در نیایش‌‏های اسلامی که شعله‌‏های عشق عاشقانند و از دهانه تنورِ دلِ امامان ما زبانه کشیده‌‏اند تا فضای سرد و ساکت جان‏‌های انسان‌‏ها را حرارت و شور و شعور بخشند، زیباترین و شیواترین شیوه‌‏های زندگی انسانیِ انسان را تعلیم می‏‌دهند و متعالی‏‌ترین روش «انسان زیستن» را…

****************************************************

نظام توزیع در فرهنگ اسلامی-بخش چهارم

پدیدآورنده: سید رضا تقوی

 

 

توزیع خواسته‏‌ها در نیایش

بخش عظیمی از معارف اسلامی را باید در دعاها جست‏جو کرد زیرا نیایش‏‌ها از سینه سوزان شخصیت‏‌هایی بیرون جهیده که در عشق به‌‏خدا عاشق‏ند و در میدان نیاز، چونان عابدی به‌‏دنبال معبود و چونان عاشقی به‏‌دنبال معشوق می‏‌گردند تا به‏ مطلوب و محبوب خویش دست یابند جمله‏‌هایی که از اعماق دل این نیازمندان عاشق سرچشمه می‏‌گیرد و از جویبارهای زبان و چشم و کف دست و صدای تند دل به‌‏جانب معشوق جریان می‌‏یابند نیایش نامیده می‏‌شوند.

چه کسی است که دعاهایی همانند «کمیل» و «ابوحمزه ثمالی»… را بخواند و از اعماق جان به ‏آن جمله‏‌های آتشین نزدیک شود ولی حرارتِ تنورِ دلِ امام را احساس نکند آنجا که مولا امیرالمؤمنین با خدای خود سخن می‏‌گوید:

«صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِك‏»(۵۱)

«گیرم که بر عذاب تو صبر کردم پس چگونه بر جدایی و فراق تو صبر کنم؟»

هر مقدار که انسان به‏‌هنگام خواندن این فرازها، به‌‏منبع حرارت، نزدیک‌‏تر شود سوزش را بیشتر احساس می‌‏کند تا آنجا که در شعله فرو رود و خود یک پارچه شعله شود.

آنان که ره دوست گزیدند، همهدر کوی شهادت آرمیدند، همه
در معرکه دو کون فتح از عشق استهرچند سپاه او شهیدند، همه

در نیایش‌‏های اسلامی که شعله‌‏های عشق عاشقانند و از دهانه تنورِ دلِ امامان ما زبانه کشیده‌‏اند تا فضای سرد و ساکت جان‏‌های انسان‌‏ها را حرارت و شور و شعور بخشند، زیباترین و شیواترین شیوه‌‏های زندگی انسانیِ انسان را تعلیم می‏‌دهند و متعالی‏‌ترین روش «انسان زیستن» را به‌‏نیایشگر می‌‏آموزند.

موقعیت و اهمیت «دعا» را باید از توجه و تأکید پیشوایان معصوم اسلام فهمید که این بزرگواران با چه تعابیر و کلماتی عظمت ارتباط مخلوق با خالق را در قالب نیایش، معرفی فرموده‌‏اند که بیان چند نمونه از آن تعابیر خالی از لطف نیست.

١ـ دعا، سلاح مؤمن است

قال رَسُولُ‌‏اللهِ(ص): «الدُّعَاءُ سِلَاحُ الْمُؤْمِن‏»(۵۲)

پیامبر خدا فرمود: «دعا اسلحه مؤمن است.»

٢ـ دعاء کلید نجات و رستگاری است.

قال علی(ع): «الدُّعَاءُ مَفَاتِیحُ النَّجَاحِ وَ مَقَالِیدُ الْفَلَاحِ»(۵۳)

حضرت علی(ع) فرمود: «دعا کلیدهای نجات و گنجینه‌‏های رستگاریست.»

٣ـ دعا درمان همه دردهاست.

قال ابوعبدالله(ع): «عَلَیْكَ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّهُ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍِ»(۵۴)

امام صادق(ع) به‏‌یکی از اصحابش فرمود: «بر تو باد به‌‏دعا زیرا دعا درمان هر دردی است.»

٤ـ دعاء اسلحه پیامبران است.

«عَنِ الرِّضا(ع) أَنَّهُ كَانَ یَقُولُ لِأَصْحَابِهِ عَلَیْكُمْ بِسِلَاحِ الْأَنْبِیَاءِ فَقِیلَ وَ مَا سِلَاحُ الْأَنْبِیَاءِ قَالَ الدُّعَاءُ»(۵۵)

حضرت رضا(ع) به‏‌یاران خود می‌‏فرمود: «بر شما باد به‏‌سلاح پیامبران، سؤال شد که سلاح پیامبران چیست؟ امام فرمود: سلاح پیامبران دعا است.»

٥ـ دعاء برترین عبادت است.

قال ابوجعفر(ع)… «وَ أَفضَلُ العِبادَةِ الدُّعا»(۵۶)

امام باقر(ع) فرمود: «بهترین عبادت دعا است.»

آنچه که در نیایش‏‌ها قابل توجه می‌‏باشد این‏‌است‏ كه نیایش‏گر نیازش را در حضور بی‏‌نیاز ابراز می‌‏کند و با اصراری عاشقانه و ملتمسانه، دامن معشوق را می‏‌گیرد و از او که قدرت برآوردن نیازمندی‏‌هایش را دارد حاجت می‏‌طلبد. در نیایش‌‏های اسلامی، زیباترین شیوه توزیع ارائه می‌‏گردد و خواسته‌‏های انسانِ نیایشگر به‌‏گونه‌‏ای عادلانه، بر کلیه اعضا و جوارح توزیع می‌‏شود و طبقات گوناگون اجتماعی را زیر چتر خود جای می‌‏دهد. در دعای معروف و موسوم به‌‏دعای حضرت مهدی(عج) نخست، خواستار بخشی از نعمت‌‏ها می‏‌شویم و از خداوند می‌‏خواهیم تا ما را به‏ آن توفیقات، موفق و به‏ آن نعمت‌‏ها متنعّم گرداند و این توفیق به‏‌گونه‌‏ای فراگیر به‌‏جنبه‌‏های مختلف توزیع می‏‌گردد.

«اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَةِ وَ صِدْقَ النِّیَّةِ وَ عِرْفَانَ الْحُرْمَةِ وَ أَكْرِمْنَا بِالهُدَى وَ الاسْتِقَامَةِ»

«بارخدایا، توفیق فرمان‌برداری و دوری از نافرمانی و راستیِ نیت و شناسایی حرمت را روزی ما گردان و ما را به‌‏هدایت و استواری بزرگ دار.»

سپس، خواسته را به‌‏اعضاء و اندام خود می‏‌کشاند و در توزیع نسبت به ‏آن‏‌ها می‏‌گوید:

«وَ سَدِّدْ أَلْسِنَتَنَا بِالصَّوَابِ وَ الْحِكْمَةِ

وَ امْلَأْ قُلُوبَنَا بِالْعِلْمِ وَ الْمَعْرِفَةِ

وَ طَهِّرْ بُطُونَنَا مِنَ الْحَرَامِ وَ الشُّبْهَةِ

وَ اكْفُفْ أَیْدِیَنَا عَنِ الظُّلْمِ وَ السَّرِقَةِ

وَ اغْضُضْ أَبْصَارَنَا عَنِ الْفُجُورِ وَ الْخِیَانَةِ

وَ اسْدُدْ أَسْمَاعَنَا عَنِ اللَّغْوِ وَ الْغِیبَةِ»

«خدایا، زبان‏‌های ما را به‌‏راستی و حکمت آراسته بدار

دل‏‌های ما را با نور دانش و معرفت انباشته نما

شکم‌‏های ما را از غذای حرام و شبهه‏‌ناک پاک بدار

دست‌‏های ما را از ظلم و دزدی باز بدار

چشم‏‌های ما را از گناهان و خیانت بپوشان

گوش‌‏های ما را از سخن بیهوده و غیبت ببند.»

و چون توزیع را در اعضای بدنِ خود انجام می‏‌دهد به‌‏سراغ طبقات اجتماعی می‏‌رود و از خداوند خیر و نیکی را نسبت به ‏آنان می‏‌خواهد و می‌‏گوید:

«وَ تَفَضَّلْ عَلَى عُلَمَائِنَا بِالزُّهْدِ وَ النَّصِیحَةِ

وَ عَلَى الْمُتَعَلِّمِینَ بِالْجُهْدِ وَ الرَّغْبَةِ

وَ عَلَى الْمُسْتَمِعِینَ بِالاتِّبَاعِ وَ الْمَوْعِظَةِ

وَ عَلَى مَرْضَى الْمُسْلِمِینَ بِالشِّفَاءِ وَ الرَّاحَةِ

وَ عَلَى مَوْتَاهُمْ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ

وَ عَلَى مَشَایِخِنَا بِالْوَقَارِ وَ السَّكِینَةِ

وَ عَلَى الشَّبَابِ بِالْإِنَابَةِ وَ التَّوْبَةِ

وَ عَلَى النِّسَاءِ بِالْحَیَاءِ وَ الْعِفَّةِ

وَ عَلَى الْأَغْنِیَاءِ بِالتَّوَاضُعِ وَ السَّعَةِ

وَ عَلَى الْفُقَرَاءِ بِالصَّبْرِ وَ الْقَنَاعَةِ

وَ عَلَى الْغُزَاةِ بِالنَّصْرِ وَ الْغَلَبَةِ

وَ عَلَى الْأُسَرَاءِ بِالْخَلاصِ وَ الرَّاحَةِ

وَ عَلَى الْأُمَرَاءِ بِالْعَدْلِ وَ الشَّفَقَةِ

وَ عَلَى الرَّعِیَّةِ بِالْإِنْصَافِ وَ حُسْنِ السِّیرَةِ

وَ بَارِكْ لِلْحُجَّاجِ وَ الزُّوَّارِ فِی الزَّادِ وَ النَّفَقَةِ»

«خداوندا، بر علمای ما به‏‌وسیله زهد و نصیحت؛ بر دانش‌‏آموزان ما نسبت کوشش و علاقه؛ بر شنوندگان ما پیروی و موعظه؛ و بر بیمارانِ مسلمانان، شفا و آسایش؛ بر مردگان‏شان مهربانی و رحمت؛ بر پیران ما وقار و آرامش؛ بر جوانان، بازگشت و توبه؛ بر زنان، حیاء و عفت؛ بر ثروتمندان، فروتنی و گشایش؛ بر فقیران، شکیبایی و قناعت؛ بر جنگجویان، یاری و پیروزی؛ بر اسیران، رهایی و آسایش؛ بر فرمانروایان، عدالت و مهربانی؛ بر رعیت، انصاف و خوش‌‏رفتاری، بر حاجیان و زائران، توشه و نفقه‌‏ای پربرکت؛ تفضل و عنایت فرما.»

در دعاء «ام داود» که معمولاً در پایان روزهای اعتکاف می‏‌خوانند و از دعاهای بسیار پرمحتوا می‌‏باشد درودها و رحمت‌‏ها چنان توزیع می‌‏گردد که حتی شخصی و یا شخصیتی از پیامبران معروف را وانمی‏‌گذارد آنگاه که از خداوند می‏‌خواهد تا هرچه بیشتر، رحمت خود را بر پیام‌‏آورانش بفرستد، از آدم و حواء شروع و به‌‏پیامبر عالی‌‏مقام اسلام ختم می‏‌کند و سپس اوصیا و صلحا را مورد توجه قرار می‌‏دهد و چنین می‏‌گوید:

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَوْصِیَاءِ وَ السُّعَدَاءِ وَ الشُّهَدَاءِ وَ أَئِمَّةِ الْهُدَى اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَبْدَالِ وَ الْأَوْتَادِ وَ السُّیَّاحِ وَ الْعُبَّادِ وَ الْمُخْلَصِینَ وَ الزُّهَّادِ وَ أَهْلِ الْجِدِّ وَ الِاجْتِهَادِ …»

«خداوندا، بر اوصیاء و سعادمندان و شهیدان و پیشوایان هدایت، و بر نخبگان صالح و شایستگان عابد و سیاحان و عبادت‏‌کنندگان و مخلصان و زاهدان و اهل کوشش و تلاش درود فرست.»

در دعای «ابوحمزه ثمالی» که از سینه سوزان سید سجاد(ع) بیرون آمده توزیع درخواست‏‌ها و توزیع درودها کلیه ابعاد زندگی را، از دنیا و آخرت، فرد و جمع، خویش و بیگانه، خدا و خلق، معنویت و مادیّت، مرگ و حیات.. شامل شده است، آنجا که می‏‌گوید:

«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِحَیِّنَا وَ مَیِّتِنَا وَ شَاهِدِنَا وَ غَائِبِنَا ذَكَرِنَا وَ أُنْثَانَا صَغِیرِنَا وَ كَبِیرِنَا حُرِّنَا وَ مَمْلُوكِنَا»

«بار خداوندا، زنده و مرده ما را، حاضر و غایب ما را، مرد و زن ما را، بزرگ و کوچک ما را، آزاد و بنده ما را بیامرز.»

نیایش‏‌های اسلامی نیایشگر را به‏‌مسائلی مهم و سرنوشت‏‌ساز متوجه می‌‏سازد و او را چنین آموزش می‏‌دهد که «تک‏‌بین» نباشد زیرا «تک‏‌بینی» که نشانه تنگ‌‏‏نظری است از او می‏‌گیرد و کلیه اعضا و اندام و پیوندها و رابطه‏‌ها را در یک مجموعه مورد عنایت قرار می‏‌دهد.

نیایش‏‌های اسلامی، نیایش‌گر را از مرز خودخواهی عبور داده و به‌‏منزل دگرخواهی می‏‌رساند. نیایش‏‌های اسلامی حصار خودبینی نیایش‌گر را می‌‏شکند و در هاله‌‏ای از دگربینی قرارش می‏‌دهد و بالاخره همه اینها را در یک توزیع عادلانه، در قالب درخواست‌‏های پرمحتوا منعکس می‌‏سازد.

 

توزیع غنائم جنگی

آنگاه که سپاه اسلام تحت نظارت و یا فرماندهی پیامبر و امام معصوم و یا نایب امام، جهت مقاتله و سرکوبی دشمنان مسلمانان و اعلام کلمه اسلام با جان و مال بسیج می‏‌شوند تا شعائر دین را اقامه کنند در یک جهاد اسلامی شرکت کرده‌‏‏اند.

  • شرکت‌‏کنندگان در چنین میدانی «مجاهد» نام می‏‌گیرند که قرآن کریم در منزلت‏شان می‌‏گوید:

«فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ عَلَى الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً»(۵۷)

«خداوند مجاهدان را بر نشستگان، به ‏اجر و عظمت، برتری داده است.»

  • بهشت در زیر سایه شمشیرانشان می‌‏باشد.

قال رسول‌‏الله(ص): «الجَنَّة تَحتَ ظِلالِ السُّیُوفِ»(۵۸)

پیامبر خدا فرمود: «بهشت در زیر سایه شمشیرها است.»

  • میدان کارزار دروازه بهشت می‏‌گردد.

قال علی(ع): «فَاِنَّ ‏الجَهادَ بابٌ مِن أبوابِ الجَنّة(۵۹)

امیرمؤمنان(ع) فرمود: «همانا جهاد دری از درهای بهشت است.»

  • یک روز در میدان جهاد، ثوابی بیشتر از چهل سال عبادت مستحبی دارد.

قال رسول‌‏الله(ص): «إِنَّ صَبْرَ الْمُسْلِمِ فِی بَعْضِ مَوَاطِنِ الْجِهَادِ یَوْماً وَاحِداً خَیْرٌ لَهُ مِنْ عِبَادَةِ أَرْبَعِینَ سَنَةً»(۶۰)

پیامبر خدا فرمود: «شکیبایی یک روز جهاد در بعضی از مواضع حساس، بهتر از چهل سال عبادت است.»

  • کشته شده در این میدان شهید است.

قال رَسُولُ‌‏الله(ص): «اِنَّ فَوقَ کُلِّ بِرِّ بِرٌّ حَتی یَقتُلَ الرَّجُلُ شَهیداً فِی سَبیلِه»(۶۱)

پیامبر اسلام فرمود: «بالای هر نیکی، نیکی است تا این‏که شخصی در راه خدا شهید گردد که بالاتر از شهادت نیکی‌‏ای نیست.»

و بالاخره چنین سپاهی ویژگی دیگرش اینست که هرگاه در این جهاد اموالی به‏‌دست آورد آن اموال غنیمت محسوب می‏‌گردد و باید بر طبق ضوابط و شرایط خاصی توزیع شود.

فقهاء بزرگوار اسلام، غنیمت را این‏گونه تعریف می‌‏کنند:

«ألغَنائُمُ کُلُّ ما أخَذَ بِالسَّیفِ مِن أَهلِ الحَربِ الَّذینَ اَمَرَ اللهُ تعالی بقتالهم…»(۶۲)

«به هر مالی که به‏‌وسیله شمشیر از کافران گرفته شود که خداوند به ‏جنگ با آن‏ها فرمان داده است غنیمت می‌‏گویند.»

گاهی به‏‌غنیمت «فیء» هم گفته می‏‌شود ولی باید توجه داشت که مابین این دو، فرق وجود دارد و آن این‏‌است‏ كه غنیمت جنگی را با جنگ و تیغ و ستیز از کافران بستانند ولی «فیء» به ‏آن اموالی گفته می‏‌شود که بدون جنگ و مشقت از کفار به‌‏دست آید.

آنچه که ما در این بحث تعقیب می‏‌کنیم و باید در حد امکان به‌‏توضیح آن بپردازیم این‏‌است‏ كه آیین آسمانی اسلام، در توزیع غنائم جنگی چگونه عمل می‌‏کند و اموال به‌‏دست آمده را به ‏چه شیوه‌‏ای تقسیم می‏‌نماید؟ که قبل از بیان توزیع غنائم، توجه به‏ فرازی از تاریخ اسلام بی‌‏فایده نخواهد بود.

نخستین جنگ سرنوشت‏‌ساز اسلامی که در سال دوم هجرت به‌‏وقوع پیوست، جنگ بدر بود، فرماندهی لشگریان اسلام را که سیصد و سیزده نفر هم بیشتر نبودند پیامبر اکرم خود برعهده داشت. این سپاه بسیار به‌‏ظاهر کوچک در کنار چاه بدرُ با لشگر هزار نفری قریش مقابل یکدیگر قرار گرفتند. نخست، جنگ به‏‌صورت تن‏‌به‌‏تن درگرفت و سپس، مابین دو سپاه کفر و ایمان، جنگ دسته‌‏جمعی آغاز شد که سرانجام این جنگ با یاری و نصرت خداوند به‌‏پیروزی سپاه ایمان و نفع مسلمانان خاتمه پیدا کرد.

قرآن مجید در این‌‏باره می‏‌گوید:

«وَ لَقَد نَصَرَکُمُ اللهَ بِبَدرٍ وَ أنتُم أذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَکُم تَشکُرُونَ»(۶۳)

«و خداوند شما را در جنگ بدر در حالی که نسبت به ‏امکانات کفار، ضعیف بودید یاری داد پس تقوا را پیشه خود سازید، شاید شما سپاسگذار باشید.»

پیامبر خدا در روز جنگ «بدر» به‏‌خاطر تشویق مجاهدان اسلام جوائزی را معین کرد و فرمود هر یک از شماها فلان فرد مشرک را بکشید و یا اسیر نمایید و یا به ‏محل مخصوصی حمله کنیدُ پاداشی نزد من خواهید داشت. ایمان سرشار مسلمانان، اجرای فرمان فرمانده سپاه، خشنودی قلب مبارک رسول خدا، عزت و شوكت اسلامی همه و همه، انگیزه‌‏ای شد تا شور و شوق بیشتری در سربازان جوان، به‏‌وجود آورد و هنگامی که فرمان حمله شروع شد، جوانان، با یورش برق‌‏آسای خود، کار را بر دشمن آنچنان تنگ کردند که دشمن، پس از مدتی نه‌‏چندان طولانی، شکست خورد، ولی پیرمردان در این محله به‌‏گرد پرچم جمع شده بودند و حمله‌‏ای به‌‏دشمن نکردند.

شکست دشمن در جنگ بدر باعث گردید تا غنائم و اموال بسیاری به‏‌دست لشگریان اسلام بیفتد و به‏‌هنگام تقسیم آن، اختلاف پدید آمد زیرا گروهی از جوانان که شجاعت‌‏ها و رشادت‏‌هایشان موجبات پیروزی را فراهم ساخته بود، معتقد بودند که غنائم به‏‌دست ‏آمده از آن ایشان است و گروهی دیگر از سالخوردگان می‏‌گفتند ما نیز در مقر فرماندهی، پیامبر را نگهبان، بوده‏‌ایم و از پشت سر، حفاظت شما را برعهده داشته‌‏ایم پس بنابراین غنائم به‏‌دست آمده باید در میان همه سربازان حاضر در این جنگ توزیع و تقسیم گردد.

چون مابین بعضی از سربازان اسلام، بر سر غنائم به‌‏دست آمده مشاجره لفظی درگرفت آیه نازل شد و غنائم را متعلق به‌‏پیامبر معرفی کرد تا به‌‏هرگونه که بخواهد عمل کنند.

«یَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفالِ- قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِكُمْ- وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِین‏»(۶۴)

«ای پیامبر! از تو در مورد انفال سؤال می‌‏کنند بگو انفال مخصوص خدا و پیامبر است از مخالفت با فرمان خدا پرهیز کنید و درگیری‌‏هایی مابین خود را اصلاح کنید مطیع خدا و پیامبرش باشید اگر ایمان دارید.»

پس از نزول این آیه، پیامبر دستور داد تا اموال به‌‏دست آمده را میان همه سربازان به‌‏طور مساوی تقسیم کنند.

اسلام به‌‏عنوان یک قانون، غنائم جنگی را این‏گونه تقسیم می‏کند که یک‏‌پنجم آن‏را (خمس) متعلق به‏‌پیامبر و یا امام می‏‌داند و چهار پنجم دیگر را میان مجاهدان توزیع می‌‏نماید و در هر دو قسمت نیز ضوابط توزیع مشخص می‌‏باشد.

 

الف. خمس

«پس به‌‏عقیده ما، خمس غنائم، به‏‌شش بخش تقسیم می‏‌گردد: دو بخش خدا و رسول و سهمی برای ذوالقربی می‌‏باشد که این سه سهم پس از زمان پیغمبر به‌‏امام داده می‏‌شود (و اصطلاحاً سهم امام می‏‌گوییم) که آن‌‏را در مخارج خویش و اهل بیتش، از بنی‏‌هاشم مصرف کند و سه سهم دیگر آن سهمی برای یتیمان و سهمی برای مساکین و سهمی برای ابن سبیل از خاندان رسالت می‌‏باشد (که اصطلاحاً سهم سادات می‏‌گوییم) و هیچ‏کس از دیگر مردم، از این سهام سه‏‌گانه نصیبی نیست…»(۶۵)

ب. بهره جنگجویان

چهارپنجم غنائم جنگی بدین‏‌گونه مابین جنگجویان و یا حاضران در میدان جهاد توزیع می‏‌شود که جنگجوی پیاده یه سهم و جنگجوی اسب‏‌سوار (فارس) دو سهم می‏‌گیرد.

«حفص‏‌بن غیاث» می‏‌گوید از چگونگی تقسیم غنیمت جنگی از امام صادق(ع) پرسیدم، آن‏‌حضرت در پاسخ فرمود:

«لِلفارِسِ سَهمانِ وَ لِلراجِلِ سَهمٌ واحِدٍ»(۶۶)

«به سواره دو سهم و به‌‏پیاده یک سهم می‌‏رسد.»

باید توجه داشت که اگر جنگجویی دو اسب را به‌‏میدان جهاد آورد سه سهم از غنیمت را می‌‏گیرد و بیشتر از دو اسب را دیگر سهمی نیست.

 

پی‌نوشت:

۵۱.      دعای کمیل

۵۲.      كافی/ ج۲/ ص ۴۶۸

۵۳.      همان

۵۴.      كافی/ ج۲/ ص ۴۷۰

۵۵.      كافی/ ج۲/ ص ۴۶۸

۵۶.      اصول کافی/ کتاب الدعا

۵۷.      نساء/ آیه ۹۵

۵۸.      بحارالانوار/ ج ۳۳/ ص ۴۵۷

۵۹.      نهج‌‏البلاغه/ خطبه ۲۷

۶۰.      المستدرک/ ج ۲/ ص ۲۴۵ بنقل الحیاة/ ج ۱/ ص ۲۳۹

۶۱.      الفقه/ کتاب الجهاد/ ص ۹

۶۲.      النهایة/ شیخ طوسی / ص ۱۹۶

۶۳.      آل عمران/ ۱۲۳

۶۴.      انفال/ آیه ۱

۶۵.      ادوار فقه/ ج ۱/ ص ۲۳۱

۶۶.      الفقه/ ص ۲۷۵- جواهر/ ج ۲۱/ ص ۲۰۱- النهایه شیخ طوسی/ ص ۲۹۵- وسائل الشیعه/ ج ۱۲/ ص ۷۹ – ادوار فقه/ ج ۱/ ص ۲۳۵