آیین آسمانى اسلام بر این نكته تأكید مى‏‌ورزد كه در نظام خلقت، قانونى به نام «زوجیّت» وجود دارد و این قانون، نه تنها بر زندگى انسان، حیوان و نبات، حاكمیت دارد بلكه بر…

**********************************************

نیازهای معنوی خانواده-بخش اول

سیدرضا تقوی

رهبر معظم انقلاب اسلامی(مدظله‏‌العالی):

جامعه‌‏ی اسلامی، بدون بهره‏مندی کشور از نهاد خانواده‌‏ی سالم، سرزنده و بانشاط، اصلاً امکان ندارد پیشرفت کند. بالخصوص در زمینه‌‏های فرهنگی و البته در زمینه‏‌های غیر فرهنگی، بدون خانواده‌‏های خوب، امکان پیشرفت نیست. پس خانواده لازم است.

سومین نشست اندیشه‏‌های راهبردی زن و خانواده – 90/10/14

منزلت خانواده‏

براى جامعه‌‏شناسان، همیشه این پرسش مطرح بوده است كه عامل اصلى تشكیل خانواده، به‏‌عنوان واحد كوچك اجتماع، چیست؟

آیا انگیزه اقتصادى، زن و مرد را وادار مى‏‌كند تا هسته نخستین خانواده شكل بگیرد؟ آیا تأمین نیاز شدید جنسى موجب مى‏‌شود تا زن و مرد، در كنار یكدیگر قرار بگیرند و كانونى به نام خانواده به‌‏وجود آید؟ و یا میل به داشتن فرزند در مرد، و انگیزه مادر شدن در زن، عامل اصلى تشكیل خانواده است؟ زیرا زن و مرد ادامه شخصیت خود را در وجود فرزندان خود مى‏‌دانند لذا براى تحقق چنین خواسته‏‌اى خانواده شكل‏‌گرفته است؟ و…

اندیشورانى كه در حوزه دانشِ جامعه‏‌شناسى و مسائل مربوط به تربیت، سخن گفته‌‏اند، در پاسخ به پرسش‌‏هاى فوق، مطالب فراوان و متنوعى را بیان كرده‏اند كه هركدام از آن دیدگاه‌‏ها، در جاى خود قابل بحث و ارزیابى است، ولى آنچه ما در اینجا به‌‏طور فشرده بیان مى‏‌كنیم و پاسخى براى پرسش‏هاى فوق مى‌‏باشد این‏ است‏ كه:

هركدام از مطالب یادشده كه در قالب پرسش عنوان گردیده، مى‏‌تواند تا حدود زیادى در زندگى خانوادگى شورآفرین باشد ولى «علة العلل» و یا عامل اصلى تشكیل خانواده، مسائلى از قبیل رفع نیاز جنسى، دستیابى به مال، قدرت، زیبایى و میل به فرزند نیست.

آیین آسمانى اسلام بر این نكته تأكید مى‏‌ورزد كه در نظام خلقت، قانونى به نام «زوجیّت» وجود دارد و این قانون، نه تنها بر زندگى انسان، حیوان و نبات، حاكمیت دارد بلكه بر مجموعه آفرینش، اعم از نبات و جماد نیز حاكم است، بدین معنا كه قانون خلقت همه موجودات را، در مسیر جذب و انجذاب هدایت مى‌‏كند و هر جنسى را به طرف جنس دیگر، مى‏‌كشاند قرآن كریم مى‏‌فرماید:

«وَ مِنْ كُلِّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُون‏‏»(۱)

«و از هر موجودى جفت [نر و ماده] آفریدیم شاید از این قانون حكیمانه پند بگیرید.»

براساس این قانون، تشكیل خانواده، معلول جفت‌‏خواهى انسان است و این خواست، به سرشت و آفرینش او برمى‏‌گردد زیرا هر كدام از دو عنصر زن و مرد، تا یكدیگر را نجویند و نخواهند و در كنار یكدیگر به تعاون و همكارى نپردازند ناقص هستند و این نقص را باید با انضمام به یكدیگر تبدیل به كمال كنند.

از دیدگاه قرآن كریم، هیچ زن و مردى نیست كه براى او جفتى خلق نشده باشد و هر جفت براساس فطرت خود، در پى یافتن جفت خویش است. زن با شیوه‌‏هاى لطیف و احساس زنانه و مرد با روش‌‏هاى خاص مردانه، جفت خود را مى‏‌جوید تا به مدد یكدیگر استعدادهاى نهفته در وجودشان را به مرحله ظهور برسانند و از این طریق، خویش را به قله كمال نزدیك سازند.

«وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجاً»(۲)

«خداوند شما را از خاك و سپس از نطفه آفرید و براى هر یك از شما جفت قرار داد.»

در جاى دیگرى قرآن كریم قانون «زوجیت» را از نشانه‏‌هاى قدرت خداوند حكیم مى‏‌داند و مى‏‌فرماید:

«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجا…»(۳)

«و از نشانه‏‌هاى قدرت خداوند این‌‏است‌‏كه براى شما همسر و جفتى از جنس خودتان آفریده است.»

علاوه بر عامل فطرى كه نقش عمده را در تشكیل خانواده دارد، اسلام نقطه آغاز تشكیل خانواده را با میثاق و پیمان ازدواج كه نوعى تعهد و قرارداد شرعى مى‌‏باشد استحكام مى‌‏بخشد تا موج‏هاى مشكلات زندگى، به‏‌سادگى نتواند بنیان‏هاى خانواده را درهم بشكند، براى تحكیم و تقویت هرچه بیشتر اركان خانواده، زن به‏‌عنوان ركن خانواده، پیمان محكم و معتبرى از مرد مى‏گیرد. قرآن كریم از این پیمان به «میثاق غلیظ» تعبیر كرده است و مى‏‌فرماید:

«وَ أَخَذْنَ مِنْكُمْ مِیثاقاً غَلِیظاً»(۴)

«و زن، از شما، پیمان محكم گرفته است.»

اسلام خانه و خانواده را به‌‏منزله كشورى مى‏‌داند كه اعضاء خانواده اعضاء كشور، و پدر و مادر، مدیر و مسؤول اداره این كشور هستند، و هرآنچه را كه براى اداره كشورى بزرگ و پرجمعیت لازم باشد براى اداره امور خانواده نیز، در مقیاسى كوچك‏تر لازم و ضرورى است.

یكى از عوامل مهم وحدت و انسجام خانوادگى «سنخیت» است به تعبیر فلاسفه: «السنخیة علة الانضمام» سنخیت علت انضمام و به هم پیوستن است. ما در محاورات روزانه از مثال‏هایى چون «كبوتر با كبوتر باز با باز» و «جان گرگان و سگان از هم جداست» بهره مى‏‌گیریم و با استناد به همین قاعده فلسفى مى‏‌خواهیم بگوییم تا سنخیت نباشد وحدت و یكپارچگى به‏‌وجود نخواهد آمد. مولوى همین معنا را در قالب داستانى‌این‏طور بیان كرده است:(کلیات مثنوی مولانا، دفتر دوم، ص ۱۶۴)

آن حكیمى گفت: دیدم هم تكىدر بیابان زاغ را با لك‌لكى
در عجب ماندم، به‏‌جستم حالشان‏تا چه‏‌قدر مشترك یابم نشان‏
چون شدم نزدیك و من حیران و دنگ‏خود بدیدم هر دوان بودند لنگ‏

در تعالیم اسلامى، بر این موضوع تأكید شده است كه زن و مرد به‌‏عنوان دو ركن خانواده، باید از لحاظ فكرى و فرهنگى سنخیت داشته باشند تا علاوه بر استوارى بنیان خانواده و اوج عشق و محبت، كه از این طریق حاصل مى‏‌گردد انسجام اركان و اعضاء خانواده نیز فراهم شود و لذا توصیه مى‏‌كند تا مرد و زن در آغاز تصمیم‌‏گیرى، و انتخاب همسر براى زندگى مشترك، به موضوع مهم «كفویّت» و مشابهت فكرى و فرهنگى و هم‏چنین سنخیت اخلاقى توجه داشته باشند. پیامبر اكرم(ص) فرمود:

«زَوِّجُوا الأكفاءَ وَ تَزَوَّجُوا الاكفاءَ وَاختارُوا لِنُطَفِكُم»(۵)

«به هم‌‏شأن خود زن بدهید و از هم‌‏شأن خود زن بگیرید و جایگاه نطفه‌‏هاى خود را با آگاهى انتخاب كنید.»

كفویت و توازن عقیدتى و فرهنگى مورد توجه اسلام است نه معیارهایى مانند مال و ثروت، قوم و قبیله و امثال آن. پیامبر اكرم(ص) فرمود:

«الْمُؤْمِنُ كُفْوُ الْمُؤْمِنَةِ، وَ الْمُسْلِمُ كُفْوُ الْمُسْلِمَةِ»(۶)

«مرد مسلمان هم شأن زن مسلمان و مرد مؤمن هم شأن زن با ایمان است.»

در نظام تعلیم و تربیت اسلامى، نسبت به شكل‏‌گیرى خانواده، حساسیت فراوانى وجود دارد زیرا خانواده، بستر شكل‏‌گیرى شخصیت افراد است و لذا این بستر اگر پاك و نورانى باشد كسانى‏‌كه در این فضا رشد می‌‏كنند پاك و نورانى خواهند شد در غیر این صورت، نسبت به خروجى‏‌هاى خانواده نباید امید پاكى و شایستگى داشت.

«وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلَّا نَكِدا…»(۷)

«زمین پاك، گیاهش به فرمان پروردگارش مى‏‌روید ولى زمین ناپاك و بدطینت، جز گیاه‏ بى‏‌ارزش از آن نمى‏‌روید.»

معمولاً افراد خردمند، براى انتخاب همسر به سراغ خانواده‌‏هاى آلوده نمى‌‏روند چون آنان كه در چنین خانواده‌‏هایى تربیت شده‌‏اند، شكستن مرزهاى انسانى و اخلاقى زندگى، براى آن‏ها امرى معمولى است، این افراد اگر به‏‌لحاظ ظاهر، از جمالى زیبا و دلربا هم برخوردار باشند به تعبیر پیامبر اكرم(ص) همانند آن گل زیبایى هستند كه در محل آلوده و كثیف روئیده‌‏اند و به‌‏خاطر جایگاه نامطبوع رشد این نهال، كسى به‏‌سراغ آن نخواهد رفت:

«إِیَّاكُمْ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَنِ قَالَ الْمَرْأَةُ الْحَسْنَاءُ فِی مَنْبِتِ السَّوْء»(۸)

«از گل‏هاى زیبایى كه در مزبله‌‏ها روئیده است بپرهیزید. گفته شد:‏ ای رسول خدا(ص)! منظور از گل‏هاى مزبله چیست؟ فرمود: منظور آن زن زیبا و خوش سیمایى است كه در خانواده‏اى پلید به‌‏وجود آمده باشد.»

در تفكر اسلامى، خانواده و فرهنگ حاكم بر خانواده از چنان موقعیتى برخوردار است كه یكى از معیارهاى انتخاب مدیران، براى اداره امور كشور، دارا بودن از اصالت و نجابت خانوادگى است. نباید پست‏‌هاى كلیدى و امور مهم مردم را به دست كسانى سپرد كه از اصالت و شرافت خانوادگى برخوردار نیستند، همان‏طور‏كه حضرت على(ع) در دستورالعمل حكومتى خود به «مالك‏‌اشتر» مى‏‌فرماید:

«مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَیَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُیُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ فِی الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ فَإِنَّهُمْ أَكْرَمُ أَخْلَاقاً وَ أَصَحُّ أَعْرَاضاً وَ أَقَلُّ فِی الْمَطَامِعِ [إِشْرَافاً] إِشْرَاقاً وَ أَبْلَغُ فِی عَوَاقِبِ الْأُمُورِ نَظَراً»(۹)

«كارگزاران دولتى را از میان مردمى با تجربه و با حیاء، از خاندانى پاكیزه و با تقوا، كه در مسلمانى سابقه درخشانى دارند، انتخاب كن، زیرا اخلاق آنان گرامى‌‏تر، و آبروی‏شان محفوظ‏تر، و طمع‌‏ورزى‏‌شان كم‏تر، و آینده‌‏نگرى آنان بیشتر است.»

حضرت على(ع) در فراز دیگرى از دستورالعمل خود به «مالك اشتر» توصیه مى‏‌كند تا با كسانى پیوند و روابط صمیمانه برقرار نمایید كه در خانواده‌‏هاى شایسته و نیك، پرورش پیدا كرده‌‏اند:

«ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِی الْمُرُوءَاتِ وَ الْأَحْسَابِ وَ أَهْلِ الْبُیُوتَاتِ لصَّالِحَةِ وَ السَّوَابِقِ الْحَسَنَةِ ثُمَّ أَهْلِ النَّجْدَةِ وَ الشَّجَاعَةِ وَ السَّخَاءِ وَ السَّمَاحَةِ فَإِنَّهُمْ جِمَاعٌ مِنَ الْكَرَمِ وَ شُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ»(۱۰)

«پس از مالك، با افراد با شخصیت و اصیل و خانواده‏‌هاى صالح و خوش‏‌سابقه پیوند برقرار ساز و سپس با مردمانى كه داراى صفاتى چون رشادت، شجاعت، سخاوت و بزرگوارى هستند معاشرت كن، زیرا چنین مردى منبع كرامت و شاخه‏‌هاى درخت فضیلت مى‌‏باشند.»

یكى از عوامل بسیار مهم كه در عدم پذیرش حكومت ستمگران، از جانب حسین بن على(ع) نقش داشته است و مانع از این شد كه آن‏‌حضرت دست بیعت به یزید بدهد، اصالت و شرافت خانوادگى بوده است:

«یَأْبَى اللَّهُ ذَلِكَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طَابَتْ وَ طَهُرَت‏»(۱۱)

«خدا و پیامبرش و مؤمنان امتناع دارند از این‏كه من تن به ذلت بدهم و هم‏چنین دامن‏هاى پاك و خانواده‌‏هاى شریف و اصیلى كه در آن پرورش یافته‏‌ام كراهت مى‏‌ورزند پستى و فرومایگى را پذیرا شوند.»

در مقدمه ارزشمند قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، كه بیان‏‌كننده جهت‏‌هاى كلى و اصولى نظام اسلامى است و اشاراتى به مبانى نظرى و فكرى اصول قانون اساسى دارد، دیدگاه اسلام را نسبت به امر مهم خانواده این‏طور بیان مى‏‌كند:

«خانواده واحد بنیان جامعه و كانون اصلى رشد و تعالى انسان است و توافق عقیدتى و آرمانى در تشكیل خانواده كه زمینه اصلى حركت تكاملى و رشدیابنده انسان است اصل اساسى بوده و فراهم كردن امكانات، جهت نیل به این مقصود، از وظایف حكومت اسلامى است. زن در چنین برداشتى، از واحد خانواده، از حالت (شىء بودن) و یا (ابزار كار بودن) در خدمت اشاعه مصرف‏‌زدگى و استثمار، خارج شده و ضمن بازیافتن وظایف خطیر و پرارج مادرى، در پرورش انسان‏هاى مكتبى پیش‌‏آهنگ، و خود هم‏رزم مردان در میدان‏هاى فعال حیات مى‏‌باشد و در نتیجه پذیراى مسؤولیتى خطیرتر و در دیدگاه اسلامى برخوردار از ارزش و كرامتى والاتر خواهد بود.»

قانون اساسى با الهام از فرهنگ انسان‏‌ساز اسلام، خانواده را واحد بنیادى جامعه معرفى نموده و اصل دهم، بدین شكل تنظیم و ارائه مى‏‌گردد:

«ازآن‏جا‏كه خانواده واحد بنیادى جامعه اسلامى است، همه قوانین و مقررات و برنامه‌‏ریزى‏‌هاى مربوط، باید در جهت آسان كردن تشكیل خانواده، پاسدارى از قداست آن و استوارى روابط خانوادگى بر پایه حقوق و اخلاق اسلامى باشد.»

امروز در جهان غرب، اركان خانواده، درهم‏‌شكسته و نهادى به‏‌عنوان خانواده، تقریباً از بین رفته است زیرا ماهیت فرهنگ و تمدن مادى غرب، نتیجه‌‏اى جز آنچه مشاهده مى شود، ندارد. در محیط زندگى غربى‏‌ها، صفا، صمیمیت، تفاهم، همبستگى، ایثار، صله‌‏رحم، رعایت حقوق والدین و امثال این ارزش‏ها كه نطفه‌‏اش در نهاد اجتماعى خانواده بسته مى‏‌شود و شخصیت فرزندان، در چنین فضایى شكل مى‏‌گیرد، به‏‌خاطر متلاشى شدن خانواده، آسیب جدى خورده است.

در جوامع اسلامى، به‏‌خاطر حضور و حاكمیت فرهنگ اسلام و قرآن، تا حدود زیادى، نهاد خانواده حفظ شده است اگرچه در این سال‏ها تهاجم بى‏‌رحمانه دشمنانِ بشریت، به ارزش‏ها و سنت‏هاى حسنه، خانواده و معیارهاى ارزشى آن‏را با چالش روبه‏‌رو كرده است ولى تا این زمان، اركان خانواده و بسیارى از سنت‏ها و ارزش‏هایش، همچنان محكم و استوار قرار دارند.

نیازهاى معنوى خانواده‏

همان‏طور كه خانواده به اقتصاد و مادیّات نیازمند است، به اعتقاد و معنویات نیز نیاز دارد. نیاز خانواده به مسائل معنوى و فرهنگى، كمتر از نیاز به مسائل مادى و اقتصادى نیست، اگرچه نیازهاى مادى مانند خوردنى‏‌ها و آشامیدنى‌‏ها در سلسله مراتب نیازمندى‏‌ها، رتبه نخست را تشكیل مى‏‌دهند و انسان بعد از این‏كه اعتماد به زنده ماندن را پیدا كرد با همه تلاش، مى‏‌خواهد حیات انسانى داشته باشد و حیات انسانى، تنها در سایه معنویت قابل تأمین است.

روان‏شناسان، نیازهاى انسان را با توجه به ابعاد وجودى و شخصیتى دسته‌‏بندى كرده‌‏اند و براى هر بخشى، سهم مناسب را در نظر گرفته‌‏اند. آنان انسان را از یك منظر، داراى سه بُعد، مى‏‌دانند و به تعبیرى، ابعاد وجودى انسان را در قالب یك شكل هندسى مثلث، كه داراى سه ضلع و زاویه است ترسیم مى‏‌كنند كه عبارتند از:

۱. طبیعت و غریزه‏

۲. احساس و عاطفه‏

۳. عقل و اندیشه‏

با توجه به این تصویر، نیازهاى انسان، بدین شكل، دسته‏‌بندى مى‏شود:

۱. طبیعى و غریزى، مانند خوراك، پوشاك، مسكن، جنس مخالف…

۲. عاطفى و احساسى مانند محبت، عشق، انس، الفت…

۳. عقلانى و اخلاقى مانند عدالت، راستى، معرفت، امنیت.

مولوى در كتاب مثنوى به بیان نیازهاى انسان پرداخته و آن‏ها را براساس ترتیب و اولویت، این‏گونه معرفى مى‏‌كند:

آدمى اول، حریص نان بودز آن‏كه قُوت نان، ستون جان بود
سوى كسب و سوى غصب و صدحیل‏جان نهاده بر كف از حرص و امل‏
چون به نادر گشت مستغنى ز نان‏عاشق نام است و مدح شاعران‏
تا كه اصل و نسل او را بر دهنددر بیان فضل او منبر نهند(۱۲)

در جاى دیگر مى‏‌گوید:

مرد، اول، بسته خواب و خور است‏آخرالامر، از ملائك برتر است‏(۱۳)

با توجه به مطالب یادشده، اگر پذیرفتیم كه خانواده، عبارت‏ است‏ از یك واحد اجتماعى، كه از ازدواج یك زن و مرد و فرزندانى كه حاصل این ازدواج مى‌‏باشند، به‏‌وجود آمده و همبستگى حقوقى و اجتماعى پیدا كرده‌‏اند، باید بپذیریم كه هر واحد اجتماعى، نیازمند اصول و مقرراتى است، تا در زندگى اجتماعى مرزها مشخص گردد و هركس متناسب با موقعیت، توانایى و استعدادش، مسیر رشد و تعالى را، با توجه به رعایت حقوق دیگران طى نماید.

براى اداره این واحد اجتماعى و هدایت كشتى خانواده، پیش از هرچیز باید نیازمندى‏‌هاى این مجموعه به‌‏ظاهر كوچك را بشناسیم و پس از تأمین نیازها، به‏‌دنبال اجراى آن براساس مقررات اجتماعى باشیم كه در اینجا به بخشى از نیازهاى فرهنگى و معنوى خانواده، براساس رهنمودهایى كه در تعالیم اسلامى وجود دارد مى‏‌پردازیم:

 

 

پی‌نوشت:

۱.        ذاریات/ آیه ۴۹

۲.        فاطر/ آیه ۱۱

۳.        روم/ آیه ۲۱

۴.        نساء/ آیه ۲۱

۵.        مجیدى، غلام‌حسین/ نهج‌‏الفصاحة/ ج ۱/ ص ۴۴۲/ حدیث ۲۶۹۲

۶.        شیخ حر عاملى، محمدبن حسن/ وسائل الشیعة/ ج ۱۴/ ص ۴۴/ شماره حدیث ۲۵۰۵۵

۷.        اعراف/ آیه ۵۷

۸.        نورى، میرزاحسین/ مستدرك الوسائل/ ج ۱۴/ ص ۱۶۴ و ص ۱۶۶

۹.        سیدرضى، محمدبن حسین موسوى/ نهج‌‏البلاغه/ ترجمه دشتى/ نامه ۵۳/ ص ۴۱۰

۱۰.      همان

۱۱.      جمعى از نویسندگان/ موسوعة كلمات الامام الحسین(ع)/ ص ۴۲۳

۱۲.      مولوى، جلال‏‌الدین محمد/ كلیات مثنوى مولانا/ جلد چهارم/ ص ۳۷۰

۱۳.      همان/ ص ۳۸۷