همانگونه که اسلام، محبت را بهعنوان اصلی سازنده و اکسیری دگرگونکننده میداند، همانطورهم بهتوزیع و تعدیل این اکسیر توجه میکند و معتقد است که این شیء ارزشمند، باید…
****************************************************
نظام توزیع در فرهنگ اسلامی-بخش سوم
پدیدآورنده: سید رضا تقوی
توزیع محبت
یکی از اصول انسانی و عرفانی اسلام، محبت است، محبت در مکتب حیاتبخش اسلام بر کلیه حرکتهای فردی و اجتماعی انسان حاکم میباشد و زندگی مسلمان را در هالهای از نور و حرارت قرار میدهد.
در محیطی که محبت نباشد، صفا وجود ندارد، زندگی بیمحبت چراغی را ماند که کار مایهاش بهاتمام رسیده و سردی و افسردگی، ظلمت و تاریکی اندامش را محاصره کرده باشد.
بسیاری از زیباییهای زندگی انسان را محبتها و دوستها خالقند و در واقع عشق، فرزند پرشوری است که از رحم محبت تولد گردیده و در دامان پرمهر محبت پرورش یافته است.
فلسفه تشریع ادیان و نزول آیات سبحان، و رسالت همه رسولان، چیزی جز محبت و دوستی نیست.
یکی از نزدیکان امام باقر(ع) بهنام «برید تجلی» میگوید: روزی در خدمت آنحضرت نشسته بودم که شخصی وارد شد و کفشهایش را در حالی از پای درآورد که پاهایش شکاف برداشته بود، این مرد از خراسان، با پای پیاده بهعشق دیدار امام باقر(ع) آمده بود و چون نشست، رو بهامام کرد و گفت: مرا چیزی جز دوستی و محبت شما «اهل بیت» بهاینجا نیاورد. امام در پاسخ او فرمود:
«وَ اللَّهِ لَوْ أَحَبَّنَا حَجَرٌ حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَنَا وَ هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ»(۳۱)
«بهخدا سوگند، اگر سنگی هم ما را دوست بدارد عاقبت با ما محشور میشود و آیا دین غیر از دوستی چیز دیگری هم هست؟!»
مردی خدمت امام صادق(ع) رسید و گفت: ما اسم فرزندانمان را از نام شما و پدرانتان انتخاب میکنیم آیا این کار ما را سودی دارد؟ امام فرمود:
«إِی وَ اللَّهِ وَ هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ قَالَ اللَّهُ تَعالی: إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْكُمُ اللَّهُ»(۳۲)
«آری، بخدا سوگند، مگر دین، چیزی غیر از دوستی است؟ سپس آیه شریفه قرآن را شاهد گرفت و فرمود: همانطور که خداوند میفرماید: اگر شما خداوند را دوست میدارید پس او را متابعت کنید، خداوند هم شما را دوست خواهد داشت.»
نقش محبت را مولوی آنچنان سازنده معرفی میکند که گویی درمان بیشتر دردها و رفع بسیاری از نابسامانیها محبت است.
از محبت، تلخها، شیرین شود | از محبت، مسها، زرین شود | |
از محبت، دردها، صافی شود | وز محبت، دردها، شافی شود | |
از محبت، خارها، گل میشود | وز محبت، سرکه، هامل میشود | |
از محبت، سجن، گلشن میشود | بیمحبت، روضه، گلخن میشود | |
از محبت، نار، نوری میشود | وز محبت، دیو، حوری میشود | |
از محبت، حزن، شادی میشود | وز محبت، غول، هادی میشود | |
از محبت، نیش، نوشی میشود | وز محبت، شیر، موشی میشود | |
از محبت، سقم، صحت میشود | وز محبت، قهر، رحمت میشود | |
از محبت، مرده، زنده میشود | وز محبت، شاه، بنده میشود |
قرآن کریم، یکی از عوامل موفقیت پیامبر اکرم(ص) را در جلب و جذب کردن مردم، رحمت و محبت آنحضرت میداند و میگوید:
«وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»(۳۳)
«اگر دارای دلی سخت و روحی خشن بودی مردم از اطراف تو پراکنده میشدند.»
در نامهای که علی(ع) بهمالک اشتر بههنگام عزیمت او بهمصر مینویسد و چهارچوبهای فعالیتهای مالک را بهعنوان نماینده حکومت اسلامی مشخص میکند، چنین میفرماید:
«وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَكَ فِی الْخَلْقِ»(۳۴)
«ای مالک، رحمت، محبت و نیکویی را نسبت بهمردم در فضای دل خود زنده بدار و نسبت به آنان نردهای نباشی که خوردن آنها را غنیمت شماری زیرا آن مردمی که باید بر آنان ناظر باشی دو دستهاند: یا برادر دینی تو هستند و یا همانند تو انسانند.»
سعدی نیز در بوستان اثر معجزه آسای محبت را چنین بیان کرده است:
ببخش ای پسر، کادمیزاده صید | به احسان توان کرد و وحشی بهقید | |
عدو را به الطاف، گردن بهبند | که توان بریدن بهتیغ، این کمند |
همانگونه که اسلام، محبت را بهعنوان اصلی سازنده و اکسیری دگرگونکننده میداند، همانطورهم بهتوزیع و تعدیل این اکسیر توجه میکند و معتقد است که این شیء ارزشمند، باید در جای مناسب و بهمقدار مناسب توزیع گردد در توزیع محبت، باید ظرفها و ظرفیتهای روح و جام جان افراد دقیقاً مورد توجه قرار گیرد.
اسلام، همانند بسیاری از بینشهای کوتاه و اندیشههای ناقص، تنها محبت را برای انسانهای ضعیف و درمانده و یا کودکان ناتوان نمیداند هرچند که از خلأ و کمبودهای روحی آنان غافل نیست بلکه آنرا چنان توزیع میکند که پیر و جوان، بزرگ و کوچک از آن بهرهمند گردند.
پیامبر اسلام، بهعنوان بزرگترین آموزگار کلاس انسانیت خط صحیح توزیع محبت را بهمسلمانان تعلیم میدهد و میفرماید:
«وَ وَقِّرُوا كِبَارَكُمْ وَ ارْحَمُوا صِغَارَكُمْ»(۳۵)
«بزرگسالان جامعه خویش را بزرگ بدارید و نسبت بهکودکان محبت نمایید.»
در بیانی دیگر پیامبر بزرگوار اسلام، همه آنانی که دست بهاحتکار محبت میزنند و در کنز محبتها تلاش دارند، سخت مورد انتقاد قرار میدهد و رابطه این محتکرین و کنازین را با امت محمدی جدا اعلان میدارد و میفرماید:
«لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یَرْحَمْ صَغِیرَنَا وَ یُوَقِّرْ كَبِیرَنَا»(۳۶)
«کسی که بهکوچکسالان ما محبت نداشته باشد و بزرگسالان ما را بزرگ ندارد از ما نیست.»
در برنامه تربیتی اسلام، آن اولیایی که در توزیع محبت نسبت بهفرزندان خود رعایت اعتدال را نمیکنند و با افراط و زیادهروی در محبت، آنان را بهبیماری خودپسندی مبتلا میسازند بهعنوان بدترین اولیا معرفی شدهاند.
عَن أبِی جَعفَر(ع) قالَ: «شَّر الاباء مَن دَعاهُ البِرَّ اِلَی الإفراطِ»(۳۷)
امام باقر(ع) فرمود: «بدترین پدران کسانی هستند که در توزیع محبت و نیکی نسبت بهفرزندانشان بهزیادهروی و افراط بگرایند.»
همانطور که زیادهروی در محبت، موجبات خسارات روحی و اخلاقی فراوانی را بهبار میآورد همچنان عدم رعایت اعتدال در جهت کندروی و کمبود و بخل محبت نیز، عواقب زیانباری را موجب میگردد.
«عَن النَّبی(ص): أَنَّهُ نَظَرَ إِلَى رَجُلٍ لَهُ ابْنَانِ فَقَبَّلَ أَحَدَهُمَا وَ تَرَكَ الآخَرَ فَقَالَ النَّبِیُّ(ص): فَهَلَّا سَاوَیْتَ بَیْنَهُمَا»(۳۸)
«پیامبر اسلام مردی را دید که دو فرزندِ خردسالش با وی بودند یکی را بوسید و آن دیگری را نبوسید رسول اکرم(ص) عمل ناروای مرد را مورد انتقاد قرار داد و بهاو فرمود: چرا با فرزندانت بهطور یکسان رفتار نکردی.»
اسلام در توزیع محبت آنچنان عادلانه و عالمانه برنامهریزی میکند تا هیچکس در اجتماع اسلامی، رنج بیمحبتی نکشد، با توصیههای اکید خود، یتیمان را زیرپوشش محبتهای پدرانه افراد جامعه میبرد و عیادت بیماران را ثوابی بزرگ میداند و احسانهای مادی و معنوی، صدقات فکری و اقتصادی را ترویج مینماید تا جام جان جامعه از محبت لبریز گردد و زمینههای رشد و تعالی فراهم آید.
توزیع هدیه
گاه انسان برای نشان دادن محبت و اظهار عطوفت، وسایلی را انتخاب میکند و راههایی را میجوید تا بهوسیله آن بتواند عشق و علاقه خود را بهدیگران بنمایاند، برخوردهای محبتآمیز، دید و بازدیدها، بهکمک دیگران شتافتن در سختیها و پریشان حالیها و دستگیری از افتادگان… قبلاز هرچیز نشانه محبت بهدیگران و علاقه بهانسان و ارزشهای انسانی است.
اسلام میکوشد تا در فرصتهای مختلف، با اندک تناسبی، بذر محبت و نشاط را در زمین جانها بیفشاند و عواطف اجتماعی را رشد دهد و در نتیجه، وحدت و صفا را بر فکر و دلهای افراد جامعه حاکم گرداند.
بهعنوان نمونه، میتوان از یک سنت محبتساز اسلامی بهنام «ولیمه» نام برد که چگونه و با چه لطافتی زمینهی مهرها و مهربانیها را فراهم میسازد و در موارد مناسبی ولیمه دادن را توصیه میکند.
«ولیمه» طعامی است که انسان، بهشکرانه اعطاء نعمتی و موفقیت در کاری بهجمعی از آشنایان و همسایگان و خویشاوندان میدهد که موارد آنرا پیشوایان دین بیان کردهاند.
اِنَّ رَسُولَ اللهِ(ص) قالَ: «لَا وَلِیمَةَ إِلَّا فِی خَمْسٍ فِی عُرْسٍ أَوْ خُرْسٍ أَوْ عِذَارٍ أَوْ وِكَارٍ أَوْ رِكَازٍ»(۳۹)
پیامبر عالی قدر اسلام میفرمود: «تنها ولیمه دادن در پنج مورد است:
۱ـ بههنگام ازدواج
۲ـ آنگاه که انسان صاحب فرزند شود
۳ـ وقت ختنه کردن فرزند
۴ـ موقعی که انسان خانهای را میخرد
۵ـ زمانی که از زیارت خانه خدا برمیگردد.»
سنت انسانی و عاطفیِ دید و بازدید بهویژه در زمانهای مناسب از لوازم زندگی اجتماعی و اخلاقی است که میتواند فضای جامعه را با بارش عاطفه و ریزش محبت معطر سازد. چنانكه پیامبر اسلام بهزیارت کسیکه از سفر حج برگشته میرفت و با جملههای بسیار پربار، او را اینگونه مورد تفقد قرار میداد و میفرمود:
«تَقَبَّلَ اللَّهُ مِنْكَ وَ أَخْلَفَ عَلَیْكَ نَفَقَتَكَ وَ غَفَرَ ذَنْبَكَ»(۴۰)
«خداوند از تو قبول کند و مخارج سفر تو را جبران نماید و گناهانت را آمرزیده باشد.»
از موارد دیگری که آیین مقدس اسلام، بهخاطر مستحکمتر ساختن پیوندها و عروج و اوج عاطفهها، هدایتهای لازم را با زیباییِ ویژهای تعلیم میدهد و مسلمانان را بهسمت شکوفایی محبت میکشاند، بردن سوغات و هدیه برای دیگران است.
اثر سازنده «هدیه» در ایجاد صمیمیت و دگرگونی روانها و اندیشهها چیزی نیست که بتوان آنرا انکار نمود و پیشوایان آسمانی ما در سخنان خود، بهآن اثرات، اشاره کردهاند.
قال النبی(ص): «نِعْمَ الشَّیْءُ الْهَدِیَّةُ تُذْهِبُ الضَّغَائِنَ مِنَ الصُّدُورِ»(۴۱)
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «چه خوب چیزی است هدیه، اشکها و کدورتهای سینهها را میزداید.»
در سخنی دیگر، پیامبر خدا(ص) فرمود:
«الْهَدِیَّةُ تُورِثُ الْمَوَدَّةَ وَ تُجَدِّدُ الْأُخُوَّةَ وَ تُذْهِبُ الضَّغِینَةَ وَ تَهَادَوْا تَحَابُّوا»(۴۲)
«هدیه، دوستی را بهارمغان میآورد و برادری را تجدید میکند و خشم و حسد را از بین میبرد، هدیه بدهید و دوستی ایجاد کنید.»
عن ابیعبدالله(ع) قال: «قال رسولالله(ص): لَوْ أُهْدِیَ إِلَیَّ كُرَاعٌ لَقَبِلْتُ»(۴۳)
امام صادق(ع) از قول جد بزرگوارش، رسول خدا(ص) فرمود: «اگر پاچه گوسفندی را بهعنوان هدیه برای من بیاورند میپذیرم.»
باید توجه داشت فقهای اسلام در کتابهای فقهی بحث هدیه را تحت عناوین و تعابیر «هبه»، «عطیه» و «نحله» نام بردهاند و پیرامون آن، مباحث بسیار ارزندهای دارند که آن بحث را باید در همان کتابها دید، ولی آنچه که در اینجا میتوان بیان کرد نکتههایی است که درباره هدیه و بهتعبیر امروزیِ آن، «کادو» وجود دارد و بهاشاره، بههریک از آنها، هرچند فهرستوار لازم بهنظر میرسد.
۱ـ چون هدیه نوعی انفاق است باید همانند دیگر انفاقات برای خدا انجام بگیرد.
۲ـ باید از چیزهایی انتخاب شود که مورد علاقه و نیاز طرف مقابل باشد تا بهوسیله آن بتواند بخشی از نیازها و حفرههای زندگی را پر نماید، قرآن کریم میگوید:
«أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما كَسَبْتُم… وَ لا تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ…»
«از آنچه که بهدست آوردهاید پاکیزههایش را انفاق کنید و نخواهید که از پلیدها و پستترینها انفاق نمایید.»
۳ـ هدیه را با منت، نباید همراه ساخت زیرا منت، ارزش و اثر هدیه را از بین میبرد و گاهی اثر نامطلوبی را بر روح فردِ مقابل باقی میگذارد.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى»(۴۴)
«ای مؤمنان، صدقات خود را با منت و اذیّت، تباه نسازید.»
۴ـ هدیه را باید در زمانهای مناسب داد زیرا رعایت این نکته در باروری محبت، نقش مؤثرتری خواهد داشت.
عَن الصادِقِ(ع) قالَ: «إِذَا سَافَرَ أَحَدُكُمْ فَقَدِمَ مِنْ سَفَرِهِ فَلْیَأْتِ أَهْلَهُ بِمَا تَیَسَّرَ وَ لَوْ بِحَجَر»(۴۵)
امام صادق(ع) فرمود: «آنگاه که یکی از شما، مسافرت کرده باشد چون از سفر بازگشت آنچه که در توان دارد بهعنوان سوقات برای خانوادهاش بیاورد، حتی اگر سنگی باشد.»
۵ـ هدیه باید در حد مالی و شأن هدیهدهنده و هدیهگیرنده انتخاب شود.
۶ـ هدیه نباید حالتهایی همانند قرض و مقروض، چشم و همچشمی داشته باشد.
۷ـ در صورتی که گیرندگان هدیه متعدد باشند باید هدیهها بهگونهای انتخاب و توزیع شود که حسادت و کینه بعضی را نسبت بهبعض دیگر برنیانگیزد. چه بسیارند کسانی که با سخاوتِ هرچه بیشتر از کنار مخارج زن و زندگی میزنند و با شیوههای مختلف، پولی را آماده میسازند تا برای دوستان و خویشان و آشنایان، سوغاتی تهیه کنند، با همه این زحمتها هدیه تهیه میشود ولی در توزیع هدیه، رعایت رقابتها و روحیهها نمیشود بهجای رشد محبت، کینه و حسادت را تحریک میکنند و زمینه دوری و دشمنی را در افراد بهوجود میآورند.
نکته قابل توجه ایناست كه اسلام در بعضی از موارد شیوههای توزیع هدیه و اشیای سوغاتی را آنچنان انتخاب میکند که بهوسیله آن روشها، کلیه زمینههای منفی را از بین میبرد و یا در هر جا که کمبود باشد آن ضعف و خلأ را از طریق تقدم در توزیع و زودتر توجه کردن، جبران میکند. در سخنی، پیامبر اسلام، شیوه توزیع تحفه را در محیط خانواده چنین بیان فرموده است:
قال رسول الله(ص): «مَنْ دَخَلَ السُّوقَ فَاشْتَرَى تُحْفَةً فَحَمَلَهَا إِلَى عِیَالِهِ كَانَ كَحَامِلِ صَدَقَةٍ إِلَى قَوْمٍ مَحَاوِیجَ وَ لْیَبْدَأْ بِالْإِنَاثِ قَبْلَ الذُّكُورِ فَإِنَّ مَنْ فَرَّحَ ابْنَةً فَكَأَنَّمَا أَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ…»(۴۶)
پیامبر خدا(ص) فرمود: «هرآنکس که تحفهای از بازار بخرد و برای زن و فرزندش بهخانه بیاورد اجر او، همانند کسی است که صدقهای را برای مردمِ محتاج و مستند میبرد و باید در توزیع آن تحفه، نخست از دختر شروع کند پس هركس که دخترانش را خوشحال کند مانند ایناست كه بندهای از فرزندان اسماعیل پیامبر را آزاد کرده باشد.»
توزیع کار در محیط خانواده
کانونی که زمینههای آرامش دل و آسایش جان را فراهم میسازد و در پناه سایه سراسر برکت بارش، با بارش عاطفه و ریزش محبت، شکوفههای انسانیت میپروراند، کانون گرم خانواده و فضای باصفای خانه است.
خانه، محیط و محدودهای را گویند که با یک سلسله ارزشهای اخلاقی بهگرد آن، دیوار کشیدهاند که ارکان اصلی آنرا زن و مرد تشکیل دادهاند و سقف عفت و محبت را بر پایههای آن، استوار ساختهاند و صد البته که این خانه، با امر و فرمان و یا دستورات تحمیلی ساخته نشده است، بلکه تنها عامل مؤثر و محرکی که در سازندگی این بنای محکم انسانی نقش داشته، عشقهای طبیعی و جاذبههای جوشیده از درون دل، و فطرت زن و مرد بوده که این خانه را ساخته است.
خانه، صحنه بهنمایش گذاشتن، و چشمه جوشان عشق، و دشت پر رویش وحدت، و میدان پیوند، پاکیها و کلاس تعلیم و تربیت فرزند، و مرکز شکلگیری شخصیتها است.
ولی متأسفانه در دنیای ما که دنیای علم و صنعت نام گرفته و با تلاشهای علمی و صنعتی، چهره زندگی انسان امروز بهکلی دگرگون گردیده و بسیاری از مجهولات، معلوم و بنبستها بهاصطلاح گشوده شده است، بر مشکلات اخلاقی در محیطهای خانواده افزوده و درواقع انحطاط و سقوط، دامنگیر خانواده، محیطهای صنعتی گردیده است.
در کشورهای پیشرفته، حصارهای فضیلت خانه و مرزهای منزلت خانواده و حدود موقعیت مادی و پدری تخریب شده و بر ویرانههایش جغد شومِ شب نشسته و ندای بیبند و باری سر داده است.
زن که یکی از ارکان مهم کشورِ کوچکِ خانه است در دامن تمدن غرب بهعنوان کالای مورد استفاده جنسی، پشت بهخانه و رو بهبیگانه نموده، در فیلمهای سینمایی، تئاترها، فروشگاهها، تبلیغات مبتذلِ کمپانیهای چپاولگر، میداندار معرکه شده است و خرمن عواطف خانواده را با کبریت آزادیهای هرزهگونه بهآتش کشید و شکوفههای زیبای بوستان زندگی را با سرمای سرد بریدهگیها و جداییها بهخزان مبدل ساخت و بهجای رشد شخصیت و توجه بهوالاییهای انسانی، بهنمایش شخص، آنهم بهصورتهای بسیار زننده در مجامع عمومی پرداخت تا جایی که در جهان متمدن! امروز، پایههای خانه را بر آب میبینیم و نه بر زمینِ سختِ عقل و عفت و عاطفه، و سرنوشت غمبار خانواده را سیاه و تاریک.
آیین سعادتساز اسلام، با برنامههای حکیمانهاش، پایههای خانواده را بر زمین محبت و آسایش نهاده تا نهالهایی که در این دشت کاشته میشوند زمینههای رشد و تعالی داشته باشند.
قرآن مجید در یک جمله کوتاه، حرمت و موقعیت خانه را چنان بیان میدارد که گویی همه نکتهها و سخنهای مربوط به این محیط را با همین جمله گفته است.
«وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُیُوتِكُمْ سَكَناً»(۴۷)
«و خداوند خانههایتان را برای آرامش و آسایش شما قرار داد.»
چون محیط خانه، محل آسایش افراد خانواده است هیچکس حق بر هم زدن این آسایش را ندارد و لذا قرآن مجید با صراحت و قاطعیت میگوید بههنگام ورود بهخانه مردم، باید اجازه گرفت.
«فَلا تَدخُلُووها حَتّی یُؤذَنَ لَکُم»(۴۸)
«پس داخل خانههای مردم نشوید تا اینکه بهشما اجازه داده شود.»
همانگونه که یک نهال، باید در زمین مناسب و با آب و هوا و نور کافی رشد کند تا بعد از گذشتِ زمانی بهثمر بنشیند کانون خانواده نیز بهترین محیط مساعد برای پرورش استعدادها و باروری فرزندان است. در این محیط، نهال فرزندان غرس میشود و رفته رفته رشد میکند و استعدادها و خلاقیتها و شخصیتها در دامن پرمهر خانواده شکل میگیرند و در واقع همه شخصیتهای بزرگ تاریخ، شاگردان کلاس خانواده و ثمره بوستان خانه هستند و لذا هرگونه ناهماهنگی و حرکتهای نامناسب که فضای باصفای خانواده را آلوده سازد و بهآرامش و آسایش اعضاء این مجموعه کوچک، ضربهای وارد کند، زمینه رشد فضیلتها از بین میرود و درخت باطراوت زندگی بهافسردگی و پژمردگی تبدیل خواهد شد.
اسلام بهخاطر رشد نهالهای انسانی، بیشترین سعی خویش را در محیط خانواده، بر این موضوع میگذارد، تا حرکتهای افراد و اعضای خانواده از مرز تعادل خارج نشود، زیرا معتقد است که خانواده، همانند اندام و اعضاء یک پیکر، بیماری و سلامتی، افسردگی و خوشحالی، سعادت و شقاوت، ایمان و کفر، هرکدام، در دگر اعضا مؤثر میباشد و هر عضوی در این پیکر، باید مسئولیتهای طبیعی و انسانی خود را انجام دهد.
نخستین گام مؤثر و مفیدی را که اسلام در جهت هماهنگی و حرکت در محدوده مرزهای طبیعی برمیدارد، توزیع آگاهانه و تقسیم عادلانه مسئولیتهاست و این توزیع را همنوایی با فطرت انسانی در محیط خانواده انجام داده است.
قال رسولالله(ص): «کُلُّکُم راعٍ وَ کُلُکُم مَسئُولٌ، فَالامامُ راعَ وَ هُوَ مَسئُولٌ، وَالرَّجُلُ راعَ عَلی اَهلِهِ وَ هُوَ مَسئُولٌ وَالمَرأةُ راعِیَةً عَلی بَیتِ زَوجِها وَ عَلی وُلِدِه فَکُلُکُم مَسئُولً عَن رَعیَتهٍ»(۴۹)
پیامبر خدا فرمود: «همه شما نسبت بهیکدیگر نگهبان و مسئول هستید. امام، نگهبان امت است و در برابر آن، مسئول است و مرد نسبت بهخانوادهاش نگهبان و مسئول است و زن نیز بر خانه و فرزندانِ شوهرش نگهبان و مسئول است پس هرکدام از شما در هر موقعیت و مقامی که هستید نسبت بهآن مسئولیت دارید.»
در این روایت، پیامبر عالیقدر اسلام، مسئولیت زن و مرد را مشخص نموده و در مسائل مشترک بین زن و مرد یک نوع تقسیم کار را انجام داده است و چون خانواده نیاز بههنروریها و لطافتها دارد مدیریت این کانون باصفا را بهزن دادهاند تا با ذوق سرشار و سلیقه زیبایی که دارد ادارهکننده این محیط باشد. یکی از کارهای اساسی و بسیار مهمی که در روزهای آغاز زندگی حضرت علی(ع) و فاطمه(س) انجام گرفته توزیع کارها و تقسیم مسئولیتها بود زیرا آن بزرگواران بهخوبی میدانستند که بهخاطر ایجاد محیط مناسب و فراهمسازی وسائل رشد و سعادت، باید هرچه سریعتر مسئولیتها مشخص، و کارها براساس عدالت تقسیم گردد و لذا علی(ع) و فاطمه(س) بهاتفاق، خدمت رسول خدا(ص) رسیدند و در مورد توزیع کارهای یکدیگر از آنحضرت کمک خواستند:
عن ابیعبدالله(ع) قال: «تَقاضِی عَلٌّی وَ فاطِمةٌ اِلی رَسُولِ الله(ص) فِی الخِدمَةِ؛ فَقَضِی عَلیٌ فاطِمَة(ع) بِخِدمَتِها مادوُنَ البابِ وَ قَضی عَلی عَلیّ(ع)، بِما خَلفَةُ؛ قالَ: فَقالَت فاطِمَه: فَلا یَعلَمَ مادَخَلَنی مِنَ السُّرُورِ اِلاَ الله بِأکفائی رَسُولُاللهِ(ص) تَحمِلُ اُرقابَ الرِّجالِ»(۵۰)
امام صادق(ع) فرمودند: «علی و فاطمه(ع) از پیامبر خدا درخواست کردند که کارهای زندگی را در میان آنها قسمت نماید. رسول اکرم فرمود: کارهای داخل خانه برای فاطمه و کارهای بیرون از خانه برای علی(ع) باشد. بهدنبال این توزیع حضرت فاطمه گوید: خدا میداند که از این توزیع چه اندازه خوشحال گردیدم چون رسول خدا مرا از ناراحتی روبرویی با مردان معاف گردانید.»
پیرامون توزیع کارها در محیط خانواده حضرت علی(ع)، امام باقر(ع) میگوید: در خانه علی(ع) فاطمه(س) کارهای داخل منزل، مانند خمیر کردن، نان پختن و نظافت را برعهده گرفت و امیرمؤمنان کارهای خارج از منزل، مانند هیزم آوردن و خرید مایحتاج خانه را.
پینوشت:
۳۱. سفینة البحار/ ماده «حب»/ ج ۱
۳۲. سفینة البحار ماده «سما»/ ج ۱
۳۳. آل عمران/ آیه ۱۵۹
۳۴. نهجالبلاغه/ نامه ۵۳
۳۵. عیون اخبار الرضا/ ص ۱۶۳
۳۶. مجموعه ورام/ ج ۱/ ص ۳۴
۳۷. تاریخ یعقوبی/ ج ۳/ ص ۵۳ بهنقل از کودک فلسفی/ ج ۲/ ص ۲۴۷
۳۸. مکارم الاخلاق/ ص ۱۱۳ بهنقل از بزرگسال و جوان/ ج ۱/ ص ۱۲۵
۳۹. وسائل الشیعه/ ج ۱۴/ ص ۶۵
۴۰. سفینة البحار/ ماده «هدی»/ ص ۶۹۹
۴۱. همان
۴۲. همان
۴۳. بقره/ آیه ۲۶۷
۴۴. بقره/ آیه ۲۶۳
۴۵. سفینة البحار/ ماده «سفر»/ ص ۶۲۸
۴۶. وسائل الشیعه/ ج ۱۵ کتاب النکاح ابواب النفقات/ باب ۳
۴۷. نحل/ آیه ۸۰
۴۸. نور/ آیه ۲۸
۴۹. مجموعه ورام/ ص ۵۷
۵۰. وسائل الشیعه/ ج ۱۴/ ابواب مقدمات النکاح/ ص ۱۲۳
ثبت ديدگاه