ كَانَ لِلْأَشْرَارِ وَزِیراً وَ مَنْ شَرِكَهُمْ فِی الْـآثَامِ…»(۲۰)

«ای مالک! بدترین همکاران تو، کسانی هستند که پیش از تو، همکار اشرار و بدکاران بوده‌‏اند و در گناهان آنان شرکت داشته‌‏اند.»

٣- ساختار

فعالیت‏‌های اجتماعی را باید در قالب ساختاره‌ای سازمانی پیش برد زیرا تقسیم و تنظیم کار، تعیین حیطه مسئولیت، تخصص، برنامه‏‌ریزی، نظارت و کنترل، همه باید در قالب یک ساختار قرار بگیرد تا کارها شکل و شمایل خود را پیدا کنند زیرا سازمان‏‌ها زاییده فعالیت‏‌های جمعی است.

هر نظامی برای دستیابی به اهداف موردنظرِ خود، می‏‌کوشد تا از روش‌‏های مختلف، در قالب‌‏های گوناگون بهره‌‏گیری کند و هرچه سریع‌‏تر، روان‏تر و مؤثرتر به اهداف خود دست یابد و از این طریق هم بر اقتدار خویش بیفزاید و هم رضایت‌‏مندی عمومی را فراهم آورد.

با شروع انقلاب صنعتی در غرب و رشد صنایع و ازدیاد جمعیت، گسترش شهرها، تولید انبوه، افزایش مصرف و همچنین گسترش قدرت و اختیارات حکومت‏‌ها… ایجاب می‌‏کرد که نظام سازمانی و ساختارهای اجتماعی و خدماتی نوینی، متناسب با نیازهای زمان ایجاد شود، این نیاز باعث شد تا اندیش‌وران اروپایی و آمریکایی را به مطالعات و تحقیقاتی بکشاند که نظام ساختاری و سازمانی فعالیت‏‌های جمعی و مدیریتی را طراحی و پیشنهاد نمایند. به‏‌عنوان مثال می‏‌توان از «ماکس وبر» (۱۹۲۰- ۱۸۴۶) نظریه‌‏پرداز این عرصه نام برد که نظام «بوروکراسی» را پیشنهاد کرد و یا «هانری فایول» (۱۹۲۵- ۱۸۴۱) که نظریه تخصص‏‌گرایی را ارائه نمود.

برای همگان تا حدودی روشن است که ساختارهای سازمانی و تشکیلاتی، در موفقیت و یا عدم موفقیت مدیران، نقش مؤثر و اساسی دارند به‏‌ویژه اگر مدیریت را «کارکردن به‌‏وسیله افراد و گروه‏‌ها، برای رسیدن به مقاصد سازمان» تعریف کنیم نقش ساختار برجسته‌‏تر می‏‌شود.

مدیر جهادی با ویژگی‌‏‏هایی که دارد باید در قالب ساختار و سازمانی مدیریتی کند که متناسب با چنین مدیریتی باشد، ساختار بروکراتیک، پاسخگوی ساختار جهادی و مدیریت جهادی نیست. ممکن است کسی این اشکال را مطرح کند که سیستم‌‏ها و ساختارها مبنای علمی دارند و علم به معنای خاص آن، جهادی و غیرجهادی، اسلامی و غیراسلامی ندارد، مثلا ۲×۲ مساوی با چهار است، این فرمولِ ساده‌‏ی ریاضی در همه مکان‏‌ها و زمان‏‌ها، و در میان همه انسان‏‌ها با هر تفکر و اعتقاد و نژادی که باشند یک نتیجه بیشتر ندارد.

در پاسخ به این اِشکال، باید گفت: اولاً اگر این ساختارها دارای چنین مبنای علمی و قطعی بودند این همه نظریه‏‌های گوناگون و متفاوت به‏‌وجود نمی‌‏آمد. ثانیاً بسیاری از همین ساختارها که روزگاری همگان بر آن‏ها تاکید می‌‏ورزیدند بعد از گذشت زمان، منسوخ شدند. ثالثاً قالب‌‏ها و ساختارها را انسان‏‌ها می‏‌سازند، انسان‌‏هایی که دارای تفکرات، ذوق‌‏ها و توانمندی‌‏های گوناگونی هستند و هر زمان متناسب با اهداف، امکانات و نیازمندی‏‌ها تصمیم‌‏گیری می‏‌کنند.

مدیر جهادی، ساختاری متناسب می‏‌خواهد تا ضمن حفظ حدود و ثغور با شتابی بیشتر و تلاشی افزون‏‌تر، کارها را به پیش ببرد. به چند نمونه از شاخص‏‌هایی که در ساختار متناسب با مدیریت جهادی وجود دارد در اینجا اشاره می‏‌کنیم:

۱-ساختارها در مدیریت جهادی با توجه به مصالح و منافع نظام و نیازهای جامعه طراحی می‏‌شود.

۲-در مدیریت جهادی، ساختارها، تنظیم‌‏کننده هستند و نه بازدارنده

۳-ساختارها برای هرچه بهتر پیاده کردن عدالت، شکل می‏‌گیرند ولی در ساختار جهادی، عدالت را مقوله‌‏ای به نام احسان همراهی می‏‌کند. «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسان‏»(۲۱)

۴-در این‏‌گونه ساختار، میدان مسابقه و سرعت افراد، به‏‌سوی خیر و خوبی محدود نمی‏‌شود. «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرات‏»(۲۲)

۵-تقسیم‏‌بندی کارها در ساختارهای جهادی وجود دارد ولی به‏‌معنای این نیست که واحدی نسبت به واحد دیگر هیچ مسئولیتی نداشته باشد، اگر مسئولیت تشکیلاتی نباشد قالب‏‌های ساختاری نمی‏‌توانند مانع مسئولیت انسانی شوند زیرا در فرهنگ اسلامی نباید ساختارها اصل کلی و فراگیر «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُول‏»(۲۳) را مورد خدشه قرار بدهند.

 

پی‌‏نوشت:

۱.        بحارالانوار / ج ۲۳ / ص۳۲

۲.        کنزالعمال / ج ۶ / ص۷۱۷ / خ ۱۷۵۵۰

۳.        تاریخ فخری / ص۶۷

۴.        غیبت نعمانی / ص۱۳۸

۵.        بیماری‌‏های مدیریت از چارلز آف / آستن / ص۱۵- به نقل نگرشی بر مدیریت اسلامی / ص۲۷

۶.        جواهرالکلام / ج ۲۱ / ص۳

۷.        جهاد اقتصادی / بیانات آیت‏الله خامنه‏ای رهبر معظم انقلاب / ص۳۵

۸.        نهج‌‏البلاغه / خطبه ۲۷

۹.        وسائل الشیعه / ج ۱۱ / ص۹

۱۰.      در پیرامون انقلاب اسلامی / ص۲۰

۱۱.       نهج‌‏البلاغه / خطبه ۲۲۳

۱۲.      همان / نامه ۳۸

۱۳.      جهاد اقتصادی / بیانات مقام معظم رهبری حضرت آیت‌‏الله خامنه‌‏ای / ۸۲

۱۴.      عیار مدیران از منظر رهبر معظم انقلاب / ص۶۸

۱۵.      نهج‌‏البلاغه / خطبه ۳

۱۶.      نهج‌‏البلاغه / خطبه ۱۴۶

۱۷.      طه / آیه ۲۴ «به سوی فرعون برو که او طغیان کرده است.»

۱%