همان‏گونه که اسلام، محبت را به‏‌عنوان اصلی سازنده و اکسیری دگرگون‏‌کننده می‏‌داند، همان‏طور‏هم به‌‏توزیع و تعدیل این اکسیر توجه می‏‌کند و معتقد است که این شیء ارزشمند، باید…

****************************************************

نظام توزیع در فرهنگ اسلامی-بخش سوم

پدیدآورنده: سید رضا تقوی

توزیع محبت

یکی از اصول انسانی و عرفانی اسلام، محبت است، محبت در مکتب حیات‌بخش اسلام بر کلیه حرکت‌‏های فردی و اجتماعی انسان حاکم می‌‏باشد و زندگی مسلمان را در هاله‌‏ای از نور و حرارت قرار می‌‏دهد.

در محیطی که محبت نباشد، صفا وجود ندارد، زندگی بی‏‌محبت چراغی را ماند که کار مایه‌‏اش به‌‏اتمام رسیده و سردی و افسردگی، ظلمت و تاریکی اندامش را محاصره کرده باشد.

بسیاری از زیبایی‏‌های زندگی انسان را محبت‌‏ها و دوست‌‏ها خالقند و در واقع عشق، فرزند پرشوری است که از رحم محبت تولد گردیده و در دامان پرمهر محبت پرورش یافته است.

فلسفه تشریع ادیان و نزول آیات سبحان، و رسالت همه رسولان، چیزی جز محبت و دوستی نیست.

یکی از نزدیکان امام باقر(ع) به‏‌نام «برید تجلی» می‏‌گوید: روزی در خدمت آن‏‌حضرت نشسته بودم که شخصی وارد شد و کفش‌‏هایش را در حالی از پای درآورد که پاهایش شکاف برداشته بود، این مرد از خراسان، با پای پیاده به‌‏عشق دیدار امام باقر(ع) آمده بود و چون نشست، رو به‏‌امام کرد و گفت: مرا چیزی جز دوستی و محبت شما «اهل بیت» به‏‌اینجا نیاورد. امام در پاسخ او فرمود:

«وَ اللَّهِ لَوْ أَحَبَّنَا حَجَرٌ حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَنَا وَ هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ»(۳۱)

«به‌‏خدا سوگند، اگر سنگی هم ما را دوست بدارد عاقبت با ما محشور می‏‌شود و آیا دین غیر از دوستی چیز دیگری هم هست؟!»

مردی خدمت امام صادق(ع) رسید و گفت: ما اسم فرزندانمان را از نام شما و پدرانتان انتخاب می‏‌کنیم آیا این کار ما را سودی دارد؟ امام فرمود:

«إِی وَ اللَّهِ وَ هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ قَالَ اللَّهُ تَعالی: إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْكُمُ اللَّهُ»(۳۲)

«آری، بخدا سوگند، مگر دین، چیزی غیر از دوستی است؟ سپس آیه شریفه قرآن را شاهد گرفت و فرمود: همان‏طور که خداوند می‏‌فرماید: اگر شما خداوند را دوست می‏‌دارید پس او را متابعت کنید، خداوند هم شما را دوست خواهد داشت.»

نقش محبت را مولوی آنچنان سازنده معرفی می‏‌کند که گویی درمان بیشتر دردها و رفع بسیاری از نابسامانی‏‌ها محبت است.

از محبت، تلخ‏ها، شیرین شوداز محبت، مس‏ها، زرین شود
از محبت، دردها، صافی شودوز محبت، دردها، شافی شود
از محبت، خارها، گل می‏شودوز محبت، سرکه، هامل می‏شود
از محبت، سجن، گلشن می‏شودبی‏محبت، روضه، گلخن می‏شود
از محبت، نار، نوری می‏شودوز محبت، دیو، حوری می‏شود
از محبت، حزن، شادی می‏شودوز محبت، غول، هادی می‏شود
از محبت، نیش، نوشی می‏شودوز محبت، شیر، موشی می‏شود
از محبت، سقم، صحت می‏شودوز محبت، قهر، رحمت می‏شود
از محبت، مرده، زنده می‏شودوز محبت، شاه، بنده می‏شود

قرآن کریم، یکی از عوامل موفقیت پیامبر اکرم(ص) را در جلب و جذب کردن مردم، رحمت و محبت آن‏‌حضرت می‏‌داند و می‏‌گوید:

«وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ‏»(۳۳)

«اگر دارای دلی سخت و روحی خشن بودی مردم از اطراف تو پراکنده می‏‌شدند.»

در نامه‏‌ای که علی(ع) به‏‌مالک اشتر به‌‏هنگام عزیمت او به‌‏مصر می‌‏نویسد و چهارچوب‏‌های فعالیت‏‌های مالک را به‏‌عنوان نماینده حکومت اسلامی مشخص می‏‌کند، چنین می‌‏فرماید:

«وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَكَ فِی الْخَلْقِ»(۳۴)

«ای مالک، رحمت، محبت و نیکویی را نسبت به‏‌مردم در فضای دل خود زنده بدار و نسبت به ‏آنان نرده‌‏ای نباشی که خوردن آن‏ها را غنیمت شماری زیرا آن مردمی که باید بر آنان ناظر باشی دو دسته‌‏اند: یا برادر دینی تو هستند و یا همانند تو انسانند.»

سعدی نیز در بوستان اثر معجزه آسای محبت را چنین بیان کرده است:

ببخش ای پسر، کادمی‌زاده صیدبه احسان توان کرد و وحشی به‌‏قید
عدو را به ‏الطاف، گردن به‏‌بندکه توان بریدن به‏‌تیغ، این کمند

همان‏گونه که اسلام، محبت را به‏‌عنوان اصلی سازنده و اکسیری دگرگون‏‌کننده می‏‌داند، همان‏طور‏هم به‌‏توزیع و تعدیل این اکسیر توجه می‏‌کند و معتقد است که این شیء ارزشمند، باید در جای مناسب و به‌‏مقدار مناسب توزیع گردد در توزیع محبت، باید ظرف‌‏ها و ظرفیت‌‏های روح و جام جان افراد دقیقاً مورد توجه قرار گیرد.

اسلام، همانند بسیاری از بینش‏‌های کوتاه و اندیشه‌‏های ناقص، تنها محبت را برای انسان‏‌های ضعیف و درمانده و یا کودکان ناتوان نمی‌‏داند هرچند که از خلأ و کمبودهای روحی آنان غافل نیست بلکه آن‌‏را چنان توزیع می‌‏کند که پیر و جوان، بزرگ و کوچک از آن بهره‌‏مند گردند.

پیامبر اسلام، به‌‏عنوان بزرگ‏ترین آموزگار کلاس انسانیت خط صحیح توزیع محبت را به‏‌مسلمانان تعلیم می‏‌دهد و می‌‏فرماید:

«وَ وَقِّرُوا كِبَارَكُمْ وَ ارْحَمُوا صِغَارَكُمْ»(۳۵)

«بزرگسالان جامعه خویش را بزرگ بدارید و نسبت به‏‌کودکان محبت نمایید.»

در بیانی دیگر پیامبر بزرگوار اسلام، همه آنانی که دست به‌‏احتکار محبت می‏‌زنند و در کنز محبت‏‌ها تلاش دارند، سخت مورد انتقاد قرار می‏‌دهد و رابطه این محتکرین و کنازین را با امت محمدی جدا اعلان می‌‏دارد و می‏‌فرماید:

«لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یَرْحَمْ صَغِیرَنَا وَ یُوَقِّرْ كَبِیرَنَا»(۳۶)

«کسی که به‏‌کوچک‏سالان ما محبت نداشته باشد و بزرگسالان ما را بزرگ ندارد از ما نیست.»

در برنامه تربیتی اسلام، آن اولیایی که در توزیع محبت نسبت به‌‏فرزندان خود رعایت اعتدال را نمی‌‏کنند و با افراط و زیاده‌‏روی در محبت، آنان را به‌‏بیماری خودپسندی مبتلا می‌‏سازند به‌‏عنوان بدترین اولیا معرفی شده‏‌اند.

عَن أبِی جَعفَر(ع) قالَ: «شَّر الاباء مَن دَعاهُ البِرَّ اِلَی‏ الإفراطِ»(۳۷)

امام باقر(ع) فرمود: «بدترین پدران کسانی هستند که در توزیع محبت و نیکی نسبت به‏‌فرزندانشان به‌‏زیاده‏‌روی و افراط بگرایند.»

همان‏طور که زیاده‏‌روی در محبت، موجبات خسارات روحی و اخلاقی فراوانی را به‏‌بار می‏‌آورد هم‏چنان عدم رعایت اعتدال در جهت کندروی و کمبود و بخل محبت نیز، عواقب زیان‌باری را موجب می‏‌گردد.

«عَن النَّبی(ص): أَنَّهُ نَظَرَ إِلَى رَجُلٍ لَهُ ابْنَانِ فَقَبَّلَ أَحَدَهُمَا وَ تَرَكَ الآخَرَ فَقَالَ النَّبِیُّ(ص): فَهَلَّا سَاوَیْتَ بَیْنَهُمَا»(۳۸)

«پیامبر اسلام مردی را دید که دو فرزندِ خردسالش با وی بودند یکی را بوسید و آن دیگری را نبوسید رسول اکرم(ص) عمل ناروای مرد را مورد انتقاد قرار داد و به‌‏او فرمود: چرا با فرزندانت به‏‌طور یکسان رفتار نکردی.»

اسلام در توزیع محبت آنچنان عادلانه و عالمانه برنامه‌‏ریزی می‏‌کند تا هیچ‏کس در اجتماع اسلامی، رنج بی‏‌محبتی نکشد، با توصیه‌‏های اکید خود، یتیمان را زیرپوشش محبت‏‌های پدرانه افراد جامعه می‏برد و عیادت بیماران را ثوابی بزرگ می‏‌داند و احسان‌‏های مادی و معنوی، صدقات فکری و اقتصادی را ترویج می‌‏نماید تا جام جان جامعه از محبت لبریز گردد و زمینه‏‌های رشد و تعالی فراهم آید.

 

توزیع هدیه

گاه انسان برای نشان دادن محبت و اظهار عطوفت، وسایلی را انتخاب می‏‌کند و راه‏هایی را می‌‏جوید تا به‏‌وسیله آن بتواند عشق و علاقه خود را به‌‏دیگران بنمایاند، برخوردهای محبت‏‌آمیز، دید و بازدیدها، به‌‏کمک دیگران شتافتن در سختی‏‌ها و پریشان حالی‌‏ها و دستگیری از افتادگان… قبل‏از هرچیز نشانه محبت به‏‌دیگران و علاقه به‌‏انسان و ارزش‌‏های انسانی است.

اسلام می‏‌کوشد تا در فرصت‏‌های مختلف، با اندک تناسبی، بذر محبت و نشاط را در زمین جان‌‏ها بیفشاند و عواطف اجتماعی را رشد دهد و در نتیجه، وحدت و صفا را بر فکر و دل‏های افراد جامعه حاکم گرداند.

به‌‏عنوان نمونه، می‏توان از یک سنت محبت‏‌ساز اسلامی به‌‏نام «ولیمه» نام برد که چگونه و با چه لطافتی زمینه‏‌ی مهرها و مهربانی‌‏ها را فراهم می‏‌سازد و در موارد مناسبی ولیمه دادن را توصیه می‏‌کند.

«ولیمه» طعامی است که انسان، به‏‌شکرانه اعطاء نعمتی و موفقیت در کاری به‌‏جمعی از آشنایان و همسایگان و خویشاوندان می‏‌دهد که موارد آن‏‌را پیشوایان دین بیان کرده‌‏اند.

اِنَّ رَسُولَ‏ اللهِ(ص) قالَ: «لَا وَلِیمَةَ إِلَّا فِی خَمْسٍ فِی عُرْسٍ أَوْ خُرْسٍ أَوْ عِذَارٍ أَوْ وِكَارٍ أَوْ رِكَازٍ»(۳۹)

پیامبر عالی قدر اسلام می‏‌فرمود: «تنها ولیمه دادن در پنج مورد است:

۱ـ به‌‏هنگام ازدواج

۲ـ آنگاه که انسان صاحب فرزند شود

۳ـ وقت ختنه کردن فرزند

۴ـ موقعی که انسان خانه‌‏ای را می‏‌خرد

۵ـ زمانی که از زیارت خانه خدا برمی‏‌گردد.»

سنت انسانی و عاطفیِ دید و بازدید به‏‌ویژه در زمان‏‌های مناسب از لوازم زندگی اجتماعی و اخلاقی است که می‏‌تواند فضای جامعه را با بارش عاطفه و ریزش محبت معطر سازد. چنان‏كه پیامبر اسلام به‌‏زیارت کسی‏‌که از سفر حج برگشته می‏رفت و با جمله‌‏های بسیار پربار، او را این‏گونه مورد تفقد قرار می‌‏داد و می‏‌فرمود:

«تَقَبَّلَ اللَّهُ مِنْكَ وَ أَخْلَفَ عَلَیْكَ نَفَقَتَكَ وَ غَفَرَ ذَنْبَكَ»(۴۰)

«خداوند از تو قبول کند و مخارج سفر تو را جبران نماید و گناهانت را آمرزیده باشد.»

از موارد دیگری که آیین مقدس اسلام، به‏‌خاطر مستحکم‌‏تر ساختن پیوندها و عروج و اوج عاطفه‌‏ها، هدایت‌‏های لازم را با زیباییِ ویژه‏‌ای تعلیم می‏‌دهد و مسلمانان را به‌‏سمت شکوفایی محبت می‏‌کشاند، بردن سوغات و هدیه برای دیگران است.

اثر سازنده «هدیه» در ایجاد صمیمیت و دگرگونی روان‏‌ها و اندیشه‏‌ها چیزی نیست که بتوان آن‌‏را انکار نمود و پیشوایان آسمانی ما در سخنان خود، به‌‏آن اثرات، اشاره کرده‌‏اند.

قال النبی(ص): «نِعْمَ الشَّیْ‏ءُ الْهَدِیَّةُ تُذْهِبُ الضَّغَائِنَ مِنَ الصُّدُورِ»(۴۱)

پیامبر اکرم(ص) فرمود: «چه خوب چیزی است هدیه، اشک‌‏ها و کدورت‏‌های سینه‏‌ها را می‌‏زداید.»

در سخنی دیگر، پیامبر خدا(ص) فرمود:

«الْهَدِیَّةُ تُورِثُ الْمَوَدَّةَ وَ تُجَدِّدُ الْأُخُوَّةَ وَ تُذْهِبُ الضَّغِینَةَ وَ تَهَادَوْا تَحَابُّوا»(۴۲)

«هدیه، دوستی را به‌‏ارمغان می‌‏آورد و برادری را تجدید می‌‏کند و خشم و حسد را از بین می‌‏برد، هدیه بدهید و دوستی ایجاد کنید.»

عن ابی‏‌عبدالله(ع) قال: «قال رسول‌‏الله(ص): لَوْ أُهْدِیَ إِلَیَّ كُرَاعٌ لَقَبِلْتُ»(۴۳)

امام صادق(ع) از قول جد بزرگوارش، رسول خدا(ص) فرمود: «اگر پاچه گوسفندی را به‏‌عنوان هدیه برای من بیاورند می‌‏پذیرم.»

باید توجه داشت فقهای اسلام در کتاب‏‌های فقهی بحث هدیه را تحت‏ عناوین و تعابیر «هبه»، «عطیه» و «نحله» نام برده‌‏اند و پیرامون آن، مباحث بسیار ارزنده‌‏ای دارند که آن بحث را باید در همان کتاب‏‌ها دید، ولی آنچه که در اینجا می‏‌توان بیان کرد نکته‌‏هایی است که درباره هدیه و به‏‌تعبیر امروزیِ آن، «کادو» وجود دارد و به‌‏اشاره، به‏‌هریک از آن‏ها، هرچند فهرست‏‌وار لازم به‏‌نظر می‌‏رسد.

۱ـ       چون هدیه نوعی انفاق است باید همانند دیگر انفاقات برای خدا انجام بگیرد.

۲ـ       باید از چیزهایی انتخاب شود که مورد علاقه و نیاز طرف مقابل باشد تا به‌‏وسیله آن بتواند بخشی از نیازها و حفره‏‌های زندگی را پر نماید، قرآن کریم می‏‌گوید:

«أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما كَسَبْتُم‏… وَ لا تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ…»

«از آنچه که به‌‏دست آورده‏‌اید پاکیزه‏‌هایش را انفاق کنید و نخواهید که از پلیدها و پست‌‏ترین‏‌ها انفاق نمایید.»

۳ـ       هدیه را با منت، نباید همراه ساخت زیرا منت، ارزش و اثر هدیه را از بین می‏‌برد و گاهی اثر نامطلوبی را بر روح فردِ مقابل باقی می‏‌گذارد.

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏»(۴۴)

«ای مؤمنان، صدقات خود را با منت و اذیّت، تباه نسازید.»

۴ـ       هدیه را باید در زمان‌‏های مناسب داد زیرا رعایت این نکته در باروری محبت، نقش مؤثرتری خواهد داشت.

عَن الصادِقِ(ع) قالَ: «إِذَا سَافَرَ أَحَدُكُمْ فَقَدِمَ مِنْ سَفَرِهِ فَلْیَأْتِ أَهْلَهُ بِمَا تَیَسَّرَ وَ لَوْ بِحَجَر»(۴۵)

امام صادق(ع) فرمود: «آن‏گاه که یکی از شما، مسافرت کرده باشد چون از سفر بازگشت آنچه که در توان دارد به‌‏عنوان سوقات برای خانواده‌‏اش بیاورد، حتی اگر سنگی باشد.»

۵ـ       هدیه باید در حد مالی و شأن هدیه‏‌دهنده و هدیه‏‌گیرنده انتخاب شود.

۶ـ       هدیه نباید حالت‌‏هایی همانند قرض و مقروض، چشم و هم‌‏چشمی داشته باشد.

۷ـ       در صورتی که گیرندگان هدیه متعدد باشند باید هدیه‏‌ها به‌‏گونه‌‏ای انتخاب و توزیع شود که حسادت و کینه بعضی را نسبت به‌‏بعض دیگر برنیانگیزد. چه بسیارند کسانی که با سخاوتِ هرچه بیشتر از کنار مخارج زن و زندگی می‌‏زنند و با شیوه‏‌های مختلف، پولی را آماده می‏‌سازند تا برای دوستان و خویشان و آشنایان، سوغاتی تهیه کنند، با همه این زحمت‌‏ها هدیه تهیه می‌‏شود ولی در توزیع هدیه، رعایت رقابت‌‏ها و روحیه‌‏ها نمی‏‌شود به‏‌جای رشد محبت، کینه و حسادت را تحریک می‌‏کنند و زمینه دوری و دشمنی را در افراد به‌‏وجود می‏‌آورند.

نکته قابل توجه این‏‌است‏ كه اسلام در بعضی از موارد شیوه‌‏های توزیع هدیه و اشیای سوغاتی را آن‌چنان انتخاب می‏‌کند که به‌‏وسیله آن روش‌‏ها، کلیه زمینه‌‏های منفی را از بین می‏‏‌برد و یا در هر جا که کمبود باشد آن ضعف و خلأ را از طریق تقدم در توزیع و زودتر توجه کردن، جبران می‏‌کند. در سخنی، پیامبر اسلام، شیوه توزیع تحفه را در محیط خانواده چنین بیان فرموده است:

قال رسول ‏الله(ص): «مَنْ دَخَلَ السُّوقَ فَاشْتَرَى تُحْفَةً فَحَمَلَهَا إِلَى عِیَالِهِ كَانَ كَحَامِلِ صَدَقَةٍ إِلَى قَوْمٍ مَحَاوِیجَ وَ لْیَبْدَأْ بِالْإِنَاثِ قَبْلَ الذُّكُورِ فَإِنَّ مَنْ فَرَّحَ ابْنَةً فَكَأَنَّمَا أَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ…»(۴۶)

پیامبر خدا(ص) فرمود: «هرآن‏‌کس‏ که تحفه‌‏ای از بازار بخرد و برای زن و فرزندش به‌‏خانه بیاورد اجر او، همانند کسی است که صدقه‏‌ای را برای مردمِ محتاج و مستند می‌‏برد و باید در توزیع آن تحفه، نخست از دختر شروع کند پس هركس‏ که دخترانش را خوشحال کند مانند این‏‌است‏ كه بنده‌‏ای از فرزندان اسماعیل پیامبر را آزاد کرده باشد.»

 

توزیع کار در محیط خانواده

کانونی که زمینه‏‌های آرامش دل و آسایش جان را فراهم می‏‌سازد و در پناه سایه ‏سراسر برکت بارش، با بارش عاطفه و ریزش محبت، شکوفه‌‏های انسانیت می‏‌پروراند، کانون گرم خانواده و فضای باصفای خانه است.

خانه، محیط و محدوده‌‏ای را گویند که با یک سلسله ارزش‏‌های اخلاقی به‏‌گرد آن، دیوار کشیده‌‏اند که ارکان اصلی آن‏را زن و مرد تشکیل داده‌‏اند و سقف عفت و محبت را بر پایه‌‏های آن، استوار ساخته‌‏اند و صد البته که این خانه، با امر و فرمان و یا دستورات تحمیلی ساخته نشده است، بلکه تنها عامل مؤثر و محرکی که در سازندگی این بنای محکم انسانی نقش داشته، عشق‏‌های طبیعی و جاذبه‌‏های جوشیده از درون دل، و فطرت زن و مرد بوده که این خانه را ساخته است.

خانه، صحنه‏ به‌‏نمایش گذاشتن، و چشمه جوشان عشق، و دشت پر رویش وحدت، و میدان پیوند، پاکی‏‌ها و کلاس تعلیم و تربیت فرزند، و مرکز شکل‏‌گیری شخصیت‏‌ها است.

ولی متأسفانه در دنیای ما که دنیای علم و صنعت نام گرفته و با تلاش‌‏های علمی و صنعتی، چهره زندگی انسان امروز به‏‌کلی دگرگون گردیده و بسیاری از مجهولات، معلوم و بن‏بست‏‌ها به‌‏اصطلاح گشوده شده است، بر مشکلات اخلاقی در محیط‏‌های خانواده افزوده و درواقع انحطاط و سقوط، دامن‏‌گیر خانواده، محیط‏‌های صنعتی گردیده است.

در کشورهای پیشرفته، حصارهای فضیلت خانه و مرزهای منزلت خانواده و حدود موقعیت مادی و پدری تخریب شده و بر ویرانه‏‌هایش جغد شومِ شب نشسته و ندای بی‌‏بند و باری سر داده است.

زن که یکی از ارکان مهم کشورِ کوچکِ خانه است در دامن تمدن غرب به‌‏عنوان کالای مورد استفاده جنسی، پشت به‏‌خانه و رو به‏‌بیگانه نموده، در فیلم‌‏های سینمایی، تئاترها، فروشگاه‌‏ها، تبلیغات مبتذلِ کمپانی‌‏های چپاولگر، میدان‌‏دار معرکه شده است و خرمن عواطف خانواده را با کبریت آزادی‌‏های هرزه‏‌گونه به‌‏آتش کشید و شکوفه‌‏های زیبای بوستان زندگی را با سرمای سرد بریده‌‏گی‌‏ها و جدایی‏‌ها به‏‌خزان مبدل ساخت و به‌‏جای رشد شخصیت و توجه به‌‏والایی‏‌های انسانی، به‌‏نمایش شخص، آن‏هم به‌‏صورت‏‌های بسیار زننده در مجامع عمومی پرداخت تا جایی که در جهان متمدن! امروز، پایه‏‌های خانه را بر آب می‏‌بینیم و نه بر زمینِ سختِ عقل و عفت و عاطفه، و سرنوشت غم‏بار خانواده را سیاه و تاریک.

آیین سعادت‏‌ساز اسلام، با برنامه‏‌های حکیمانه‌‏اش، پایه‌‏های خانواده را بر زمین محبت و آسایش نهاده تا نهال‏‌هایی که در این دشت کاشته می‏‌شوند زمینه‏‌های رشد و تعالی داشته باشند.

قرآن مجید در یک جمله کوتاه، حرمت و موقعیت خانه را چنان بیان می‌‏دارد که گویی همه نکته‏‌ها و سخن‏‌های مربوط به ‏این محیط را با همین جمله گفته است.

«وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُیُوتِكُمْ سَكَناً»(۴۷)

«و خداوند خانه‏‌هایتان را برای آرامش و آسایش شما قرار داد.»

چون محیط خانه، محل آسایش افراد خانواده است هیچ‏کس حق بر هم زدن این آسایش را ندارد و لذا قرآن مجید با صراحت و قاطعیت می‏‌گوید به‌‏هنگام ورود به‏‌خانه مردم، باید اجازه گرفت.

«فَلا تَدخُلُووها حَتّی یُؤذَنَ لَکُم»(۴۸)

«پس داخل خانه‌‏های مردم نشوید تا اینکه به‏‌شما اجازه داده شود.»

همان‏گونه‏ که یک نهال، باید در زمین مناسب و با آب و هوا و نور کافی رشد کند تا بعد از گذشتِ زمانی به‏‌ثمر بنشیند کانون خانواده نیز بهترین محیط مساعد برای پرورش استعدادها و باروری فرزندان است. در این محیط، نهال فرزندان غرس می‏‌شود و رفته رفته رشد می‏‌کند و استعدادها و خلاقیت‌‏ها و شخصیت‌‏ها در دامن پرمهر خانواده شکل می‏‌گیرند و در واقع همه شخصیت‌‏های بزرگ تاریخ، شاگردان کلاس خانواده و ثمره بوستان خانه هستند و لذا هرگونه ناهماهنگی و حرکت‏‌های نامناسب که فضای باصفای خانواده را آلوده سازد و به‏‌آرامش و آسایش اعضاء این مجموعه کوچک، ضربه‏‌ای وارد کند، زمینه رشد فضیلت‏‌ها از بین می‏‌رود و درخت باطراوت زندگی به‌‏افسردگی و پژمردگی تبدیل خواهد شد.

اسلام به‌‏خاطر رشد نهال‌‏های انسانی، بیشترین سعی خویش را در محیط خانواده، بر این موضوع می‏‌گذارد، تا حرکت‌‏های افراد و اعضای خانواده از مرز تعادل خارج نشود، زیرا معتقد است که خانواده، همانند اندام و اعضاء یک پیکر، بیماری و سلامتی، افسردگی و خوشحالی، سعادت و شقاوت، ایمان و کفر، هرکدام، در دگر اعضا مؤثر می‌‏باشد و هر عضوی در این پیکر، باید مسئولیت‌‏های طبیعی و انسانی خود را انجام دهد.

نخستین گام مؤثر و مفیدی را که اسلام در جهت هماهنگی و حرکت در محدوده مرزهای طبیعی برمی‏‌دارد، توزیع آگاهانه و تقسیم عادلانه مسئولیت‏‌هاست و این توزیع را هم‏‌نوایی با فطرت انسانی در محیط خانواده انجام داده است.

قال رسول‏‌الله(ص): «کُلُّکُم راعٍ وَ کُلُکُم مَسئُولٌ، فَالامامُ راعَ وَ هُوَ مَسئُولٌ، وَالرَّجُلُ راعَ عَلی اَهلِهِ وَ هُوَ مَسئُولٌ وَالمَرأةُ راعِیَةً عَلی بَیتِ زَوجِها وَ عَلی وُلِدِه فَکُلُکُم مَسئُولً عَن رَعیَتهٍ»(۴۹)

پیامبر خدا فرمود: «همه شما نسبت به‏‌یکدیگر نگهبان و مسئول هستید. امام، نگهبان امت است و در برابر آن، مسئول است و مرد نسبت به‏‌خانواده‏اش نگهبان و مسئول است و زن نیز بر خانه و فرزندانِ شوهرش نگهبان و مسئول است پس هرکدام از شما در هر موقعیت و مقامی که هستید نسبت به‌‏آن مسئولیت دارید.»

در این روایت، پیامبر عالیقدر اسلام، مسئولیت زن و مرد را مشخص نموده و در مسائل مشترک بین زن و مرد یک نوع تقسیم کار را انجام داده است و چون خانواده نیاز به‌‏هنروری‏‌ها و لطافت‌‏ها دارد مدیریت این کانون باصفا را به‌‏زن داده‌‏اند تا با ذوق سرشار و سلیقه زیبایی که دارد اداره‌‏کننده این محیط باشد. یکی از کارهای اساسی و بسیار مهمی که در روزهای آغاز زندگی حضرت علی(ع) و فاطمه(س) انجام گرفته توزیع کارها و تقسیم مسئولیت‌‏ها بود زیرا آن بزرگواران به‏‌خوبی می‏‌دانستند که به‏‌خاطر ایجاد محیط مناسب و فراهم‌‏سازی وسائل رشد و سعادت، باید هرچه سریع‏تر مسئولیت‏‌ها مشخص، و کارها براساس عدالت تقسیم گردد و لذا علی(ع) و فاطمه(س) به‌‏اتفاق، خدمت رسول خدا(ص) رسیدند و در مورد توزیع کارهای یکدیگر از آن‏‌حضرت کمک خواستند:

عن ابی‏‌عبدالله(ع) قال: «تَقاضِی عَلٌّی وَ فاطِمةٌ اِلی رَسُولِ ‏الله(ص) فِی الخِدمَةِ؛ فَقَضِی عَلیٌ فاطِمَة(ع) بِخِدمَتِها مادوُنَ البابِ وَ قَضی عَلی عَلیّ(ع)، بِما خَلفَةُ؛ قالَ: فَقالَت فاطِمَه: فَلا یَعلَمَ مادَخَلَنی مِنَ السُّرُورِ اِلاَ الله بِأکفائی رَسُولُ‏اللهِ(ص) تَحمِلُ اُرقابَ الرِّجالِ»(۵۰)

امام صادق(ع) فرمودند: «علی و فاطمه(ع) از پیامبر خدا درخواست کردند که کارهای زندگی را در میان آن‏ها قسمت نماید. رسول اکرم فرمود: کارهای داخل خانه برای فاطمه و کارهای بیرون از خانه برای علی(ع) باشد. به‏‌دنبال این توزیع حضرت فاطمه گوید: خدا می‌‏داند که از این توزیع چه اندازه خوشحال گردیدم چون رسول خدا مرا از ناراحتی روبرویی با مردان معاف گردانید.»

پیرامون توزیع کارها در محیط خانواده حضرت علی(ع)، امام باقر(ع) می‏‌گوید: در خانه علی(ع) فاطمه(س) کارهای داخل منزل، مانند خمیر کردن، نان پختن و نظافت را برعهده گرفت و امیرمؤمنان کارهای خارج از منزل، مانند هیزم آوردن و خرید مایحتاج خانه را.

 

 

پی‌نوشت:

۳۱.     سفینة البحار/ ماده «حب»/ ج ۱

۳۲.      سفینة البحار ماده «سما»/ ج ۱

۳۳.      آل عمران/ آیه ۱۵۹

۳۴.      نهج‌‏البلاغه/ نامه ۵۳

۳۵.      عیون اخبار الرضا/ ص ۱۶۳

۳۶.      مجموعه ورام/ ج ۱/ ص ۳۴

۳۷.      تاریخ یعقوبی/ ج ۳/ ص ۵۳ به‏‌نقل از کودک فلسفی/ ج ۲/ ص ۲۴۷

۳۸.      مکارم الاخلاق/ ص ۱۱۳ به‏‌نقل از بزرگسال و جوان/ ج ۱/ ص ۱۲۵

۳۹.      وسائل الشیعه/ ج ۱۴/ ص ۶۵

۴۰.      سفینة البحار/ ماده «هدی»/ ص ۶۹۹

۴۱.      همان

۴۲.      همان

۴۳.      بقره/ آیه ۲۶۷

۴۴.      بقره/ آیه ۲۶۳

۴۵.      سفینة البحار/ ماده «سفر»/ ص ۶۲۸

۴۶.      وسائل الشیعه/ ج ۱۵ کتاب النکاح ابواب النفقات/ باب ۳

۴۷.      نحل/ آیه ۸۰

۴۸.      نور/ آیه ۲۸

۴۹.      مجموعه ورام/ ص ۵۷

۵۰.      وسائل الشیعه/ ج ۱۴/ ابواب مقدمات النکاح/ ص ۱۲۳