در فرهنگ پربار اسلامی، برنامه‏‌های تربیتی، به‌‏خاطر سازندگی انسان به‏‌گونه‌‏ای مدون گشته است که می‏‌کوشد پیروان خود را چنین بسازد که تمام اعمال و رفتار خارجی آنان نمایان‏گر چهره روشن و پاک اسلام باشد به‌‏عبارت دیگر…

****************************************************

نظام توزیع در فرهنگ اسلامی-بخش دوم

پدیدآورنده: سید رضا تقوی

توزیع وقت

لحظه‏‌های گران‏‌بهای زندگی که مجموعاً عمر انسان را تشکیل می‌‏دهند دارای ارزش‏‌های فراوانی هستند که توجه و آگاهی و بهره‌‏برداری صحیح و مناسب از این لحظه‌‏ها موجبات رشد و تعالی، و غفلت و بی‏‌خبری، بزرگ‏ترین خسارت را نصیب انسان خواهد کرد.

بر طبق منابع اسلامی، روز قیامت توقف‌گاهی وجود دارد که انسان را در آن موقف نگه می‏‌دارند و مسائلی را از او می‏‌پرسند یکی از چیزهایی که مورد سؤال قرار می‏‌گیرد اوقات زندگی و سرمایه ارزشمند عمر است:

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «لَا تَزُولُ قَدَمَا عَبْدٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ عَنْ عُمُرِهِ فِیمَا أَفْنَاهُ وَ شَبَابِهِ فِیمَا أَبْلَاه وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَیْنَ كَسَبَهُ وَ فِیمَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ»(۹)

رسول خدا(ص) فرمود: «روز قیامت که فرا رسد هیچ بنده‌‏ای از بندگان خدا اجازه قدم از قدم برداشتن را نخواهد داشت مگر این‏که به‏‌چهار سؤال پاسخ گوید:

۱ـ از عمر او که در چه راهی مصرف کرده است.

۲ـ از جوانی که در چه طریقی فرسوده‌‏اش ساخته است.

۳ـ از مال و ثروت او که از کجا به‌‏دست آورده و در کجا مصرف نموده است.

۴ـ و از دوستی و حقوق اهل بیت پیامبر.»

باید دانست که عمر، چیزی غیر از همین زمان‏‌ها و لحظه‏‌های متنوع و فرو رفتن و برآمدن نفس‌‏ها نیست چنان‏که سعدی می‌‏گوید: «هر نفسی که فرو می‌‏رود ممد حیات است و چون برمی‌‏آید مفرح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.» و دیگر، این ما هستیم که چگونه استفاده کردن از اوقات زندگی را انتخاب می‏‌کنیم.

نکته قابل توجه این‏‌است‏ که اسلام می‏‌کوشد به‌‏پیروانش چنین تعلیم دهد تا این لحظه‌‏ها را تنها در یک جهت به‏ کار نگیرند زیرا زندگی، مجموعه‏‌ای است که ابعاد گوناگون و نیازهای مختلف مادی و معنوی دارد و این انسان است که باید با هوشیاری و مراقبت هرچه تمام‌‏تر سرمایه وقت را به‏‌گونه‏ای توزیع نماید که همه ابعاد زندگی اشباع گردد و احیاناً با عدم صحیح توزیع وقت، بخشی از زندگی مورد بی‏‌مهری قرار نگیرد که در نتیجه به‏‌مجموعه زندگی لطمه وارد آید. آیین مقدس اسلام توصیه می‏‌کند که وقت خود را این‏گونه توزیع کنید:

قال الکاظم(ع): «اجْتَهِدُوا فِی أَنْ یَكُونَ زَمَانُكُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَكُمْ عُیُوبَكُمْ وَ یُخْلِصُونَ لَكُمْ فِی الْبَاطِنِ وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِكُمْ فِی غَیْرِ مُحَرَّم‏…»(۱۰)

امام کاظم(ع) فرمود: «بکوشید در این‏که وقت شما چهار ساعت باشد:

۱ـ یک ساعت برای مناجات با خدا.

۲ـ ساعتی هم برای کار و تأمین معاش.

۳ـ ساعتی هم برای معاشرت با برادران و افراد مورد اعتمادی که عیب‌‏های شما را به‏‌شما می‌‏شناسانند و در دل، شما را دوست دارند.

۴ـ و ساعتی هم برای درک لذت‏‌های حلال.»

چنین توزیعی در مورد وقت، از امیرمؤمنان علی(ع) نیز در نهج‌‏البلاغه حکمت ۳۸۲ وجود دارد که همه این تأکیدات و رهنمودها از طرف پیشوایان معصوم ما، می‌‏فهماند که توزیع و تقسیم عادلانه «وقت» امری لازم است و کسی می‏‌تواند به‌‏موفقیت‌‏های چشمگیر دست یابد که اصل توزیع را در ارتباط با اوقات زندگی رعایت نماید.

چه بسیارند انسان‏‌هایی که از کمبود وقت می‌‏نالند و دلیل بی‏‌توجهی به ‏بخشی از زندگی را کارهای فراوان و گرفتاری‌‏های مختلف می‏‌دانند و لذا هنگامی که بعضی از افراد شاغل و مسئول ایراد گرفته می‏‌شود که مثلاً چرا عبادت‏‌ها را فراموش کرده‌‏اید و یا چرا زن و بچه و زندگی را از یاد برده‌‏اید؟… در پاسخ می‏‌گویند فرصت نداریم؛ ولی اگر همین انسان‏‌های پرکار، وقت خود را براساس نیازهای زندگی توزیع کنند با وسعت و گشایش روبه‌‏رو خواهند شد چنان‏که مرجع بزرگ شیعه مرحوم آیت‌‏الله سیدمحمد کاظم یزدی فرمود: «تَوزِیُع الوَقتِ تَوسِیعُه وَ تَشتِیتُ الوَقتِ تَفوِتُیهُ»؛ توزیع وقت موجب وسعت و گشایش، و پراکندگی باعث از بین رفتن وقت خواهد شد.

زندگی پیامبر اکرم(ص) بهترین نمونه در توزیع وقت و رسیدن به‌‏همه مسائل فردی و اجتماعی می‌‏باشد. آن‌‏حضرت به‏‌گونه‌‏ای توزیع وقت و تقسیم کار کرده بود که با تمام مشکلات و گرفتاری‌‏های فراوانی که داشت به‌‏همه کارهای اجتماعی و فردی، عبادی و اخلاقی، سیاسی و نظامی، فرهنگی و اقتصادی خود به‏‌خوبی می‏‌رسید. مسئولیتِ گرفتن وحی و ابلاغ آن به‌‏مردم، مسئولیت اجرای وحی در شکل حکومت اسلامی، تنظیم سیاست داخلی و خارجی جامعه اسلامی، فرماندهی ارتش، تعلیم و تربیت جامعه، رفع نیازمندی‏‌‌های بیچارگان، اقامه جمعه و جماعت و بالاخره رسیدگی ب‎ه‏‌امور داخل منزل… همه و همه از کارهایی بود که پیامبر اکرم(ص) می‌‏بایست انجام دهد و او براساس سیستم عادلانه توزیع، به‌‏گونه‏ای اوقات را تنظیم می‌‏نمود که به‏‌خوبی هدایت‏گر همه مسائل بود.

 

توزیع نگاه

انسان با دو زبان سخن می‏گوید یکی «زبان گفتار» و دیگری «زبان کردار» همان‏طورکه زبان گفتار، می‏تواند از فصاحت و بلاغت، استحکام و استحان برخوردار باشد زبان کردار نیز چنین ضوابطی دارد و در بعضی از موارد، تأثیر زبان کردار به‏‌مراتب از زبان گفتار بیشتر است و دوصد گفته به‌‏اندازه نیمه کردار نخواهد بود و یا در موقعیت‏‌های خاصی، زبان گفتار به‏‌کلی تأثیر خود را از دست می‏‌دهد و باید گفت که در آن موارد از عمل کار برآید به‌‏سخن‏دانی نیست.

پس انسان تنها از طریق زبان، منظور و مقصودش را نمی‏‌فهماند بلکه مدل لباس، اصلاح سر و صورت، خطوط پیشانی، گره ابروان، خنده لب‌‏ها و بالاخره شکل نگاه‏ها، هرکدام می‌‏توانند دارای معنای مخصوصی باشند.

انسان آگاه به‏‌کلیه حرکت‏‌های زندگی و برخوردهای اجتماعی خویش معنی می‏‌دهد و آن‏ها را چنان هماهنگ با اندیشه و طرز تفکرش با شکلی مطلوب و زمانی مناسب، فصیح و بلیغ به‏‌جا می‌‏آورد که بیشترین اثر تبلیغی و ارشادی را در ذهن‌‏ها بر جای می‌‏گذارد.

در فرهنگ پربار اسلامی، برنامه‏‌های تربیتی، به‌‏خاطر سازندگی انسان به‏‌گونه‌‏ای مدون گشته است که می‏‌کوشد پیروان خود را چنین بسازد که تمام اعمال و رفتار خارجی آنان نمایان‏گر چهره روشن و پاک اسلام باشد به‌‏عبارت دیگر، یک مسلمان با تعلیماتی که از اسلام گرفته به‏‌کردارش جهت و سمت مکتبی می‌‏دهد و از کارهای بی‏‌سمت و بی‏‌معنا شدیداً متنفر و بیزار است.

«وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً »(۱۱)

«و هرگاه به‌‏عمل لغو و بیهوده‏ای برخورد کنند بزرگوارانه از آن درگذرند.»

ششمین پیشوای شیعه، به‏‌پیروانش توصیه می‌‏کند که با زبان کردار، مبلغ و مروج راه و هدف ما باشید و آن‏گاه عملی مفید و مؤثر است که سمت و جهت آن اسلامی و خدایی باشد.

قال الصادق(ع): «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِكُمْ»(۱۲)

امام صادق(ع) فرمود: «مردم را با عمل خود به‌‏اسلام دعوت کنید.»

وقتی که کردارها، زبان داشته باشند، برخوردها، تشویق باشند یا تعزیر، نگاه‏‌ها، جایزه می‏‌دهند یا کیفر، خطوط پیشانی، تأیید می‏‌کنند یا تخریب؛ پس باید همه این حرکت‌‏ها را چنان تنظیم کرد که به‏‌کسی ظلم نشود.

اسلام به‏‌بعضی از مسئولین امور، به‏‌خاطر حساسیتی که کارشان دارد توصیه می‏‌نماید رفتار و حرکت‏‌های آنان از محور عدالت خارج نشود. رهبر جامعه اسلامی، معلمی که سر کلاس برای شاگردانش تدریس می‏‌کند، مبلغی که بر فراز منبر، اجتماعی را مخاطب قرار می‏‌دهد و قاضی شرعی که به‌‏رفع اختلافات می‌‏پردازد از کسانی هستند که حتی در نگاه‏‌هایشان باید مراعات عدالت را بنمایند.

در تعلیمات اسلامی تأکید شده است که در برخورد با جمع، نگاه‌‏ها باید عادلانه توزیع شود چنان‏که پیامبر اسلام(ص) در میان اصحاب و یارانش، لحظه‌‏های نگاه خود را بالسویه تقسیم می‏‌نمود.

قال الصادق(ع): «کانَ رَسولُ الله(ص) یَقسِمُ لَحظاتِهِ بَینَ أصحابِهِ فَیَنظِروُا اِلی ذا وَ یَنظُرُو الی ذا بِالسَّویّةِ»(۱۳)

امام صادق(ع) فرمود: «پیامبر خدا در میان اصحابش چنین بود که لحظه‏‌های نگاه خود را به‌‏طور مساوی تقسیم می‏‌کرد به‌‏همان مقدار که به‌‏یکی نگاه می‌‏نمود به‏‌همان اندازه نیز به‏ آن‌‏دیگری نگاه می‌‏فرمود.»

قاضی باید در توزیع نگاه، لحظه‏‌های نگاه خود را چنان تقسیم کند که به‌‏کسی ظلم نشود آن‏گونه که حضرت علی(ع) در سخنی به ‏شریح قاضی می‏‌گوید:

«… وَاسِ بَیْنَ الْمُسْلِمِینَ بِوَجْهِكَ وَ مَنْطِقِكَ وَ مَجْلِسِكَ حَتَّى لَا یَطْمَعَ قَرِیبُكَ فِی حَیْفِكَ وَ لَا یَیْأَسَ عَدُوُّكَ مِنْ عَدْلِك‏…»(۱۴)

«ای شریح! در خوشرویی و سخن گفتن و چگونه نشستن در میان مسلمانان مواسات را رعایت کن تا نزدیکانت در ظلم تو طمع نکنند و دشمنانت از عدالت تو ناامید نگردند.»

 

توزیع علم

همان‏گونه که اسلام، مردم را به‏‌فراگیری دانش تشویق می‏‌کند و منزلت والایی برای متعلم قائل است همان‏طور به‌‏نشر و توزیع علم، توصیه‌‏های اکید می‏‌نماید و معلم را به‏‌خاطر اینکه ناشر افکار علمی می‌‏باشد بسیار بزرگ می‏‌داند.

حبس دانش و کتمان معارف علمی و دینی از گناهانی است که خداوند بر دانشمندان نمی‌‏بخشاید و از آنان پیمان گرفته تا اندوخته‏‌های علمی خویش را به‌‏دیگران بیاموزند و در توزیع و ترویج دانش دریغ نورزند.

«عن ابی‌‏عبدالله(ع) قال: قَرَأْتُ فِی كِتَابِ عَلِیٍّ (ع) إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَأْخُذْ عَلَى الْجُهَّالِ عَهْداً بِطَلَبِ الْعِلْمِ حَتَّى أَخَذَ عَلَى الْعُلَمَاءِ عَهْداً بِبَذْلِ الْعِلْمِ لِلْجُهَّالِ لِأَنَّ الْعِلْمَ كَانَ قَبْلَ الْجَهْلِ»(۱۵)

«امام صادق(ع) فرمود: در کتاب حضرت علی(ع) چنین خواندم که خداوند از نادانان برای کسب و طلب علم پیمان نگرفت مگر وقتی که از دانشمندان پیمان گرفت تا دانش خویش را در اختیار نادانان بگذارند زیرا علم و دانش بر جهل و نادانی سبقت داشته است.»

دانشمند، دانش خود را باید به‌‏عنوان سرمایه‌‏ای به‌‏حساب آورد و بداند که هر سرمایه‌‏ای زکاتی دارد و طبق فرمان خداوند، زكات سرمایه را باید پرداخت، چنان‏که امام باقر(ع) فرموده:

«زَكَاةُ الْعِلْمِ أَنْ تُعَلِّمَهُ عِبَادَ اللَّه‏»(۱۶)

«زكات دانش این‏‌است‏ که آن‏‌را به‏‌بندگان خدا یاد بدهی.»

قال علی(ع): «زَکوةُ العِلمِ نَشرُهُ»(۱۷)

حضرت علی(ع) فرمود: «زكات دانش، نشر دانش است.»

چنان‏كه موارد توزیع زكات را خداوند در قرآن کریم گروه‏‌های هشت‏‌گانه معرفی می‏‌کند توزیع و نشر دانش نیز، ضوابط و مشخصاتی دارد که باید از هر جهت مراعات گردد و این موضوع را جای هیچ‌‏گونه بحث و ابهامی نیست که باید گوهرهای شفاف و گرانقدر علم را بر گردن خوک‌‏ها و خنزیرها نینداخت.

قال علی(ع): «لَا تُعَلِّقُوا الْجَوَاهِرَ فِی أَعْنَاقِ الْخَنَازِیر»(۱۸)

مولای متقیان علی(ع) فرمود: «گوهرهای زیبا و گران‏‌بها را آویزه گردن خوک‏‌ها نکنید.»

امام صادق(ع) فرمود: یکی از روزها حضرت عیسی(ع) در میان بنی‌‏اسرائیل، به‌‏سخرانی برخاست و در آن سخنرانی به‏‌قوم موسی(ع) چنین گفت:

«لَا تُحَدِّثُوا الْجُهَّالَ بِالْحِكْمَةِ فَتَظْلِمُوهَا وَ لَا تَمْنَعُوهَا أَهْلَهَا فَتَظْلِمُوهُمْ»(۱۹)

«حکمت و دقایق دانش را به‏‌نادانان مگویید که به‌‏آنان ستم روا داشته‌‏اید و از اهلش دریغ نورزید که به‌‏آن‏ها نیز ستم کرده‌‏اید.»

چنان‏كه مولوی می‏‌گوید:

تیغ دادن در کف زنگی مستبه که آید علم را ناکس به‌‏دست

در بینش اسلامی، علم به‌‏عنوان نور است «العلم نور یقذفه فی قلب من یشأ» و این نور را خداوند در دل هر آن‏‌کس‏ که بخواهد، می‌‏اندازد و صد البته که باید در فضای جان‌‏های پاک بتابد و این پرتو خداوندی در دل‌‏های بیمار و سینه‌‏های پر از نفاق هرگز قرار نگیرد.

توزیع زكات

یکی از مسائل ضروری آیین مقدس اسلام، زكات است زكات از آن نوع مالیات‏های ثابتی است که بر طبق ضوابط مشخص، از صاحبان ثروت گرفته می‏‌شود و در موارد تعیین شده هشت‏گانه به‌‏مصرف می‌‏رسد.

قرآن کریم موضوع زكات را آنچنان پراهمیت می‏‌داند که حدود سی مورد آن‏‌را در ردیف نماز قرار داده است.

«وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعین‏»(۲۰)

«و نماز را به‌‏پا دارید و زكات را بپردازید و با رکوع‏‌کنندگان راکع باشید.»

«فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ»(۲۱)

«آن گاه که مشرکان دست از بت‏‌پرستی و شرک برداشتند و نماز را به‌‏پا داشته و زكات را پرداختند، پس، از محاصره و دستگیری آنان دست بردارید.»

«وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَیًّا»(۲۲)

«عیسی گفت: پروردگارم مرا تا زنده‌‏ام به‏‌نماز و زكات سفارش نمود.»

سخنان پیامبر و خاندان بزرگوارش که تفسیر آیات قرآن است زكات را به‏‌عنوان حکمی واجب و عملی مهم معرفی نموده و نقش حساس آن‏‌را در ارتباط با سعادت فرد و جامعه بیان داشته است.

چون آیه‌‏ی گرفتن زكات بر پیامبر اسلام نازل شد آن‏‌حضرت به‏‌منادی دستور فرمودند که در میان مسلمانان ندا دهد و این جمله را بگوید:

«أَیُّهَا الْمُسْلِمُونَ زَكُّوا أَمْوَالَكُمْ تُقْبَلْ صَلَاتُكُمْ»(۲۳)

«ای مسلمانان! زکات اموال خود را بپردازید تا نمازتان قبول شود.»

در حدیثی دیگر، زكات را از نگاه دیگری مورد توجه قرار می‏‌دهد و می‏‌فرماید:

«دَاوُوا مَرْضَاكُمْ بِالصَّدَقَةِ وَ حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاةِ»(۲۴)

«بیماران خود را با صدقه درمان کنید و به‏‌وسیله زکات ثروت‌‏های خویش را در حصار امنیت قرار دهید.»

مانع زكات، گناهش آنقدر سنگین است که جزء مؤمنان محسوب نمی‏‌شود.

«فِی وَصِیَّةِ النَّبی(ص) لِعَلی(ع) قال: یا عَلیُ! مَن مَنَعَ قَیراطاً مِن زَکاةِ مالِهِ فَلَیسَ بِمُؤمِنٍ وَ لابِمُسلِمٍ وَ لاکَرامَةٍ»(۲۵)

«پیامبر اسلام در وصیت خویش به‏‌امیرمؤمنان(ع) فرمود: ای علی! کسی که یک قیراط (چهار جو و چهار حبه) از زكات مالش را نپردازد، پس او مؤمن و مسلمان نیست و کرامت و ارزشی هم ندارد.»

آنچه‏‌که در اینجا، باید مورد توجه قرار گیرد این‌‏است‏ که این مالیات اسلامی چگونه توزیع می‏‌شود و شناخت شیوه‌‏ی توزیع در زكات، می‏‌تواند ما را به‏‌دقتِ برنامه‏‌های اسلامی در زمینه توزیع واقف گرداند.

قرآن مجید در سوره توبه آیه ۶۰ موارد مصرف زكات را این‏گونه بیان می‌‏کند.

«إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِینِ- وَ الْعامِلِینَ عَلَیْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ- وَ فِی الرِّقابِ وَ الْغارِمِینَ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ- وَ ابْنِ السَّبِیلِ …»

گروه‌‏های هشتگانه‌‏ای را که در آیه بیان شده است (از رساله نوین امام امت خمینی کبیر، ج دوم) معرفی می‏‌کنیم تا درایت در توزیع و زیبایی فرمان‏‌های خداوند مشخص گردد.

۱ـ فقرا = فقیر کسی است که کار می‏‌کند و آبرومند است ولی در اثر نبودن کار دائم یا پیش‌‏آمدهای زندگی یا کثرت افرادِ تحتِ تکفل دچار کمبود و کسر بودجه است. با این حرکت، رفع فقر، تعادل اجتماعی و بیمه بیکاری و کسر درآمد را نتیجه می‏‌گیریم.

۲ـ والمساکین = مسکین، کسی است که به‏‌علت نقص عضو، بیماری، پیری، خانه‌‏نشین و یا از کار افتاده است. حال مسکین بدتر از حال فقیر است. در این قسمت بیمه بیماری تأمین معلولین و ناتوانان را نتیجه می‏‌گیریم.

۳ـ والعاملین = عاملین، کسانی هستند که از جانب امام یا نایب امام مأمور گرفتن، نگهداری و محاسبه زکاتند، سهمی از زکات به‌‏این کارگزاران در برابر عملی که انجام می‏‌دهند تعلق می‏‌گیرد هرچند که بی‏‌نیاز باشند. با این برنامه، تشویق خدمت‌گزاران انجام می‏‌گیرد.

۴ـ والمؤلفه قلوبهم = سهمی از زكات برای ایجاد الفت و علاقه‌‏مند نمودن کفار به‏‌جهاد و اسلام و همچنین برای دلگرمی مسلمانانی که عقایدشان ضعیف است اعطا می‏‌گردد و ظاهراً این پرداخت در این زمان ملغی نیست. با این حرکت دل‏جویی و کمک به‌‏صلح جهانی را باعث می‏‌گردیم.

۵ـ و فی الرقاب = بردگان، كسانی‏‌که از پرداخت پول برای آزادی خود عاجزند، و همچنین بندگانی که در سختی و اسارت به‌‏سر می‏‌برند بلکه هر نوع برده،‏ خواه مستحق زكات باشد یا نباشند از پول زكات صرف آزادی آن‏ها می‏‌شود. در این مورد آزادی و بیمه بازخرید برده تعقیب می‏‌شود.

۶ـ و الغارمین = بدهکارانی که در اثر بدهکاری (نه معصیت و اسراف) به‏‌قرض و ورشکستگی افتاده‌‏اند و قادر به‌‏پرداخت بدهی‏‌های خود نیستند، از مال زكات، بدهی‏شان پرداخت می‏‌شود هرچند که به‌‏اندازه خرج روزانه سالش پول داشته باشد. با این برنامه انواع بیمه‏‌ی بدهکاری و خسارت و حفظ آبروی اشخاص تحقق می‌‏یابد.

۷ـ و فی سبیل‏ الله = سهمی از زكات در راه خدا یعنی مصالح عمومی مسلمین و اسلام، مانند ساختن قنات، احداث راه و خیابان و تعمیر آن‏ها و آنچه که موجب بزرگداشت شعائر و اعتلای کلمه اسلام خواهد گشت، یا باعث از بین رفتن فتنه و فساد از حوزه اسلام یا دو گروه مسلمانان خواهد شد. آبادانی و بیمه خدمات از هدف‏‌های این برنامه می‌‏باشد.

۸ـ و ابن السبیل = مسافرینی که سفرشان در راه معصیت نبوده و به‏‌عللی در غربت، دچار بی‌‏پولی شده‌‏اند، هرچندکه در شهرستان متمکن باشند، از صندوق زكات به‏‌مقداری که آن‏ها را به‌‏شهرستان برساند مطابق با شئونشان داده می‏شود. با این برنامه، بیمه سفر یا راه‏ماندگی جامه عمل به‏‌خود می‏‌پوشد.(۲۶)

 

توزیع بیت‌‏المال

در نظام اسلام، بخشی از درآمدها باید به‏‌بیت‌‏المال ریخته شود، بیت‌‏المال و یا خزانه کشور به‌‏محلی گفته می‏‌شود که اموال و درآمدهای عمومی در آنجا جمع می‏‌شود تا زیر نظر امام امت، در هر جای سرزمین اسلامی، نیاز و یا نیازمندی باشد به‏‌مصرف برسد.

قسمت قابل توجهی از مواد اصلی بیت‏‌المال را انفاق، جزیه، خراج ارث کسی که وارث ندارد، خمس، زکات … تشکیل می‏‌دهد که هر یک از این اموال دارای ضوابط و مشخصات و تقسیماتی هستند که فقهای بزرگ اسلامی هرکدام را در جای خود به‌‏طور مفصل بحث کرده‌‏اند.

در نظام‏‌های غیرخدایی که حاکمیت، از آن طاغوت است، بیت‌‏‏المال در مسیر خواسته‏‌های شخصی و نفسانی حاکم قرار می‌‏گیرد و معمولاً به‏‌مصرف ساختن کاخ‏‌های قلدران و تجمل و زینت خانواده‌‏های وابستگان مزدورشان می‏‌رسد اینان اموال عمومی و مالیات‏‌هایی را که از نتیجه عرق کارگران و خونِ دل کشاورزان و سرشک چشم رنج‏دیدگان فراهم گشته از آن خود می‏‌دانند و لذا بعضی از خلفای اموی و عباسی در سخنان خود تصریح می‏‌کردند که اموال بیت‌‏المال «مال‌‏الله» است و ما هم «خلیفه‌‏الله» هستیم پس بنابراین مال خدا به‏‌خلیفه خدا تعلق دارد و در چنین طرز تفکری «خلق‏‌الله» را به‏‌عنوان نوکر و مزدور «خلیفه‌‏الله» به‏‌حساب می‏‌آوردند.

«در روزگار بنی‏‌امیه و سپس در دوران بنی‏‌عباس «بیت‌‏المال» برای پادشاهان مباح بود، گویی که ملک خاص آن‏ها است.»

اینان، دارای دو بیت‌‏المال بودند یکی بیت‌‏المال عمومی که برای مصارف عامه مردم و دیگری برای مخارج مخصوص حاکم سلطان بود. ولی با این حال می‌‏بینیم که گاهی اموال عمومی به‏‌بیت‏‌المال خصوصی منتقل می‏‌شود و یا مصارف خصوصی از بیت‌‏المال عمومی برداشته می‌‏شود.»

«اموال مختلفی که پدران برای فرزندان خود در بیت‌‏المال می‏‌گذارند و گفته می‌‏شود که «رشید» بزرگ‏ترین رقم را که ۴۸ هزار هزار دینار بود از خود باقی گذاشت.»

«معتضد» (۲۷۹ ـ ۲۸۹ هـ) هر سال از دوران خلافتش بعد از همه مخارج، آنچه که به‌‏بیت‏‌المال خصوصی به‏‌عنوان پس‌‏انداز می‏‌گذاشت هزار هزار دینار بود تا آن‏که در بیت‌‏المال ۹ هزار هزار دینار جمع شد و می‏‌خواست که آن‏‌را به‏‌ده هزار هزار دینار برساند و نذر کرد که هر وقت به‏‌آن‏ مقدار رسید در آن سال ثلث مالیات را از مردم نگیرد و می‏‌خواست که همه آن‏ها را ذوب کرده و در قالبی بریزد و آن‏‌را در جلو درب عمومی بگذارد تا همه مردم بدانند که او ده هزار هزار دینار دارد که نیازی هم بدان ندارد ولی مرگ او قبل از آن‏که به‌‏آرزوی خود برسد فرارسید.»

«مال خراج و زمین‏ه‌ای عمومی که از استان فارس و کرمان (پس از کسر مخارج) می‏‌رسید و مقدار آن در هر سال از سال ۲۹۹ تا سال ۳۲۰ هجری به‏۲۳ هزار هزار درهم بالغ می‌‏شد و از آن چهار هزار هزار درهم به‏‌بیت‌‏المال عمومی حمل می‏‌شد و باقیمانده که ۱۹ هزار هزار درهم است به‏‌بیت‌‏المال خصوصی.»(۲۷)

با اموال بیت‌‏المال که در نظر خلفا و شاهان جبار، گنج بادآورده به‌‏حساب می‌‏آمد، کاخ‏‌های باعظمت می‏‌ساختند، مجالس عیاشی بسیار پرخرج ترتیب می‏‌دادند و به‏‌نوکران متملق و مزدوران چاپلوس‏شان هدیه‌‏ها می‏‌کردند این‌ها همه به‏‌قیمت خرابی کوخ‌‏های محرومان و خالی شدن سفره‌‏های زحمتکشان و گرسنگی فرزندان معصوم‏شان تمام می‏‌شد.

متوکل عباسی از بیت‌‏المال مسلمانان قصرهای متعددی بنا کرد که جمعاً ۲۹۰ میلیون درهم برای ساختن آن‏ها خرج نمود.

«امین» خلیفه دیگر عباسی در دجله، پنج سفینه به‏‌شکل‏‌های شیر و فیل و عقاب و مار و اسب ساخته بود که مخارج عظیم آن از بیت‏‌المال تأمین شده بود.

شخصی در مدح سفاح خلیفه عباسی قصیده‌‏ای گفت، سفاح به‌‏قدری از آن تملق خوشش آمد که استانداری خوزستان را به‌‏آن مرد واگذار کرد.

تنها در جشن عروسی مأمون با پوراندخت دختر حسن‌‏بن سهل ۱۳۰ میلیون درهم خرج شد و زبیده همسر هارون آنقدر جواهر در بر می‏‌کرد که از سنگینی قدرت راه رفتن نداشت.

در زمان ما نیز، قارون‏‌های چپاولگر، راه اسلاف جنایتکار خود را می‌‏روند و از بیت‌‏المال برای خود و خاندان منحوس خویش زندگی‏‌های آن‌چنانی ترتیب می‏‌دهند، ثروت ارزشمند نفت که به‏‌طلای سیاه معروف گردیده است بیشترین ذخیره‏‌های آن در زیر پای سلاطین کشورهای اسلامی!! قرار دارد و این ماده گرانقدر که غذای صنعت و تمدن صنعتی جهان می‌‏باشد در اختیار خانواده‏‌هایی همانند آل سعود … قرار گرفته است و از درآمد آن، چه کاخ‌‏ها که نمی‏‌سازند و چه مجالس خوشگذرانی‏‌ها که ترتیب نمی‏‌دهند و چه وسایل عیاشی‏‌ها که نمی‌‏خرند. برای نمونه، اشاره‌‏ای به‌‏ثروت خاندان کثیف پهلوی می‏‌کنیم تا مشخص گردد که چگونه بیت‏‌المال را از آن خود می‏‌دانستند:

«در روزنامه اطلاعات 1357/10/21 آمده است: «شاه ایران یکی از ثروتمندترین افراد جهان به‏‌شمار می‏‌رود.» نیویورک تایمز می‏‌نویسد: «میزان کلی و دقیق ثروت خانواده شاه ایران نامعلوم است اما با اطمینان می‏‌توان گفت که ثروت پهلوی در خاورمیانه فقط با دارایی ثروتمندان عربستان سعودی و خانواده الصباح در کویت قابل قیاس است.»

نیویورک تایمز اضافه می‏‌کند: «بانکداران آمریکایی اظهار می‏‌دارند بخش اعظم ۲ تا ۴ هزار میلیون دلار پول که طی دو سال اخیر از ایران به‌‏آمریکا منتقل شده به‌‏خانواده سلطنتی ایران تعلق دارد.»

به موجب لیستی که در جزئیات ثروت خاندان پهلوی ترسیم و اعلام شده است. خانواده پهلوی در ایران ۱۷ بانک و کمپانی بیمه، ۲۵ کارخانه فلزکاری، ۸ کمپانی مربوط به‌‏امور معدنی، ۱۵ کارخانه سازنده مواد ساختمانی، ۴۵ شرکت خدمات عمومی، ۴۳ کارخانه سازنده مواد غذایی و ۲۶ فقره سرمایه‌‏گذاری‌‏های مختلف بازرگانی را در تصاحب دارند. نیویورک تایمز در پایان، از قول یک منبع جداگانه می‏‌نویسد: به‌‏علاوه، خانواده پهلوی ۷۰ درصد سهام کلیه هتل‌‏های موجود در ایران را در اختیار دارند.»

«در هفته اول فروردین ۱۳۵۳ اشرف، خواهرشاه، تنها در یک شب‌‏نشینی در قمارخانه شهر (کان) بیش از ۱۵ میلیون فرانک باخته است!!»

و یا فرح، زن شاه، قسمتی از جواهراتش را در یک حراج در فرانسه با قیمت بالایی به‌‏فروش رسانده است.

در کیهان ۱۲/۱۲/۵۷ می‏‌خوانیم: «دارایی شاه، فقط در آمریکا، به‏۱۵ تا ۲۳ میلیارد دلار می‏‌رسد.»

گرچه از پول‏‌هایش در دیگر بانک‏‌های دنیا خبر درستی نداریم ولی برخی موجودی او را تنها در بانک سوئیس بین ۱۰ تا ۲۵ میلیارد دلار حدس می‏‌زنند.(۲۸)

در حکومت اسلامی پیامبر(ص) و علی(ع)، جمع و خرج بیت‌‏المال از احتیاط و دقت فراوانی برخوردار بود و حاکم اسلامی خود را امانت‌‏دار مسلمانان می‏‌دانست به‌‏طوری که تا آن امانت را به‏‌دست صاحبانش تحویل نمی‏‌داد و یا در مسیر حقیقی آن مصرف نمی‏‌کرد آرامش و آسودگی از حوزه خاطرش رخت برمی‏‌بست چنان‏كه در تاریخ زندگی پیامبر اسلام می‏‌خوانیم، یکی از شب‏‌ها آن‏‌حضرت را گرفته‏‌صورت و افسرده خاطر دیدند ولی فردای آن‏‌روز که ملاقاتش کردند گشادگی چهره و لطافت سرور حکایت از رفع اندوه آن‌جناب می‏‌کرد کنجکاوی بعضی از اصحاب باعث گردید تا افسردگی شب گذشته را جویا شوند.

رسول خدا(ص) فرمود: «آنگاه که مرا ناراحت و گرفته دیدید علتی جز این موضوع نداشت که مقداری از بیت‏‌المال مسلمانان در نزد من مانده بود و چنین فکر می‌‏کردم که مبادا امشب از دنیا بروم در حالی که قسمتی از امانت مردم را به‌‏آنان نرسانده باشم و اینک که با شما سخن می‏‌گویم از خاطری آسوده برخوردارم زیرا آن اموال را در میان صاحبانش توزیع کرده‏‌ام.»

چون از دیدگاه علی(ع)، حاکم اسلامی، امانت‏دار مسلمانان است لذا به‏‌کارگزاران و نمایندگانش توصیه می‏‌نماید تا از اختصاص دادن اموال بیت‌‏المال به‏‌خود و خانواده خود شدیداً بپرهیزند چنان‏كه در دستورالعمل خویش به‏‌مالک اشتر می‌‏فرماید:

«وَ إِیَّاكَ وَ الِاسْتِئْثَارَ بِمَا النَّاسُ فِیهِ أُسْوَةٌ»(۲۹)

«از به‏‌خود اختصاص دادن آنچه را که مردم نسبت به‏‌آن یکسانند بپرهیز.»

در نظام اسلامی، نه تنها در مورد جمع‏‌آوری و حفظ بیت‏‌المال تأکید فراوان داریم بلکه در توزیع و تقسیم آن نیز دقت‌‏های لازم به‌‏عمل آمده است. حکومت‏‌های طاغوتی، نظام توزیع بیت‌‏المال را بر محور معیارهای خون و خاک، حب و نسب، تخمه و تبار قرار داده‌‏اند و لذا شاه‌زاده هرچند بی‏‌کفایت و بی‏‌شخصیت باشد شاه است و بخش عظیمی از بیت‏‌المال متعلق به‌‏او می‌‏شود ولی در بینش اسلامی، نظام توزیع بیت‌‏المال بر پایه ارزش‌‏های والای انسانی و نیازها و نیازمندی‏‌ها قرار دارد.

امیرمؤمنان و مولای متقیان حضرت علی(ع) در فرازی از دستورالعمل جامع و كامل خود به‌‏مالک اشتر، نظام توزیع بیت‌‏المال را چنین ترسیم و تأکید می‏‌کند:

«اللَّهَ اللَّهَ فِی الطَّبَقَةِ السُّفْلَى مِنَ الَّذِینَ لَا حِیلَةَ لَهُمْ مِنَ الْمَسَاكِینِ وَ الْمُحْتَاجِینَ وَ أَهْلِ الْبُؤْسَى وَ الزَّمْنَى فَإِنَّ فِی هَذِهِ الطَّبَقَةِ قَانِعاً وَ مُعْتَرّاً وَ احْفَظِ [اللَّهَ‏] لِلَّهِ مَا اسْتَحْفَظَكَ مِنْ حَقِّهِ فِیهِمْ وَ اجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَیْتِ مَالِكِ وَ قِسْماً مِنْ غَلَّاتِ صَوَافِی الْإِسْلَامِ فِی كُلِّ بَلَدٍ فَإِنَّ لِلْأَقْصَى مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِی لِلْأَدْنَى وَ كُل‏ قَدِ اسْتُرْعِیتَ حَقَّهُ وَ لَا یَشْغَلَنَّكَ عَنْهُمْ بَطَرٌ…»(۳۰)

«ای مالک، از خدا بترس در مورد طبقه محروم و زیردست، آن درماندگان بیچاره و نیازمندی که زندگی در سختی و ناتوانی گذرانند زیرا در میان این طبقه، جمعی هستند که نیازها و محرومیت را به‌‏زبان آورده ولی جمع دیگری از این محرومان به‏‌خاطر عزت نفس، اظهار محرومیت نکنند و آنچه را که خداوند تو را درباره آنان مسئولیت ساخته به‏‌جای‌‏آور، و سهمی از بیت‌‏المال را که در دست تو است به‌‏آن‏ها اختصاص ده، و نیز سهمی از غلات و مالیاتی را که از زمین‏‌های غنیمتی اسلام است در هر شهری برایشان مقرر دار، چون برای دورترین آن‏ها همان حقوق و نصیبی است که برای نزدیک‏‌ترین آنان وجود دارد و مراعات حقوق هرکدام از ایشان از تو خواسته شده است و سخت مراقب باش که خوشی‌‏ها و نعمت‌‏ها تو را از محرومیت‌‏هایشان باز ندارد.»

 

 

پی‌نوشت:

۹.        بحارالانوار/ ج ۷/ ص ۲۵۸

۱۰.      تحف‏‌العقول/ مترجم ۴۳۳

۱۱.     فرقان/ آیه ۷۲

۱۲.     وسائل‏‌الشیعه/ ج ۱۱/ ص ۱۹۴ کتاب جهاد النفس/ باب ۲۱/ خ ۱۳ و ۱۱

۱۳.      کافی/ ج ۲/ ص ۶۷۱ بنقل از الحیاة/ ج ۱/ ص ۳۹۶ – مجموعه ورام/ ج ۲/ ص ۱۷۶

۱۴.     وسایل الشیعه/ ج ۱۸/ ص ۱۵۵

۱۵.      اصول کافی/ کتاب فضل العلم/ باب بذل العلم

۱۶.     اصول کافی/ کتاب فضل العلم/ باب بذل العلم

۱۷.      غررالحکم

۱۸.      سفینة‏البحار/ ج ۲/ ص ۳۰۰

۱۹.      اصول کافی/ کتاب فضل‌‏العلم/ باب بذل العلم

۲۰.     بقره/ آیه ۴۳

۲۱.      توبه/ آیه ۵

۲۲.      مریم/ آیه ۳۱

۲۳.      وسائل الشیعه/ ج ۶/ ص ۳

۲۴.      وسائل الشیعه/ ج ۹/ ص ۳۴

۲۵.      وسائل الشیعه/ ج ۹/ ص ۳۴

۲۶.      رساله نوین امام خمینی/ ج ۲ مسائل اقتصادی/ ص ۵۹- ۹۸

۲۷.      عدالت اجتماعی در اسلام/ ص ۴۱۱

۲۸.      اختاپوس صدپا/ ص ۳۰ و ۳۱ به‏‌نقل از علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین/ ص ۴۰۶- ۴۱۱

۲۹.      نهج‏‌البلاغه/ نامه ۵۳

۳۰.      نهج‏‌البلاغه/ نامه ۵۳